فرار ادورادو آنیلی از محاصره یهودی ها به دامان اسلام

به گزارش خبرگزاری شبستان، آیین یادبود شهید ادوارد و آنیلی و شهید لوکا به همت بخش ره یافتگان برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری شبستان، آیین یادبود شهید ادوارد و آنیلی و شهید لوکا به همت بخش ره یافتگان برگزار شد. در این آیین دکتر ابیانه، سفیر سابق مکزیک (یکی از دوستان نزدیک شهید آنیلی) حضورپیدا کرد. خبرنگار سرویس قرآن و معارف با ایشان به گفت و گو نشسته که در ادامه می خوانید:


در ابتدا اطلاعاتی در مورد آقای ادواردو آنیلی بیان کنید.
ادواردو آنیلی تنها پسر و وارث مولتی میلیاردر مشهور ایتالیایی سناتور جووآنی آنیلی بود و مادرش، مارلا کاراچیلو، یک پرنسس یهودی بود. پدر ادواردو مسیحی کاتولیک و یک سناتور معروف ایتالیایی بود و مادر ایشان یهودی و صهیونیست بود و شاید یکی از دلایلی که ادواردو در جستجوی دین جدید بودند همین دوگانگی دین پدر و مادر بوده است.
درباره خانواده ادواردو آنیلی توضیحات بیشتری بدهید.


درآمد سالیانه خانواده آنیلی بیش از 60 میلیارد دلار تخمین زده می شد. بسیاری از اطرافیان ادواردو بر این باورند که ازدواج یک زن یهودی با خانواده آنیلی اتفاقی نبوده است. پس از این ازدواج، یکی از عموهای ادواردو فوت می کند. نکته جالب دیگر این است که خواهر ادواردو نیز با یک خبرنگار یهودی به نام "الکان” ازدواج می‎کند و از او چهار بچه دارد. بدین ترتیب به نظر می رسید پیوند این خانواده با صهیونیست ها با دلایل خاص هر روز محکم و محکم تر می شد.


طریقه ی اسلام آوردن آقای ادورادو آنیلی چگونه بود؟
وی در زمینه ادبیات مدرن و فلسفه ادیان در دانشگاه پرینستون آمریکا درس می خواند. او انجیل و تورات را بارها خوانده بود، اما این‎‎ها او را قانع نکرده بودند. در 20 سالگی برحسب اتفاق در کتابخانه چشمش به قرآن افتاده و چند آیه از آن را می‎خواند و احساس می‎کند این نوشته ها نمی‎تواند کلام بشر باشد. قرآن را کامل می‎خواند و تصمیم می‎گیرد مسلمان شود؛ خود او می گوید وقتی دستم به قرآن رسید قصد خواندن آن را نداشتم ولی نتوانستم آن را کنار بگذارم. 2سال آن را خواندم، از آن استفاده کردم و در مورد اسلام و پیامبر اکرم (ص) مطالعه و تحقیق نمود.


ادواردو به یک مرکز اسلامی در نیویورک می‎رود و آن‎جا می‎گوید من می‎خواهم مسلمان شوم، شهادتین را می‎گوید و آن‎جا نامش را "هشام عزیز" می‎گذارند. ادواردو پس از سفر به ایران شیعه شد و توانست با امام خمینی (ره) دیدار کند.


در آن دیدار چه گذشت؟
من خودم در آن دیدار حضور نداشتم. آقای ادواردو آنیلی در نزد آقای فخرالدین حجازی شیعه شد و ذکر شهادتین گفت که بعد از آن نام او "مهدی" گذاشته شد. بار اول که به ایران آمد، خدمت حضرت امام (ره) رفت. در آن ملاقات، حضرت آیت‎ا… خامنه‎ای، آقای هاشمی، سیداحمد خمینی و فخرالدین حجازی حضور داشتند و یک دوست ایرانی ما که الان در مشهد است و نمی‎خواهد اسمش را ببریم و دوست ادواردو نیز بود، کار ترجمه را بر عهده داشت. این دوست مشترک‎مان بعد‎ها گفت که بعد از دیدار با امام به نماز جمعه رفتیم که ادواردو در صف اول بود... . در این سفر او به مشهد، برای زیارت امام‎ رضا (ع) رفت. در آن‎جا به‎شدت تحت تأثیر زیارت قرار گرفته بود و می‎گفت که من وجود امام رضا (ع) را حس می‎کردم. وقتی از او پرسیدم از امام رضا (ع) چه‎چیزی خواستی؟ گفت: خواستم که از خدا بخواهد که قلب پدرم را نسبت به من مهربان کند."


آیا آقای ادواردو آنیلی پس از اسلام آوردن فعالیتی هم برای ترویج اسلام انجام می دادند؟
ادواردو با اعمال نفوذی که داشت، کانال یک تلویزیون ایتالیا را قانع کرد که یک فیلم مستند راجع به کشور‎های اسلامی بسازد و تهیه‎کنندگی فیلم را نیز خودش بر عهده گرفت‎. در این راستا به ایران هم آمد و بعد هم این فیلم‎ را در تلویزیون به نمایش گذاشت. بعد از نمایش آخرین قسمت با "ایگور من" خبرنگار روزنامه "لاستامپا" درباره اسلام به مناظره نشست. همچنین وقتی کتاب سلمان رشدی منتشر شد، یک ناشر ایتالیایی تصمیم گرفت آن را منتشر کند. ادواردو با شنیدن این خبر به دیدن او رفت و به او به خاطر انتشار این کتاب اعتراض شدیدی کرد.


آقای آنیلی با رئیس جمهور و وزرای کشورهای مختلف تماس می گرفت و از آنها درخواست می کرد جلوی کشتار بچه های فلسطینی را بگیرند. همچنین زمانی که بچه های انجمن اسلامی دانشجویان را در ایتالیا بازداشت کرده بودند، ادواردو برای آنها وکیل گرفت و آزادشان کرد. او طاقت توهین به مقدسات دینی را نداشت.


پس از اسلام آوردن ادواردو خانواده او با وی چه رفتاری کردند؟
خانواده ی آنیلی درآمد روزانه شان روزی 3تن طلا بود ولی با این حال به صورت کامل از لحاظ اقتصادی او را تحریم اقتصادی کرده بودند. بلایی سر ادواردو آوردند که حتی در زمانی ادواردو پول کرایه تاکسی هم نداشت.
تحت فشار اقتصادی بسیار زیادی قرار داشت. خانواده آنیلی وی را به صورت کامل از لحاظ اقتصادی تحریم اقتصادی کرده بودند. به گونه ای که وی حتی برای تاکسی سوار شدن پول نداشت.
خانواده آنیلی برای آنکه ادواردو را از ارث محروم کنند، سعی زیادی در دیوانه جلوه دادن وی داشتند. به همین منظور وی را در یک بیمارستان روانی بستری کردند که به گفته خود ادواردو همه اعضای آن یهودی بودند. ادواردو می ترسید که در آن تیمارستان وی را تحت درمان های شستشوی مغزی قرار دهند و برای همین از آنجا فرار کرد و به ایران آمد.


چندین بار به ایران سفر کرد و یک بار هم با کنت لوکا آمد. ادواردو می گفت بارها با او در مورد اسلام صحبت کرده ام ولی نتوانستم او را قانع کنم. در هتل آزادی تهران با کنت لوکا راجع فلسفه حجاب و حقوق زن صحبت کردیم چون احساس می کردم نکته ای که او را آزار می داد در این زمینه بود و ایشان بعد از آن صحبت ها خواست مسلمان و شیعه شود، او را نزد آیت الله گلپایگانی بردیم و به دست ایشان شهادتین گفتند و شیعه شدند.


چگونه ادواردو او را کشتند؟
او تصمیم گرفته بود برای تحصیل دروس حوزوی به ایران و قم بیاید و آن هنگام بود که قبل از سفر به ایران خبر خودکشی ادواردو در رسانه ها پخش شد. شایعه کردند که او خودکشی کرده است در حالی که ادواردو فردی کاملاً آرمانگرا بود و به هیچ وجه روحیه خودکشی در وی وجود نداشت و دقیقاً بر خلاف آن وی فردی امیدوار به زندگی و آینده بود.
مورد مشکوک دیگری که درباره شهادت ادواردو وجود داشت این بود که هیچ گونه بررسی تکمیلی در مورد نحوه قتل او انجام نشد. جسد وی کالبد شکافی نشد و مرگ وی فوراً خودکشی جلوه داده شد. حتی قبل از آنکه پلیس مرگ وی را به صورت رسمی خودکشی اعلام کند، برخی روزنامه ها خبر خودکشی پسر رئیس کارخانه فیات را چاپ کردند و ذهن مردم را کاملا به سمت گزینه خودکشی سوق دادند. جسد وی نیز تا ظهر فردای روز حادثه به خاک سپرده شد تا فرصت برای هیچ گونه تحقیقی مهیا نباشد و همه اینها در صورتی بود که همین روزنامه زمانی که پای خواهر ادواردو شکسته بود تا مدتها اخبار و جزئیات آن را انعکاس می دادند.


پس از مرگ ادواردو سانسور مطلقی درباره مسلمان بودن، عقاید و حتی سفر وی به ایران انجام شد. پس از مرگ ادواردو خواهر زاده یهودی وی وارث خانواده آنیلی ها شد.


در مورد دوست آقای ادواردو یعنی آقای کنت لوکا و نحوه کشته شدنشان هم اطلاعاتی دارید؟
چند سال پس از قتل ادواردو، یکی از دوستان بسیار نزدیک وی به نام لوکا گائتنی لاواتلی نیز با همین سناریو به قتل رسید.
او دوست ادواردو بود و با وی به ایران آمده و در ایران شیعه شده بود. لوکا نیز یکی از نجیب زادگان ایتالیایی بود. پدر لوکا به سلطان مشروب ایتالیا معروف بود و خانوده اش از سرشناس ترین خانواده های این کشور به حساب می آمدند.
 

 

پایان پیام/

 

کد خبر 274402

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha