خبرگزاری شبستان: مبحث اخلاق از دیرباز مورد توجه جامعه علمی مسلمان با گرایشها و تخصصهای مختلف قرار گرفته و هر طایفه از دیدگاه خاص خود به این مقوله پرداخته است؛ از این رو نزد هر گروهی معنایی اجمالاً متفاوت از دیگری پیدا کرده است؛ برای مثال فلاسفه و حکمای مسلمان حکمت (به معنای علم به حقایق موجودات به اندازه توانایی بشر) را به دو قسم نظری و عملی تقسیم میکردند و اخلاق را از اجزای سهگانه حکمت عملی (اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن) میدانستند که از رفتار و منش مطلوب آدمی بحث میکند.
از این دیدگاه، خاستگاه رفتارهای آدمی ملکاتیاند که به دو قسم نیک و بد (فضایل و رذایل) تقسیم میشوند. آراستگی به فضایل اخلاقی، مرهون شکوفایی نفس ناطقه است که فصل ممیز نوع انسانی به شمار میرود. بدین ترتیب علمِ اخلاق «دانش مطالعه عوامل نفسانی و رفتارهای اختیاری مؤثر بر فرآیند خردورزی و شکوفایی عقلانی» تلقی میشود.
نگاه معروف طبّی به اخلاق از زیرشاخههای دیدگاه فلسفی به شمار میرود که به وزان طب جسمانی، اخلاق را طب روحانی میداند و آن را «علم به آفات و امراض قلب و کیفیت صحت و اعتدال آن» تعریف میکند.
دیدگاه دیگر، دیدگاه عرفا است که کمال حقیقی آدمی را «تخلق به اخلاق الهی» میدانند و اخلاق (عرفان عملی) را «دانش مطالعه منازل و مقالات سیر و سلوک الی الله» تعریف میکنند.
دیدگاه عمده دیگر، متعلق به صاحبان رویکرد جامعی است که علم اخلاق را «دانش تهذیب نفس و تقرب الی الله» و به عبارتی «دانش مطالعه ارزششناختی ملکات نفسانی و رفتار ارادی تغییرپذیر و قابل مدح و ذم ناشی از آن صفات و بررسی تأثیر آن صفات و رفتار در سیر کمالی و سلوک روحانی انسان» میدانند.
از آنجاکه اولاً به مقتضای برهان و به شهادت بزرگان فلسفه و عرفان، اختلاف ذاتی و تهافت پایداری میان آموزههای اخلاقی ناب فلسفی و عرفانی وجود ندارد و ثانیاً رویکرد جامع تلفیقی و استفاده از تمام ظرفیتهای موجود معرفتی در عرصه اخلاقپژوهی، رویکردی معقول و منطبق با مدیریت صحیح دانش است ـ که اقتضا میکند جریان پژوهش از هیچ ظرفیتی برای تقویت و گسترشِ دانش غافل نماند، اگر چه در موارد متعددی به تناسب مقام و برای روشنتر شدن فضای مباحث، رویکردهای اخلاقی دیگر (غیر تلفیقی) را نیز مورد توجه قرار دادهایم.
با وجود اختلاف نظرهای یادشده، برای اخلاق نیز بهوزان فقه میتوان چهار معنای زیر را در نظر گرفت:
1) اخلاق به معنای علم استنباط احکام اخلاقی. اخلاق در این معنا آمیزهای از دانش و مهارت و ملکة استنباط احکام اخلاقی است.
2) اخلاق به معنای علم به احکام اخلاقی از طریق استدلال. اخلاق در این معنا به ثمرة استنباط و علم تفصیلی و مستدلّ مجتهد (عالم اخلاق) به احکام اخلاقی اطلاق میشود.
3) اخلاق به معنای علم به احکام اخلاقی از طریق تقلید. اخلاق در این معنا به علم مقلد به گزارههای اخلاقی بدون اطلاع فنی و تفصیلی از ادلة آنها اطلاق میشود.
4) اخلاق به معنای دانش اخلاق. اخلاق در این استعمال به مجموعة آنچه به عنوان یک دانش در بستر تاریخی معینی شکل گرفته و تاریخچه، جایگاه، متون، منابع، مبانی، روش... و هدف معینی دارد (و موضوع مطالعات فلسفه علمی قرار میگیرد) اطلاق میشود.
نوشته شده توسط حجت الاسلام مهدی احمدپور، پژوهشگر مرکز اخلاق و تربیت اسلامی
پایان پیام/
نظر شما