اتصال قتل نفس زکیه به ظهور قائم(ع) ثابت نیست

قتل نفس زکیه از نشانه‏هاى حتمى در روایات است اما اتصال آن به ظهور ثابت نیست و منشأ آن روایتى است که فاصله این قتل و قیام قائم(ع) را 15 روز مى‏داند درحالی که اصل علامت بودن آن براى ظهور حجت(ع) محل تأمل است.

خبرگزاری شبستان: یکی از نشانه های مهم ظهور، قتل نفس زکیه قبل از ظهور امام زمان(عج) و نزدیک ظهور است که در تعدادی از احادیث به عنوان یکی از نشانه های حتمی نام برده شده است. نکته مهمی که درباره نفس زکیه وجود دارد، اهمیت فراوان شناخت ایشان است زیرا فاصله ظهور تا شهادت امام زمان(عج) طبق بعضی از روایات بیش از 15 شب نیست. اما نکته ای که در این میان وجود دارد و در وبلاگ ها و وب سایت های مهدویت بارها به بحث گذاشته شده است، وجود احادیث ظاهراً متناقض در مورد نفس زکیه است. حجت الاسلام مصطفی صادقی، عضو هیئت علمی پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) در گفتگوی ذیل به بررسی قتل نفس زکیه، تحلیل و بررسی آن به عنوان یکی از نشانه های ظهور امام عصر(ع) می پردازد.
 

نفس زکیه در روایات به چه معناست و آیا از نشانه های ظهور امام عصر(ع) است؟
مهمترین و مشهورترین روایات در موضوع نشانه‏هاى ظهور اخبارى است که در آنها پنج علامت براى ظهور قائم(ع) یا به طور مطلق (بدون اشاره به قائم و ظهور او) ذکر شده است. این احادیث که هشت عدد هستند در بیان چهار نشانه کاملاً اشتراک دارند ولى در مورد نشانه پنجمى میان آنها اختلاف است. آن چهار نشانه عبارتند از: نداى آسمانى، فرو رفتن زمین بیداء، خروج سفیانى و کشته شدن نفس زکیه. در مورد پنجمین نشانه، سه روایت به "یمانى"، یک روایت به "قائمگ، دو روایت به هلاکت یکى از بنى عباس و یک روایت به "خراسانى" اشاره مى‏کند. یک روایت هم درباره پنجمین نشانه ساکت است.
من در این فرصت به موضوع "کشته شدن نفس زکیه" که در روایات به عنوان نشانه ظهور معرفى شده است می پردازم. زکى یعنى پاک و صالح و نفس زکیه به معناى انسان بى‏گناه است. در قرآن نیز این تعبیر یکبار به کار رفته است. آنجا که همسفر حضرت موسى(ع) جوانى را کشت و آن حضرت گفت: "أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّةَ بِغَیْرِ نَفْسٍ" آیا انسان پاک و بى‏گناهى را بدون آنکه کسى را کشته باشد به قتل رساندى؟!


آیا در روایات سنی نیز از نفس زکیه صحبتی شده است؟
روایات مربوط به کشته شدن نفس زکیه پیش از ظهور، بسیار کمتر از اخبار سفیانى و برخى نشانه‏هاى دیگر است، اما در احادیث شیعه که نشانه‏هاى پنج‏گانه در کنار هم ذکر شده، پیوسته به نفس زکیه هم اشاره کرده‏اند. بر خلاف آنچه گفته مى‏شود این نشانه مختص روایات شیعه است، حدود 31 خبر مربوط به آن در منابع اهل‏سنت ذکر شده و گاه در منابع شیعه تکرار شده است.
روایات مربوط به این نشانه همانند دیگر احادیث علائم ظهور به دو دسته تقسیم مى‏شود: بخشى که در آنها سخن از مهدى(عج) و ظهور ایشان وجود ندارد و به عنوان فِتن و مَلاحم و به عبارتى پیش‏گویى آینده ذکر شده و بیش از نصف این روایات اینگونه است. بخش دیگر به نام مهدى(عج) تصریح شده و قتل نفس زکیه یکى از نشانه‏هاى ظهور او دانسته مى‏شود.
هنگام بحث از این موضوع باید چند نکته مورد توجه باشد: اول آنکه از مجموع احادیث منابع شیعه و سنى درباره نفس زکیه، تعدادى از آنها بخصوص آنچه در "الفتن" ابن حماد و "الغیبه" شیخ طوسى آمده مستند به معصوم نیست.
نکته دوم اینکه علاوه بر تعبیر نفس زکیه روایت‏هایى هست که تعبیر "قتل نفس"، "نفس حرام" یا "قتل غلام" دارد و به جهت شباهت فراوانى که بین محتواى این روایات و اخبار نفس زکیه وجود دارد که این چند روایت هم باید مورد بحث قرار گیرد.
نکته سوم آنکه برخلاف برخى اظهار نظرها "ظهور حسنى" که به عنوان یکى از نشانه‏هاى ظهور شهرت یافته، ارتباطى با نفس زکیه ندارد. همچنین "مرد هاشمى" که شیخ مفید آن را در شمار علائم ذکر کرده و در روایات مربوط به نفس زکیه از او سخنى به میان نیامده است.


آیا نفس زکیه به لحاظ تاریخی قابل بررسی است؟
یکى از رویدادهاى مشهور تاریخ اسلام قیام "محمد بن عبداللّه‏ بن حسن بن حسن بن على بن ابى طالب(ع)" علیه حکومت بنى عباس است که با کشته شدن او و جمعى از یارانش در منطقه "احجار الزّیت" مدینه سرکوب شد. پدرش عبداللّه‏ معروف به محض، بزرگ فرزندان امام مجتبى(ع) در زمان خود بود که به دلیل مخالفت با منصور عباسى همراه گروهى از سادات بنى حسن از مدینه به کوفه تبعید شدند و مدتها در زندان خلیفه با سختى سپرى کردند به طورى که تعدادى از آنان در زندان جان سپرده یا کشته شدند.
ابوالفرج اصفهانى در "مقاتل الطالبیین" می گوید: خاندان محمد او را مهدى مى‏دانستند ولى علماى آل ابى طالب معتقد بودند وى همان نفس زکیه‏اى است که در روایات وعده داده‏اند.
از گزارش‏هاى تاریخى استفاده مى‏شود که ادعاى مهدویت درباره او همپاى شهرت او به نفس زکیه وجود داشته است. نام محمد بن عبداللّه‏ و کنیه ابوالقاسم که البته کنیه اصلى او نبوده و همچنین طهارت نفس و زهد و تقوا و علم، در انتساب وى به دو عنوان مهدى و نفس زکیه کمک مى‏کرده است.
گرچه به نظر مى‏رسد لقب نفس زکیه پس از عنوان مهدى به او داده شده باشد. یعنى پس از آنکه هواداران یا سوء استفاده‏گران از او با شهادتش از مهدى بودنش ناامید شدند کشته شدن او را یکى از نشانه‏هاى ظهور مهدى(عج) دانستند و مدعى شدند او نفس زکیه‏اى است که پیش از ظهور کشته مى‏شود نه اینکه خودش مهدى موعود باشد.
در این مسئله تاریخی نیز سه نکته قابل تامل است: اول اینکه محمد و برادرش حدود 13 سال، یعنى از آغاز حکومت عباسیان (132 ه) تا هنگام قیام (145 ه) مخفى بوده و مردم را به سوى خود دعوت مى‏کرده‏اند. دوم آنکه پافشارى عبداللّه‏ محض بر اینکه فرزندش مهدى است و دعوت به نفع او و رفتن برادران و فرزندان محمد به نقاط مختلف براى این دعوت و همچنین اتهام حسادت از سوى عبداللّه‏ به امام صادق(ع) و سوم، پیوستن زیدیه به محمد و ابراهیم و امام دانستن او پس از یحیى بن زید و عیسى بن زید است که مى‏تواند یکى از انگیزه‏هاى جعل یا تحریف در برخى روایات علائم ظهور باشد.
فراموش نکنیم که شیخ صدوق زیدیه را یکى از سرسخت‏ترین فرقه‏هاى مخالف امامیه مى‏داند.
 

 

آیا اندیشمندان و متفکران معاصر این روایات را تایید می کنند؟
مرحوم صدر در "تاریخ الغیبة الکبرى" دلائلى آورده تا اثبات کند مراد از نفس زکیه در روایات علائم همان محمد بن عبداللّه‏ حسنى است. وى همچنین دلائل مخالفان این نظریه را آورده و رد کرده است. اما استدلال‏هاى ایشان در هر دو طرف کافى به نظر نمى‏رسد. مهم‏ترین دلیل وى بر این مطلب روایاتى از ابوالفرج اصفهانى است که در "مقاتل الطالبیین" نفس زکیه را از فرزندان امام حسن(ع) گزارش مى‏کند.
دلیل دیگر روایاتى است که کشته شدن نفس زکیه در احجار الزیت را پیش‏گویى کرده و در واقع هم چنین شده است. در صورتى که این روایات اگر صحیح باشد پیش‏گویى است و در آنها سخنى از ظهور یا نشانه ظهور نیست.
مطلب دیگر اینکه هدف مؤلف محترم از پافشارى بر این مطلب آن است که بگوید این علامت محقق شده است. حال آنکه علامت نمى‏تواند با فاصله‏اى چند صد ساله رخ دهد. ضمن اینکه ممکن است کسانى اصل این روایات را ساخته عباسیان یا بنى‏حسن یا زیدیه بدانند.


با توجه به کشته شدن نفس زکیه در روایات آیا این مسئله واقعیت دارد؟
نویسنده دیگرى با اشاره به نظریه بالا گفته است: برخى احتمال داده‏اند که مراد از نفس زکیه، محمد بن عبداللّه‏ است که در "احجار الزیت" نزدیک مدینه کشته شد اما این احتمال به چند دلیل درست نیست.
1. لازمه‏اش این است که... پیش از آنکه امامان از آن خبر دهند رخ داده باشد.
2. در روایات تصریح شده که نفس زکیه بین رکن و مقام کشته مى‏شود ولى محمد در احجار الزیت کشته شد.
3. قتل نفس زکیه از نشانه‏هاى حتمى و متصل به ظهور است و محمد پیش از تولد مهدى(ع) به قتل رسیده است.

 

آیا شما این روایات را قبول دارید؟
با اینکه بنده اصرارى به تطبیق روایات نفس زکیه بر محمد بن عبداللّه‏ حسنى ندارم اما این سه اشکال قابل پاسخ گفتن است: اولا، امامانى که از کشته شدن نفس زکیه خبر داده‏اند قبل از محمد بن عبداللّه‏ بوده‏اند یعنى ما روایتى از امام هفتم و پس از او درباره نفس نداریم. امام صادق(ع) هم تنها سه سال پس از محمد زنده بود.
ثانیا، از میان اخبار متعدد درباره نفس زکیه فقط دو روایت به کشته شدن او بین رکن و مقام تصریح دارد و دو روایت هم قتل او را در بلد حرام مى‏داند. در بقیه احادیث حرفى از محل کشته شدن او نیست یا به شهر مدینه تصریح شده است.
ثالثا، اینکه قتل نفس زکیه از نشانه‏هاى حتمى است در روایات وجود دارد، اما متصل بودن آن به ظهور ثابت نیست و منشأ آن روایتى است که فاصله این قتل و قیام قائم(ع) را 15 روز مى‏داند و گفته شد که این روایت با اشکالاتى روبروست. ضمن اینکه اصل علامت بودن آن براى ظهور حجت(ع) محل تأمل است.


آیا روایات تاریخی نفس زکیه مورد قبول ائمه و اهل بیت(ع) بوده است؟
در نهایت در بررسی هایی که بنده در موضوع نفس زکیه انجام داده ام 23 روایت درباره نفس زکیه آمده است که تنها یکى دو روایت قابل اعتماد است و بقیه اخبار مربوط به این نشانه، یا از نظر سند و یا محتوا اشکالات اساسى دارند. برخى از آنها بر کشته شدن محمد نفس زکیه در حکومت عباسیان تطبیق داشت و برخى ارتباطى به ظهور مهدى(عج) نداشت. برخى کشته شدن او را در مدینه، بعضى بین رکن و مقام و یک روایت هم محل قتل او را کوفه مى‏دانست.

با این همه ممکن است کسى مجموع این روایات را مردود نداند و بگوید مجموعه‏اى از اخبار ضعیف مى‏تواند به اجمال بر مطلبى دلالت کند. یا گفته شود اصل عنوان "قتل نفس زکیه" مى‏تواند به عنوان یک پیش‏گویى درباره آینده و حتى درباره ظهور قائم(عج) صحیح باشد چون از مجموع روایات استفاده مى‏شود که چنین مطلبى ارتکاز ذهنى مردم در طول تاریخ اسلام بوده و در هر زمان بر شخصى تطبیق یا به نفع او تحریف شده است. اما مهم‏ترین اشکال این توجیه آن است که روایات نفس زکیه از ائمه پس از نفس زکیه تاریخى (محمدبن عبد اللّه‏ حسنى) صادر نشده است.


آیا در یک جمع بندی می توان کشته شدن نفس زکیه را از نشانه های ظهور بدانیم؟
حداکثر چیزى که ممکن است از مجموع روایات بخصوص هشت روایتى که بر حتمى بودن قتل نفس بدون هیچ‏گونه توضیحى تأکید مى‏کند، به ویژه روایت عمر بن حنظله که سند و متن آن نسبت به بقیه کمترین اشکال را داشت، استفاده کرد این است که شخص پاک و بى‏گناهى کشته خواهد شد و با توجه به الف و لام در "النفس الزکیه" که نشانه معرفه است نمى‏توان او را هر شخص پاک و بى‏گناهى دانست بلکه به نظر مى‏رسد مراد از آن فرد خاصى است.
با وجود چنین اجمالى که آن هم به سختى از مجموع روایات استفاده مى‏شود طرح جزئیات کشته شدن نفس زکیه و خلط روایات تاریخى با روایات علائم، غیر علمى و بى‏دلیل خواهد بود.
این بار هم یادآوری می کنم تفصیل این مطالب در کتاب "تحلیل تاریخى نشانه‏هاى ظهور" که توسط اینجانب تالیف و از سوی نشر پژوهشگاه منتشر شده، آورده شده است. عزیزان می توانند برای مشاهده اسناد این مطالب به این کتاب مراجعه کنند.
منبع: پایگاه اینترنتی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

 

پایان پیام/

کد خبر 273540

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha