روی گنج خوابیده ایم اما از گرسنگی می میریم!

خبرگزاری شبستان: این گنجینه‌ در دل من و شما هست. اشکال کار ما این است که مثل آن انسانى هستیم که روى گنجى خوابیده است، از آن خبر ندارد و از آن بهره نمی برد و از گرسنگى می میرد.

خبرگزاری شبستان: بعثت داراى ابعاد و جهاتى است. رشته‌هاى نورى که از این حادثه بر بشریت تابیده است، یکى دو تا نیست؛ لیکن امروز بشریت به دو جریان ناشى از بعثت نیاز تام دارد: یکى برانگیخته‌شدن فکر و اندیشه است، و یکى تهذیب اخلاق. اگر این دو تأمین شد، خواسته‌هاى دیرین بشریت تأمین خواهد شد؛ عدالت تأمین خواهد شد، سعادت تأمین خواهد شد، رفاه دنیا تأمین خواهد شد. مشکل اساسى در این دو بخش است.
فرمود: «بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق». یا در قرآن فرمود: «هو الّذى بعث فى الامّیّین رسولا منهم یتلوا علیهم ءایاته و یزکّیهم». بعد از تزکیه است که میفرماید: «و یعلّمهم الکتاب و الحکمة». این یک هدف والاست؛ تزکیه‌ نفوس، تطهیر دل ها، والاکردن اخلاق بشرى، نجات دادن انسان از مزبله گرفتارى‌هاى اخلاقى و ضعف هاى اخلاقى و شهوات نفسانى. این، یک مقصد و یک هدف.
آن مسئله‌ تفکر هم مسئله‌ اساسى و مهمى است؛ مخصوص پیغمبر (ص) ما هم نیست؛ همه‌ پیامبران مبعوث شدند تا در بشر نیروى خرد را، نیروى تفکر را احیاء کنند. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در خطبه‌ نهج‌البلاغه می فرماید: «لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکّروهم منسىّ نعمته... و یثیروا لهم دفائن العقول»؛ پیغمبران مبعوث شدند تا دفینه‌ها و گنجینه‌هاى خرد را در دل و باطن انسان ها برآشوبند، آنها را استخراج کنند.
ما آحاد بشر، براى اندیشیدن، استعداد عظیمى در خود نهفته داریم. وقتى فکر نمی کنیم، وقتى مطالعه نمی کنیم، وقتى در آیات الهى تدبر نمی کنیم، وقتى در تاریخ خود، در گذشته‌ خود، در قضایاى گوناگونى که براى بشریت پیش آمده است، در گرفتارى‌هاى گذشته، در عوامل پیروزى بزرگ براى ملت ها، تدبر نمی کنیم، از آن گنجینه‌ معنوى که خدا در ما قرار داده است، محروم م یمانیم؛ «و یذکّروهم منسىّ نعمته... و یثیروا لهم دفائن العقول». امروز بشر به این دو، احتیاج دارد.
این بعثت در واقع دعوت مردم به عرصه‌ تربیت عقلانى و تربیت اخلاقى و تربیت قانونى بود. اینها چیزهائى است که زندگى آسوده و رو به تکامل انسان به آنها نیازمند است.
در درجه‌ اول، تربیت عقلانى است. یعنى نیروى خرد انسانى را استخراج کردن، آن را بر تفکرات و اعمال انسانْ حاکم قرار دادن، مشعل خرد انسانى را به دست انسان سپردن، تا راه را با این مشعل تشخیص بدهد و قادر بر طى کردن آن راه باشد؛ این اولین مسئله است؛ و مهمترین مسئله هم همین است. علاوه بر اینکه در درجه‌ اول در بعثت پیغمبر (ص)، مسئله‌ عقل مطرح شده است، مسئله‌‌ دانائى مطرح شده است، در سرتاسر قرآن و تعالیم غیر قرآنى پیغمبر (ص) هم، هرچه شما نگاه می کنید، مى‌بینید تکیه‌ بر عقل و خرد و تأمل و تدبر و تفکر و این گونه تعبیرات است؛ حتّى در روز قیامت از زبان مجرمان، قرآن می فرماید: «لو کنّا نسمع او نعقل ما کنّا فى اصحاب السّعیر»؛ علت اینکه ما دچار آتش دوزخ شدیم، این است که به عقل خود، به خرد خود مراجعه نکردیم، گوش نکردیم، دل ندادیم؛ لذا امروز که روز قیامت است، به این سرنوشت ابدى تلخ مبتلا شدیم.
در کارنامه‌‌ همه‌ پیغمبران، در زندگى همه‌ پیغمبران - این مخصوص پیغمبر خاتم (ص) هم نیست - دعوت به عقل در درجه‌ اول است. البته در اسلام این قویتر و روشنتر و واضح‌تر است. لذا امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در علت بعثت انبیاء می فرمایند: «لیستأدوهم میثاق فطرته» تا به اینجا که: «و یثیروا لهم دفائن العقول»؛ گنجینه‌هاى عقل را، خرد را استخراج کنند. این گنجینه‌ خرد در دل من و شما هست. اشکال کار ما این است که مثل آن انسانى هستیم که روى گنجى خوابیده است، از آن خبر ندارد و از آن بهره نمی برد و از گرسنگى می میرد. وضع ما اینجور است. به عقل وقتى مراجعه نمی‌کنیم، عقل را حَکم وقتى قرار نمی‌دهیم، عقل را تربیت وقتى نمی‌کنیم، زمام نفس را به دست عقل وقتى نمى‌سپریم، وضع ما همین است.
این گنجینه در اختیار ما هست، اما از آن استفاده نمی‌کنیم. آن وقت از بى‌عقلى و از جهل و عوارض فراوان آن دچار مشکلات فراوان زندگى در دنیا و در آخرت می‌شویم. لذا در حدیثى نبى مکرم اسلام (صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم) فرمود: «انّ العقل عقال من الجهل»؛ عقل عقال جهل است. عقال آن ریسمانى است که به پاى حیوان - شتر یا غیر شتر – می بندند که حرکت نکند، قابل کنترل باشد. می فرماید عقل عقال جهل است؛ این پاى‌بندى است که مانع می شود از اینکه انسان با جهالت حرکت کند. بعد می فرماید: «و النّفس کمثل اخبث الدّواب»؛ نفس انسان مثل شرورترین حیوانات است؛ مثل شرورترین چهارپایان است؛ نفس این است. «فان لم تعقل حارت»؛ وقتى این نفس را عقال نکردید، مهار نکردید، کنترلش را در دست نگرفتید، سرگردان می شود؛ مثل حیوان وحشى‌اى که نمی داند کجا می رود، سرگردان می شود؛ با این سرگردانى است که مشکلات به وجود مى‌آید براى انسان در زندگى شخصى خود، در زندگى اجتماعى خود و براى یک جامعه‌ى انسانى؛ عقل این است.
نخسین کار پیامبر مکرم (ص) اثاره‌‌ى عقل است، برشوراندن قدرت تفکر است؛ قدرت تفکر را در یک جامعه تقویت کردن. این، حلال مشکلات است. عقل است که انسان را به دین راهبرد می‌دهد، انسان را به دین می‌کشاند. عقل است که انسان را در مقابل خدا به عبودیت وادار می‌کند. عقل است که انسان را از اعمال سفیهانه و جهالت‌آمیز و دل‌دادن به دنیا باز می‌دارد؛ عقل این است. لذا اولْ‌کار این است که تقویت نیروى عقل و خرد در جامعه انجام بگیرد؛ تکلیف ما هم این است.
برگرفته از سایت khamenei.ir
پایان پیام/
 

کد خبر 275410

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha