به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری شبستان، انقلاب شکوهمند جمهوری اسلامی ایران، سالهای پر فراز و نشیبی را با رویدادها و اتفاقات گوناگون پشت سر گذاشته است. یکی از مهمترین این رویدادها، انتخاب موثرترین فرد اجرایی کشور یعنی رییس جمهور است. اقدامات و عملکرد رییس جمهور و مجموعه دولت در دوران فعالیت؛ برداشت های گوناگون و حتی متفاوتی را به همراه دارد. بیانات ارزشمند رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای در واپسین روزهای فعالیت دولت، بسیار قابل تامل بوده و بازخوانی آن خالی از لطف نیست.
در ادامه، متن کامل بیانات معظم له در دیدار با هیات دولت های سازندگی، اصلاحات و عدالت، برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری آمده است.
** در دیدار با رئیسجمهور و اعضای هیات دولت – نهم مردادماه 1376
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
این یک آزمایش جدیدى براى جمهورى اسلامى است که بحمداللَّه دولتى در پایان یک دوره طولانى - که متشکّل از دو دوره ریاست جمهورى است - مىتواند کارنامه واضح و بىابهامى را از کارکرد خود ارائه دهد؛ و با احساس رضایت وجدانى از آنچه که انجام داده، و رضایت از حسّ خدمتگزارى نسبت به مردم، صحنه خدمت را به مجموعه دیگرى تحویل دهد.
امیدواریم که انشاءاللَّه خداوند متعال، جناب آقاى هاشمى و آقایان محترم - همکاران گرامى ایشان - را مشمول اجرهاى وافر خودش قرار دهد. بنده هم وظیفه اخلاقى مىدانم که احساس خودم را نسبت به جنابعالى - جناب آقاى هاشمى - و همکارانتان عرض کنم.
این دوره هشت ساله، براى کشور، یک دوره بسیار پرکار و پر تلاش و پر عاید و حقیقتاً دوره بازسازى بود. بازسازى براى ما یک آرزو بود.
حقیقتاً کشور بازسازى شد
من فراموش نمىکنم، روزهاى بعد از جنگ در آن جلسهاى که به دستور امام تشکیل شد، چند نفرى براى طرح خطوط اصلى بازسازى کشور نشستیم؛ به نظر خودمان آرزوهاى بزرگى را در آن نوشتهها آوردیم، بحث کردیم و تصور نمودیم، که انشاءاللَّه در طول چندین سال انجام گیرد. آنچه در این هشت سال ریاست جمهورى شما اتفاق افتاده، از آنچه که آن روز ما آرزو داشتیم، بیشتر است و حقیقتاً کشور بازسازى شد.
کشورى که قبل از ویرانیهاى جنگ هم، حقیقتاً هیچ میراث زیربنایىِ قابل توجّه و قابل قبولى از رژیم گذشته - که استقلال این ملت را نشان دهد - نداشت. بسیارى از آنچه را هم که بود و در طول سالهاى متمادى به دست آمده بود، جنگ از دست ما گرفت. بعد از جنگ، ساختن و راه انداختن کشور، راه انداختن مردم و مشتعل کردن احساسِ کار و تلاش و ابتکار و نوسازى و بازسازى، همّتِ بلند و کار پرمرارتى را مىطلبید، که این دولت، این وظیفه را بر عهده گرفت و با موفّقیت انجام داد.
انشاءاللَّه دولتهاى بعدى آنها را انجام خواهند داد
من به شما به خاطر این زحمت هشت ساله، «خسته نباشید» عرض مىکنم. همچنین به همه برادرانى که در دولت شما هستند و بودند - بعضى هم بودند و در خلال این مدّت رفتهاند - «خسته نباشید» عرض مىکنم. در همه زمینهها خیلى زحمت کشیدید، خیلى کار کردید و حقیقتاً کشور را پیش آوردید.
من نمىخواهم بگویم که همه آرزوهاى ما برآورده شده است. از قبیل مسائل مربوط به عدالت اجتماعى و مسائل مربوط به قشرهاى گوناگون، کارهاى زیادى وجود دارد که بایستى به مرور انجام گیرد و انشاءاللَّه دولتهاى بعدى آنها را انجام خواهند داد؛ ولى آنچه که بر عهده این دولت بود و در طول هشت سال در زمینه بازسازى مىتوانست انجام بگیرد، بحمداللَّه به بهترین وجهى انجام گرفته است. خداوند انشاءاللَّه به همه شما اجر دهد و از شما راضى باشد و به این تلاشى که کردید و به نتایج کارتان، برکت دهد، که بتواند زمینه خوبى براى کارهاى بعدى باشد.
به خصوصیّات شخصِ آقاى هاشمى برمىگردد
لازم مىدانم - بخصوص - نظر خودم را درباره بخشى از علل موفّقیت این دولت ذکر کنم. هم اینها براى مردم نافع است، هم براى مسؤولینى که در طول زمان - در آینده - حضور خواهند داشت، بلاشک نافع است.
بخش قابل توجّهى از این، به خصوصیّات شخصِ آقاى هاشمى برمىگردد؛ یعنى واقعاً برخى از خصوصیات در ایشان هست که تأثیر تام و تمامى در این موفّقیتها داشته؛ از قبیل برخوردارى ایشان از روحیه کار - پرکارى - روحیه ابتکار و نوآورى و ورود در میدانهاى جدید و ناپیموده، همّت بلند در امر سازندگى و نترسیدن از طرحهاى بزرگ و اقدام کردن شجاعانه در مورد کارهاى بزرگ، شیوه مدیریّت باز که در ایشان وجود داشت و این به همکاران ایشان امکان مىداد که ابتکار و تلاش خودشان را به کار بیندازند و از آن استفاده کنند.
ایمان عمیق به توانایى خود نیز نقش زیادى داشت. همچنین هوشمندى در شناخت مسائل و مضایق و پیدا کردن راه حلها، بخشى از خصوصیاتى است که بلاشک مؤثّر بود.
یک مقدار هم به کابینه برمىگردد که آن هم کاملاً قابل توجّه است. بخشى از آن، مربوط به لیاقتهاى آقایانى است که در مجموعه دولت حضور داشتند - اعم از وزرا، معاونین و مسؤولان سازمانهاى مختلف و وابسته به ریاست جمهورى - که آنها در حدودِ متفاوتى است.
این کابینه، یک کابینه کارى بود، نه یک کابینه سیاسى
در ضمن، یک نکته مهم در راز موفقیّتها این بود که این کابینه، یک کابینه کارى بود، نه یک کابینه سیاسى. معناى کابینه کارى این نیست که اشخاصى که در این کابینهاند، اهل سیاست نیستند، یا در سیاست دخالت نمىکنند؛ بلکه معنایش این است که نقطه مشترک و کارى و التقاء آنها - دور آن میزى که اسمش هیأت دولت است - اهتمام به انجام کارِ کشور است. این، نقش زیادى داشت و خیلى خوب بود. خدا را شکر مىکنیم.
جناب آقاى هاشمى، به عنوان یک روحانى انقلابى، کارآمد، متدیّن و متعبّد، براى مردم ما مطرح هستند و این خصوصیّاتى است که در ایشان هست.
من در تمام طول مدّت هشت سال، در جریان کارهاى شما آقایان قرار داشتم؛ هم به وسیلهى گزارشهاى مستقیم، هم از طرقى که براى اطّلاع گیرى، در دسترس من بوده است. علاوه بر این که به طور مستمر - اقلاً هفتهاى یک بار - جناب آقاى هاشمى با من ملاقات مىکردند. در این ملاقاتها و جلسات، گزارش کارها، طرح مسائل، طرح مشکلات، نظرخواهى و مشاوره در امور گوناگون نیز بوده است. این جلسات، جلساتِ پربرکتى بود.
مردم هم حقّاً و انصافاً از دولت شما حمایت و از شما قدردانى کردند
من هم، چه در آن مواردى که کارى را که دولت انجام مىداده است، به تمام معنا قبول داشتم و به آن معتقد بودم و چه در مواردى که بخشى از مجموعه برنامه دولت را قبول هم نداشتم - اتّفاق هم افتاده است که در مجموعِ برنامه دولت، من به گوشهاى از کار اعتقادى نداشتم. این جاهایى هم که اعتقاد نداشتم، گاهى به این صورت بوده است که لازم مىدانستم اظهار نظر قطعى بکنم و تغییر آن را بخواهم. گاهى هم نه؛ در این حد لازم نمىدانستم، بلکه نظر پیشنهادى داشتم، مطرح مىکردم و مورد توجّه قرار مىگرفته، اقدام مىشده یا نمىشده - در همه این احوال خودم را موظّف مىدانستم که از این دولت - که یک دولت حقیقتاً خدمتگزار و با ایمان و داراى حسّ خدمتگزارى و دلسوزى نسبت به مردم بوده است - حمایت کنم. این، وظیفه ماست. مردم هم حقّاً و انصافاً از دولت شما حمایت و از شما قدردانى کردند.
آنچه مهمّ است، این است که محصول این مدّتها چیست؟
حال، عمر این دولت با همین احساس خوب، به پایان رسید. همه چیز در دنیا، اوّلى و آخرى دارد. به پایان رسیدن مدّتها و سرآمدنِ اَمَدها، جاى تعجّب نیست، و جایى براى استنکار آن هم نیست.
آنچه مهمّ است، این است که محصول این مدّتها چیست؟ مدّت عمر ما هم تمام مىشود؛ ناگزیر هم باید تمام شود. آنچه مهمّ است، این است که ما در پایان عمر، چنانچه خودمان بتوانیم محاسبهاى در کار خودمان بکنیم - که «فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید(1)» چشم انسان تیز مىشود و مىتواند چیزهاى ریزتر را که در امور زندگیش گذشته، ببیند - آیا وجداناً از آنچه که انجام دادهایم، راضى و خوشحال خواهیم بود، یا نه؟
در مسؤولیتها نیز همین طور است. انسان بایستى در حین مسؤولیت، وقتى به گذشته خود نگاه مىکند، ببیند آیا کارى که خدا و وجدان خود او را راضى کند، انجام داده است یا نه؟
خودتان را آماده خدمتگزارى بدانید
خوشبختانه شما آقایان خوب کار کردید؛ خوب تلاش کردید. البته این، پایان دوران مسؤولیت و کار شما هم نیست. حالا این کار تمام شد، امّا بلاشک هر انسانى در جمهورى اسلامى، وظیفه دارد تا آخرین لحظاتى که اندک توانایىاى در او هست، به وظایف خودش عمل کند و در هر میدانى که مىتواند، به کشور خدمت نماید.
شما همه، باید آماده باشید که در جاهاى مختلف - چه در دولت آینده، چه در حواشى دولت، چه در کارهاى اساسى که مربوط به امور کشور است - خودتان را آماده خدمتگزارى بدانید و قرار دهید. این، وظیفه ماست.
این مشاغل، مناصب و عنوانها، فى نفسه ارزشى ندارد. همان طورى که امیرالمؤمنین فرمود، «الاّ ان اُقیم حقّاً(2)»؛ مگر این که انسان با امکانى که در اختیار او قرار مىگیرد، حقّى را بتواند اقامه کند؛ کارى را بتواند انجام دهد. همّت باید این باشد و رضایت و خشنودى نیز باید از این باشد.
کارهاى بزرگ دیگرى در پیش است که بایستى انجام گیرد
بنده دائماً شما را در طول این سالهاى متمادى دعا مىکردم؛ شخص آقاى هاشمى را به نام و حداقل در هر شبانهروزى یک مرتبه - و بیش از این - و شما را نیز همین طور، معمولاً دعا مىکردم. باز هم دعا خواهم کرد. امیدوارم انشاءاللَّه خداوند به شما توفیق دهد، بتوانید کارهایى را که در آینده بر عهدهتان است، به بهترین وجهى انجام دهید و کسانى هم که خواهند آمد، بتوانند دنباله این کارها را بگیرند.
همان طور که عرض کردم، کار اداره یک کشور و به سامان رساندن مسائل یک کشور و آرزوهاى بزرگ، کارى نیست که در کوتاه مدّت انجام گیرد. بخشى از کارها - که همین کار سازندگى است - به بهترین وجهى انجام گرفته است. مراحل دیگرى در پیش داریم؛ کارهاى بزرگ دیگرى در پیش است که بایستى انجام گیرد. امیدواریم همه کسانى که در این میدان خواهند بود و مسؤولیت خواهند داشت، بتوانند این وظایف را به بهترین وجهى بر عهده گیرند.
انتقادها نباید به معناى نفى خدمتها و کارهاى انجام شده، باشد
ارزیابى من از این دوره خدمتى و کارىِ شما مثبت است و امیدوارم انشاءاللَّه رضایت مردم از شما، موجب رضایت پروردگار باشد و اگر کمبودى هم در کارها بوده است، خداى متعال به لطف و رحمت و فضل خودش آن را مورد گذشت و مرحمت قرار دهد.
چنانچه ملاحظه شده است، بعضى اوقاتْ افرادى از بعضى از مسؤولین انتقاد مىکنند - نسبت به بعضى از چیزها - انتقادها نباید به معناى نفى خدمتها و کارهاى انجام شده، باشد. انتقاد به جاى خود محفوظ است؛ باید خدماتِ اشخاصى که خدمت و تلاش خالصانه کردهاند، مورد نظر باشد. هیچ گاه انتقاد، به معناى نادیده گرفتن خدمات و کارهاى بزرگ نیست.
امیدواریم انشاءاللَّه خداوند متعال لطف خودش را همواره شامل حال شما قرار دهد، و روح مطهّر امام بزرگوار را از شما راضى و خشنود کند، و انشاءللَّه قلب مقدّس ولىّ عصر را از شما خشنود و شما را مشمول دعاى آن بزرگوار گرداند.
والسلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
1) ق: 22
2) نهجالبلاغه: خطبه 33
** در دیدار با رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت – دهم مردادماه 1384
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
اساس این جلسه براى این است که من از برادران و خواهران عزیز قلباً تشکر کنم و بهخاطر خدماتتان و زحماتى که کشیدید و تلاشهایى که انجام دادید، چه از شخص جناب آقاى خاتمى و چه از شما دوستان، صمیمانه سپاسگزارى کنم.
مطمئناً هر کارى که در خدمت به این مردم و این ملتِ خوب از شما دوستان عزیز در دوران دشوار مأموریتتان صادر شده، پیش خداى متعال محفوظ است. هیچ لحظهیى از لحظات کار شما و رنجى که بردید و همتى که به کار بستید و اقدامى که کردید، از نگاه تیزبین کرامالکاتبین و از حیطهى علم پروردگار خارج نیست. خود شماها یقیناً زحماتى که کشیدید، یادتان نمىماند؛ بسیارى از زحمات و تلاشها هم هست که اصلاً امکان ندارد غیر از خود انسان، کسى آنها را بفهمد. حرصى که انسان براى کار مىخورد، تلاشى که انسان در ذهنِ خودش براى خوب انجام دادن یک کار به کار مىبرد، همتى که مىکند، نیتى که مىکند، کسى غیر از خود انسان کسى نمىفهمد. وقتى مردم نفهمیدند و غیر از خود انسان کسى نفهمید، تشکرى هم دنبالش نیست؛ اما خداى متعال همهى اینها را مىداند؛ همهى این لحظات کار را، لحظات دشوار را، آن نیتها را، آن همتها را خداى متعال مىفهمد و یکایک اینها هم پیش خدا پاداش دارد؛ به این نکته توجه دارید و توجه داشته باشید. انسان روزى چشمش به پاداش الهى روشن مىشود که احساس نیاز مىکند.
البته دوران مسئولیت، تلخىها و شیرینىهایى دارد
ما با همهى وجود باید خداى متعال را شکر بگوییم که میدان جدیدى براى عبادت در پیش روى ماها قرار داد. خدمت به مردم، آن هم در ابعاد یک دولت، با محدودهى وسیعى که دارد، چیز مهمى است؛ که وقتى با نیت خالص و براى خدا انجام مىگیرد، با هیچ عبادتى واقعاً قابل مقایسه نیست. این را خداى متعال در اختیار ما گذاشته، ما را به کار گرفته و این توفیق را داده که بتوانیم به قدر قوا و نیرویمان در راه اجراى اوامر او و در راه خدمت به خلق او تلاش و کار کنیم. شما سالهایى را در این میدان گذرانیدید و خدا را شاکر باشید.
البته دوران مسؤولیت، تلخىها و شیرینىهایى دارد. انسان کارى را انجام مىدهد و موفق مىشود خدمتى را که دوست مىدارد انجام بگیرد، او متصدى و مباشر باشد و انجام دهد. لذتى که انسان از انجام دادن این کار مىبرد، قابل مقایسه با هیچ لذت دیگرى نیست؛ چون پیشرفت کار را به چشم خودش مىبیند. هیچ شیرینىیى بالاتر از این نیست که انسان ببیند این کار را انجام داد و به نتیجه رساند. تشکر و قدردانى مردم را مشاهده مىکند؛ توفیقات الهى را در حقِ خودش لمس مىکند؛ اینها شیرینىهاى کار و خدمت است. البته تلخىهایى هم هست؛ گاهى انسان مىخواهد کارى را انجام هد، ولى نمىتواند انجام بدهد؛ مانعى در راه پیش مىآید؛ با یک ناسپاسى مواجه مىشود. این تلخىها را انسان باید به حساب خدا بگذارد و براى تحمل این سختىها و تلخىها هم منتظر اجر و پاداش الهى باشد.
شما در این مدت کار سخت و تلاش متراکمى را انجام دادید
البته ما همیشه باید در ناکامىها در درجهى اول خود را مخاطب قرار دهیم. قرآن مىفرماید: «ما اصابک من حسنة فمن اللَّه و ما اصابک من سیئة فمن نفسک». ما در درجهى اول باید خود را در همهى چیزهایى که به نظرمان ناکامى و بىتوفیقى مىآید، مخاطب قرار دهیم؛ ولى به هر حال شکر الهى را با این همراه کنیم و اجر الهى را براى کارى که بهخاطر او انجام مىگیرد، مسلّم بدانیم. بنابراین من به سهم خودم - آن مقدارى که شاهد تلاشهاى شما بودم - از شما تشکر مىکنم. در سالهاى گذشته من شاهد تلاش پُرحجم و جدى جناب آقاى خاتمى و شما برادران و خواهران در همهى زمینهها بودم؛ این چیزى است که ما باید آن را نعمت بزرگى از نعم الهى بدانیم. شما در این مدت کار سخت و تلاش متراکمى را انجام دادید و بحمداللَّه به توفیقات زیادى هم رسیدید. امروز، هم در زمینهى صنعت، هم در زمینهى کشاورزى، هم در زمینهى علم و فناورى، هم در زمینههاى گوناگونِ خدمات، ما پیشرفتهاى بسیار چشمگیر و زیادى داریم؛ اینها براى این کشور و این ملت خواهد ماند و از حافظهى این ملت زدوده نخواهد شد. همهى شما برادران و خواهرانى که در این کارها سهیم یا مؤثر یا مؤسس بودید، یقیناً در اجر و پاداش این تلاشها سهیم هستید.
مأموریتتان تمام مىشود؛ اما مسؤولیتهاى شما تمام نمىشود
آنچه مهم است، این است که شما دوستان در پایان دولت، مأموریتتان تمام مىشود؛ اما مسؤولیتهاى شما تمام نمىشود. انسان در محیط اسلامى هیچگاه از مسؤولیت فارغ و خالى نیست؛ همیشه داراى مسؤولیت است؛ منتها مسؤولیتها متفاوت است. یک وقت انسان وزیر است - که یک مسؤولیت دارد - یک وقت وزیر نیست؛ اما مجموعهیى از تجربههاى فراوان وجود دارد. تجربههاى باارزشى که در طول سالهاى متمادى در یکایک شماها به وجود آمده و جمع شده، دستاورد کمى نیست؛ اینها متعلق به این کشور و این ملت و این نظام است؛ از این تجربهها باید استفاده شود.
همانطور که جناب آقاى خاتمى اشاره کردند، این یکى از افتخارات ماست که دست به دست شدنِ قدرت اجرایى در بهترین شکل و با شیرینترین وضع در کشور ما انجام مىگیرد؛ این را انقلاب به ما بخشید؛ این را اسلام به ما داد؛ این را احساس مسؤولیتى که ناشى از تفکر اسلامى و نگاه اسلامى به انسان و تعهد و مسؤولیت انسان است، به ما ارزانى داشته است.
دیگرى مىآید و این راه را ادامه مىدهد
در این میدان کار و تلاش، جمعى مىآیند و در فرصت معینى زحمتشان را مىکشند، عرق مىریزند و شب و روز تلاش مىکنند؛ بعد اینها از صحنه خارج مىشوند و کسان دیگرى جاى آنها مىآیند؛ کار را از آنها تحویل مىگیرند و بر اساس پیشرفتها و توفیقاتِ آنها کار را ادامه مىدهند. کار و مسؤولیت باید بر همین اساس باشد؛ یعنى باید از توفیقات، تجربیات و پیشرفتهاى هر مجموعهیى که کار و خدمتى را انجام مىدهند، بعدىها بهره ببرند و روى بناى آنها ادامهى خدمت دهند. ما حدِّ یقف نداریم؛ یعنى اینطور نیست که اگر فرض کنیم ما توانستیم مسألهى اشتغال را بهطور کامل حل کنیم، حرکت ملت ما و کشور ما دیگر به نهایتش رسیده؛ نه، تازه شروع مىشود. ما در پیشرفتِ خود حدِّ یقف و منتهىالیهى نداریم. ملت ما، ملت بزرگى است. کشور ما، کشور ثروتمندى است. تاریخ ما، تاریخ پُرافتخارى است. انتظارِ از این ملت، از این تاریخ و از این کشور، انتظار زیادى است. بر اثر فشار استبداد و دخالت بیگانگان و ناتوانى و بىعُرضگى بسیارى از حکومتهاى قبل از انقلاب در این کشور، ما چند قرن عقبافتادگى داریم؛ این عقبماندگىها را باید بسرعت جبران کنیم. ما هرگز آن ملتى نبودیم و نباید باشیم که قدرتهاى سیاسىیى در دنیا به اتکاء علم و پیشرفت فناورىشان بتوانند در میدانهایى که به آنها مربوط نیست، به ملت ما زور بگویند و ما ناگزیر باشیم زور آنها را بپذیریم. ما باید ملتى باشیم روى پاى خودمان و متکى به قدرت خودمان؛ در جایگاهى که به معناى واقعى کلمه، شایستهى ملت ایران است. این، کار و تلاش لازم دارد؛ این چیزى نیست که روزى متوقف شود. هر کدام از ماها که روى صحنهى این کار و آزمون بزرگِ خدمت به ملت مىآییم، برههیى از عمر خود را کار و تلاش مىکنیم؛ به قدر توان و همتِ خود خدمت مىکنیم و کمکى مىرسانیم و این گردونه را به پیش مىبریم؛ بعد هم دیگرى مىآید و این راه را ادامه مىدهد، و دیگرانى خواهند آمد.
اینها مدیران بسیار خوبى براى آینده خواهند بود
نسل جوانى که امروز در کشور ما دارد تربیت مىشود، قابل مقایسهى با دورهى جوانى ما نیست؛ هوش و توانایىها و امید و همتش خیلى بالاست؛ اینها مدیران بسیار خوبى براى آینده خواهند بود. ما باید کشور را برسانیم به دست مدیران جوانى که نسل به نسل و پىدرپى از راه خواهند رسید تا این راه انشاءاللَّه ادامه پیدا کند. و این در کشور ما متکى است به جابهجایى نرم و آرام و همراه با محبت و برادرى در مسؤولیتها و مأموریتها و در کسانىکه این مأموریتها را بر عهده مىگیرند. این روحیهى برادرى را هم باید حفظ کنید.
بستر مردمسالارى اسلامى و حضور مردم را انقلاب به ما داد. ما باید روى این زمینه تکیه کنیم. البته از طرف کسانى سعى شده که بین جمهوریت نظام و اسلامیت، رقابتى به وجود بیاورند. یکجا بعضىها بگویند روى اسلامیت تکیه شد، جمهوریت تضعیف شد؛ یک عده هم بگویند روى جمهوریت تکیه شد، اسلامیت تضعیف شد. اینطورى نیست. در کشور ما جمهوریت از اسلامیت جدا نیست. این مردم، مؤمن و عمیقاً پایبند به مبانى دینى هستند.
همیشه در انتخاباتهاى ما این نشان داده مىشود. در سال 76 هم همینطور بود؛ سال 80 هم همینطور بود؛ امسال هم که 1384 است، همینطور است. در انتخابات، مردم در حقیقت به پایههاى اعتقادىِ خودشان و به آنچه بر آن پایهها مبتنى است، رأى مىدهند. مردم عقاید خود را دوست مىدارند و به این عقاید و مبانى پایبند هستند؛ و همین مبانى هم ما را پیش مىبرد. لذا جمهوریت - یعنى مردمسالارى به معناى واقعى کلمه - در این کشور همواره با اعتقاد به اسلام و حرکت در جهت اسلام همراه است و انشاءاللَّه بستر جریان مردمسالارى و پیشرفت و رشدِ این حالت و نهادینه شدن روحیاتِ ناشى از مردمسالارى اسلامى روزبهروز در کشور گسترش پیدا خواهد کرد.
تا روزهاى آخر کار کردید
من این نکته را هم مورد تأکید قرار بدهم. همانطور که اشاره کردند، خوشبختانه دولت شما در ماههاى آخر دچار رکود نشد - ما این را شاهد هستیم - تا روزهاى آخر کار کردید؛ و این جاى تشکر و قدردانى دارد. علاوه بر اینکه لازم است از زحمات شما در طول سالهاى متمادى تشکر و قدردانى کنم، این را هم بخصوص لازم است بگویم و ذکر کنم که شما کار را ادامه دادید و پیش بردید. در روزهاى آخر و هفتههاى آخر، کارهاى خوبى در بخشهاى مختلف انجام گرفت،که نشاندهندهى زنده بودن دولت بود. امیدواریم همیشه همینطور باشد. اگر ما از قدرتى که در اختیار یک مسؤول قرار مىگیرد، براى خدا و خدمت به مردم استفاده کنیم، این قدرت مىشود نعمت؛ اما اگر براى اهداف شخصى از آن استفاده کنیم، همین قدرت مىشود نقمت و مایهى انحطاط و سقوط ارزشهاى انسانى در درون خود انسان؛ انعکاساش هم در جامعه و در میان مردم ظاهر خواهد شد. قدرت، هدف نیست؛ وسیلهیى است براى اینکه انسان بتواند به اهداف والا برسد. هر قدمى در راه خدمت، ما را به این اهداف نزدیک مىکند.
لازم است از شخص جناب آقاى خاتمى هم صمیمانه تشکر کنم. این را به شما دوستان بگویم، به خود ایشان هم شاید بارها گفتهام؛ در طول هشت سالى که ما با ایشان بهطور مستمر و مداوم در ارتباط بودیم، رفاقت و صمیمیت ما با ایشان روزافزون بوده؛ خدا را شکر. الان پیوند عاطفى و محبتآمیزى که بین بنده و آقاى خاتمى هست، از آنچه در هشت سال پیش بوده، بمراتب مستحکمتر است؛ و این ناشى از خصوصیاتى است که من در این مدت در ایشان حس کردم. تدین و پایبندى و نجابت و روحیهى نجیب ذاتىِ ایشان واقعاً جزو امتیازات و خصال برجسته در ایشان است. ایشان در این مدت تلاش متراکمى انجام دادند؛ ما شاهد بودیم و مىدیدیم. در مقاطع زمانى مختلف، کشور و دولت و مسؤولان با حوادثى مواجه شدند، و ایشان در یکى از حساسترین مراکز این مواجهه قرار داشتند و صبر و تحمل کردند؛ انشاءاللَّه خداى متعال اجر این صبر و تحمل را خواهد داد.
مىخواستند آقاى خاتمى را در موضع مقابله و مواجههى با نظام قرار دهند
در میان خصوصیات ایشان، اگر من بخواهم روى یکى از آنها تکیه کنم، این است که ایشان در همهى این مدت، دشمنانى را که کمین کرده و خیز برداشته بودند، ناامید کردند. خیلىها از سال 76 - از اول تشکیل این دولت - مىخواستند آقاى خاتمى را در موضع مقابله و مواجههى با نظام قرار دهند؛ خیلى هم تلاش کردند؛ ما شاهد بودیم. البته ریشه و مبنا و سلسلهجنبان این تلاشها در بیرون از این مرزهاست؛ منتها کسانى هم متأسفانه همان انگیزههاى فاسد و پلید را در داخل انعکاس مىدادند. خیلى تلاش کردند، اما آقاى خاتمى حقیقتاً مقاومت کردند. آن روزى که ایشان اعلام کردند وقتى مىگویم «جامعهى مدنى»، مراد من مدینةالنبى است - که اتفاقاً دیروز یا پریروز در یکى از صحبتهاى ایشان من این را خواندم - خیلى خلاف انتظار بعضىها شد؛ لذا به ایشان حمله کردند و فشار آوردند.
اینها مواضعِ خیلى باارزشى است. ما که قصور داریم و دیدمان اینقدر کوتاه است، مىفهمیم و مىبینیم؛ کاتبانِ نامهى اعمال ما - که مأموران الهى هستند - به طریق اولى مىبینند؛ و خداى متعال هم که «من ورائهم محیط» است، همه چیز را مىبیند. اینها پیش خداى متعال اجر دارد. انشاءاللَّه در آینده هم باید همینطور باشد.
از تجربه و توان شماها باید استفاده شود
از تجربه و توان شماها باید استفاده شود. مسؤولان و کسانى که مأموریتهایى را بر عهده مىگیرند، باید از محصول کار و از نظرات شما بهره ببرند و استفاده کنند. شما هم حقیقتاً خود را به معناى واقعى کلمه در اختیار نظام و متعلق به نظام بدانید. یک روز انسان در این نقطه مأموریتى را انجام مىدهد؛ یک روز در این نقطه نیست و یک جاى دیگر است. همانطور که عرض کردیم، مسؤولیتهاى دینى و انقلابىِ من و شما تمام نمىشود. ما هر جا باشیم، بالاخره یک عنصر مسلمانِ انقلابى هستیم و مسؤولیتهایى بر عهده داریم. امیدواریم انشاءاللَّه بتوانید این مسؤولیت را به بهترین وجه انجام دهید.
من همیشه در این مدت شماها را دعا کردهام. آقاى خاتمى را حداقل در هر شبانهروز یک بار دعا کردهام؛ یعنى در تمام این مدت شاید هیچ شب و روزى نبوده که من شخص ایشان را دعا نکنم. بقیهى مسؤولان و دیگران را هم همیشه دعا کردهام و باز هم دعا خواهم کرد. دعا کنیم که خداى متعال این کشور و این ملت و این نظام را روزبهروز به اهداف خودش نزدیکتر کند و اقتدارى را که شایستهى این کشور و این ملت است، به او ارزانى بدارد؛ و همینطور هم خواهد شد؛ این را من تردید ندارم.
در طول این مدت توطئههاى دشمن یکى پس از دیگرى خنثى شده است
اگر ما این کشور را با ده سال پیش و بیست سال پیش مقایسه کنیم، خواهیم دید که پیشرفتهاى بسیار زیادى داشتهایم؛ و این چیزى است که دشمنان این کشور و این نظام و این انقلاب نه توقعاش را داشتند و نه این را مىپسندیدند؛ هر چه هم از دستشان برآمده، انجام دادهاند. الان هم ما را زیاد تهدید مىکنند. اخم و روتُرش کردن نسبت به ما از سوى قدرتطلبان و انحصارطلبان جهانى دایمى است و ما هم با تمام قدرت راه خود را به صورت پیوسته، با توکل به خدا و با امید به نیروى ذاتى این کشور انشاءاللَّه ادامه خواهیم داد و پیش خواهیم رفت؛ من در این خصوص هیچ تردیدى ندارم.
چشماندازها براى ما روشن است. در طول این مدت توطئههاى دشمن یکى پس از دیگرى خنثى شده است. دشمنان، توطئههاى سیاسى و فرهنگى و فشارهاى گوناگون سیاسى و اقتصادى داشتند؛ اینها به برکت همت و تلاش شما و امثال شماها خنثى شده است؛ بعد از این هم به توفیق الهى همینطور خواهد بود.
امیدواریم خداى متعال براى همهى شما، همهى ما و براى این کشور خیر مقدر بفرماید و توفیق دهد تا بتوانیم انشاءاللَّه وظایفمان را هر روز بهتر از گذشته انجام دهیم.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
** در دیدار با رئیس جمهور و هیئت دولت– بیست و سوم تیرماه 1392
بسمالله الرّحمن الرّحیم
خیلى جلسهى خوبى بود این جلسهى امروز؛ دوستان و مسئولان محترم، بخشى از تلاشهاى خودشان را با زبان آمار و ارقام و شیوههاى کارى بیان کردند. خب، این جلسهى ماه رمضان که ما هر سال با مسئولان دولتى و اعضاى هیئت وزیران و رئیس جمهور محترم و معاونینشان داریم، معمول ما در این جلسه، گزارش گرفتن نیست؛ یک نصیحتى، جملهاى از نهجالبلاغه را ما معمولاً در این جلسه براى دوستان ذکر میکردیم و متبرک میشدیم به کلام امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)
امسال و امروز من اصرار داشتم - خودم به آقاى رئیس جمهور پیشنهاد کردم - که دوستان صحبت کنند و گزارش دهند؛ چون روزهاى آخر این دولت و ایام مناسبى است براى اینکه از مجموعهى کارهائى که در این دولت شده - البته بهعنوان یک نمائى، یک نمونهاى - گزارشى ارائه شود. و ما دوست داریم که این اظهاراتى که امروز اینجا شد، به سمع مردم عزیزمان هم برسد؛ هم خواص و کسانى که اهل فنّند و آشنا هستند، مطلع شوند - چون بسیارى از این مطالبى که گفته میشود، دوستان اینها را نمیدانند؛ مىبینیم گاهى اوقات اطلاعات کافى و وافى ندارند - هم عموم مردم مطلع شوند و بدانند؛ اگرچه برخى از کارها جلوى چشم است. البته مخالفین و کسانى که بىاطلاعند - بعضى از دستگاههاى رسانهاىِ خارجىِ مغرض، و گاهى بعضى در داخل - برخى از چیزهائى را که جلوى چشم هم هست، انکار میکنند. یعنى کارى انجام گرفته، جلوى چشم است، همه مىبینند، منعکس شده، این را دوست دارند انکار کنند. کارى به این نداریم که حالا بعضىها ممکن است نگاه خوشبینانهاى یا دوستانهاى یا منصفانهاى نداشته باشند؛ بالاخره در فضاى عمومى کشور باید اینها گفته شود و ثبت شود؛ اینها بسیار مهم است.
کار شبانه روزی را شماها نشان دادید
آنچه که من امروز باید به دوستان عرض کنم، در درجه اول خداقوّتى است؛ انشاءالله که خسته نباشید. هشت سال کار کردید، تلاش کردید، کارهاى خوبى انجام گرفت، تحمل زحمات کار شبانه روزى را شماها نشان دادید؛ یعنى دیده شد، احساس شد، همه فهمیدند که رئیس جمهور محترم و همکارانشان در دولت حجم کارشان بسیار بالا و پرشتاب نسبت به همه دورههاى دیگر بود و هست؛ این نقطه برجستهاى است که نباید این را نادیده گرفت. همه کسانى که میخواهند دربارهى دولتها، دربارهى کابینهها، درباره رؤساى جمهور قضاوت کنند - چه پیش خودشان، چه در منظر عموم - و نظرى بدهند، خوب است به این نکته هم توجه کنند: حجم کار بالا و تلاش خستگى ناپذیر و اعراض از آسایشها و آسودگیها و امتیازاتى که معمولاً مسئولان کشورها در دنیا دارند؛ استراحت میکنند، تفریح میروند، امتیاز میگیرند؛ اینها را نخواستن، ندیدن، طلب نکردن، امتیاز بزرگى است که این دولت بحمدالله از این امتیاز برخوردار بود.
این دولت بحمدالله توانست شعارهاى انقلاب را سر دست بگیرد
یک نکتهى دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم، این است که این دولت بحمدالله توانست شعارهاى انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند. یکى از کارهاى مهمى که جبهه ضدانقلاب - چه انقلاب ما، و چه انقلابهاى دیگر - در طول تاریخ و در عرض دنیا داشتند و میکردند، این بوده است که سعى کنند ارزشهاى انقلاب را کمرنگ کنند. به اینجا هم محدود نمیشود؛ اول ارزشها را کمرنگ میکنند، بتدریج آنها را محو میکنند؛ اگر میدان پیدا کنند، آنها را تبدیل به ضدارزش میکنند؛ این کارى است که در دنیا معمول است؛ این را ما در تاریخ انقلابهاى دنیا مشاهده میکنیم؛ و در انقلابهائى هم که زمان خود ما - در طول این عمر طولانى که ما کردیم - دیدیم و خبر شدیم، این را مشاهده کردیم. جبههى مقابل انقلاب و ضدانقلاب، شعارهاى انقلاب را هرگز فراموش نخواهد کرد؛ یعنى میداند که در این رویاروئى، در این هماوردى، آن چیزى که توانست جبهه انقلاب را پیروز کند و جبههى ضدانقلاب را به هزیمت وادار کند، در درجهى اول این شعارها بود؛ که هرچه شعارها پرمغز و جذاب و واقعى و براى مردم مفهوم و ملموس بود، کمک آن به پیشرفت انقلاب بیشتر شد. سعى میکنند این شعارها را بتدریج محو کنند، کمرنگ کنند.
وصیتنامه امام، لبّ ارزشهاى مورد نظر امام است
در مورد کشور و انقلاب ما هم این کار را دشمن شروع کرد؛ البته موفق نشدند؛ خدا را شکر میکنیم. دشمن نتوانست شعارهاى انقلاب را کمرنگ و سپس محو کند. به نظر من یک بخش عمدهاى از این هم مربوط میشود به هوشیارى امام بزرگوارمان. آنچه که امام بزرگوار از اظهارات خود، از گفتههاى خود، از نوشتههاى خود در میان ما باقى گذاشت، بیّنات است، محکمات است؛ متشابهات نیست که کسى آنها را نفهمد. آخرین سخن امام هم وصیتنامهى امام است. من همیشه به مسئولین و کسانى که در دولتهاى گوناگون یک کار مهمى دستشان بوده است، توصیه میکردم که به وصیتنامهى امام مراجعه کنند. وصیتنامهى امام، لبّ ارزشهاى مورد نظر امام است؛ اینها را امام باقى گذاشته، زنده گذاشته است. لذاست که این ارزشها قابل تحریف نیست، قابل تغییر نیست. بله، ندیده گرفتن اینها امرى است که میسر است براى کسانى که بخواهند ندیده بگیرند.
این دولت این شعارها را مطرح کرد، برجسته کرد، سر دست گرفت، به آنها افتخار کرد؛ در مجامع جهانى، احساس شرم از انگیزههاى انقلابى و از اهداف انقلابى و از شیوههاى انقلابى نکرد؛ این خیلى کار بزرگى بود.
رشته خدمت را رها نکنید
آنچه که براى خدا کردید، خداى متعال آنها را در نامهى عمل شما ثبت کرده و کرامالکاتبین آنها را نگه داشتهاند و بلاشک به درد شما خواهد خورد. آنچه را که شما عمل کردید، چه حالا بنده و امثال بنده ببینیم، بدانیم و تشکر کنیم، چه نبینیم، ندانیم و تشکر نکنیم، «انّ الله شاکر علیم»؛(1) خدا، هم میداند - علیم است - هم سپاسگزار است. امیدواریم انشاءالله خداى متعال به شماها توفیق دهد.
کارى که باید بر آن همت بگمارید، این است که رشتهى خدمت را رها نکنید. همهى تلاشها منحصر نیست در فلان وزارتخانه یا فلان مسئولیت در دولت؛ نه، صحنهى کشور صحنهى تلاش است، صحنهى کار است، صحنهى فعالیت است؛ و این کار، دو جور میتواند انجام بگیرد: متوجه اهداف انقلابى، و غیرمتوجه به اهداف انقلابى. شما چه در دولت آینده و در دولتهاى آینده حضور داشته باشید، چه نداشته باشید، کارى که انجام میدهید و مسئولیتى که برعهده میگیرید - که طبعاً امثال شماها، مدیران شایسته و کارآمد، در هر بخشى از بخشها خالى از مسئولیت نمی مانند - سعى کنید آن را با توجه به اهداف انقلاب و با رویکرد هدفهاى انقلاب انشاءالله انجام دهید. خداى متعال شماها را مأجور خواهد داشت، ما هم در حد خودمان و به قدر خودمان تشکر میکنیم.
یک جمله از نهج البلاغه براى شما بخوانم
من طبق معمول همیشه مان - دیگر حالا مجال هم نیست، وقت هم نیست - یک جمله از نهج البلاغه براى شما بخوانم: «و اعلم انّ امامک طریقا ذا مسافة بعیدة و مشقّة شدیدة».(2) این جزو وصایاى امیرالمؤمنین به امام حسن مجتبى (علیهالسّلام) است. در واقع باید گفت وصیت، صمیمانهترین حرفى است که هر کسى میزند؛ چون وقتى است که دیگر انسان در عالم ماده حضور ندارد و اغراض مادى قاعدتاً یا نیستند یا بالاخره ضعیفند؛ لذا در وصیتنامه صمیمىترین حرفها گفته میشود؛ آن هم وقتى که مخاطب وصیت، عزیزترین افراد نسبت به انسان است؛ فرزند انسان، آن هم فرزندى مثل امام حسن، فرزند بزرگ امیرالمؤمنین - که بلاشک احبّ افراد در دل آن بزرگوار و چشم آن بزرگوار است - مخاطب این وصیت است. البته امیرالمؤمنین فرمودهاند که این وصیت مخصوص شما نیست، مال همه است؛ لیکن مخاطب اصلى، امام حسن است. بنابراین، این لبّ لباب کلمات و معارف و ذهنیات امیرالمؤمنین است. البته بیانات امیرالمؤمنین، هر کلمهاش، هر جملهاش حکمت است؛ مخصوص این وصیتنامه نیست. اعماق و ژرفاى کلمات امیرالمؤمنین را واقعاً ماها نمیفهمیم؛ امثال ماها قادر نیستیم به آن ژرفا برسیم؛ یک چیزى را استفاده میکنیم. کسانى را ما دیدیم که هرچه حکمتشان برتر، اندیشهشان والاتر و عمق فکرىشان بیشتر بود، بیشتر توانستند نکاتى را از این کلمات دریابند. نهجالبلاغه یک چنین چیزى است. حالا این در نهجالبلاغه، وصیت امیرالمؤمنین است.
میفرماید: بدان که پیش روى تو راهى وجود دارد که مسافت خیلى طولانى و مشقت شدیدى در آن هست. این راهى که پیش روى شما است - راه رسیدن به جزاى عمل و رسیدن به قیامت - راه طولانىاى است. «و انّه لا غنى لک فیه عن حسن الارتیاد»؛(3) در یک چنین راهى، تو باید با منتهاى طلب حرکت کنى - «ارتیاد» یعنى خواست، طلب، تلاش همراه با اراده و نیت - چارهاى ندارى جز اینکه کار را جدى دنبال کنى. یعنى این راهى نیست که انسان بتواند آن را سرسرى بگیرد. بله، غفلت داریم، کار را سرسرى میگیریم؛ اما این سرسرى گرفتن کار، از روى غفلت است. بدانیم که حقیقت قضیه چیست، و کجا داریم میرویم، و سرنوشت ابدى ما در کجا تحقق پیدا میکند و عینى میشود؛ این را اگر توجه کنیم، جدى خواهیم گرفت. لذا شما در دعاى شریف کمیل - که باز از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) است - ملاحظه میکنید: «و هب لى الجدّ فى خشیتک»؛(4) دعا میکند، از خداى متعال میخواهد که خشیت ما در مقابل پروردگار، یک خشیت جدى باشد؛ از ظاهر قلب و همین احساسات زودگذر و ناشى از عوارض زندگى نباشد؛ به معناى واقعى کلمه، انسان در مقابل پروردگار احساس خشیت کند.
بدان چه لازم دارى براى عبور از این راه
قدّر بلاغک من الزّاد مع خفّة الظّهر.(5) حالا شما ناچارید از این راه سخت و طولانى که راه قیامت است، عبور کنید؛ شما به سمت قیامت از وسط دنیا دارید می گذرید، ناچارید از این گذرگاه ماده عبور کنید با همهى لوازم این ماده، با همهى خصوصیاتى که انسان در این محیط مادى و در فضاى مادى به طور طبیعى دارد؛ بنابراین کارى که باید بکنید براى اینکه آن نهایت براى شما آسان شود و مطلوب باشد، این است: «قدّر بلاغک من الزّاد»؛ آن مقدارى از توشه را که تو را به منزل برساند، تقدیر کن - یعنى اندازهگیرى کن - بدان چقدر کار لازم دارى براى اینکه بروى. این بخش اول است.
بخش دوم: «مع خفّة الظّهر»؛ بار دوش خودت را هم سبک کن. این دو تا هدایت و راهنمائى است که امیرالمؤمنین میکند. اولاً بدان چه لازم دارى براى عبور از این راه. در پاسخ اینکه ما چه لازم داریم، خودشان بیان کردند: اجتناب از محرّمات و انجام واجبات. یعنى آن اندازهى لازم، و به قول پزشکان، آن دوز لازم از ذخیرهاى که شما لازم دارید براى اینکه بتوانید این راه را طى کنید، همین واجبات است؛ این واجبات را که انجام دهید، آن مقدار لازم از ذخیره را دارید. هرچه بیشتر کردید و بر این واجبات افزودید، امکانات بیشترى خواهید داشت، استفادهى بیشتر و بهرهى بیشترى خواهید برد. لیکن مقدار فرائضى که بر ما واجب است، آن حداقل نیازى است که ما براى عبور در این راه داریم. محرّمات هم همین جور است. یعنى اجتناب از محرّمات، حداقلِ آن پرهیز از آسیبهائى است که در این راه ممکن است براى ما پیش بیاید. بنابراین اگر از محرّمات اجتناب کردیم و واجبات را انجام دادیم، این همان پرواز مورد نظر را براى من و شما ممکن و فراهم میکند؛ چیز بیشترى لازم نیست. بعضىها دنبال برخى از خصوصیاتند؛ کسى را پیدا کنند، از او ذکرى بگیرند، از او ریاضتى فرا بگیرند. اینها لازم نیست؛ ریاضت شرعى، مشخص است. اگر همین نمازها را بخوانیم، درست بخوانیم، بوقت بخوانیم، ارکانش را درست بهجا بیاوریم، با توجه بخوانیم، یا روزه را درست بگیریم - همین واجبات و فرائضى که در اختیار ما است - همینها انسان را پرواز میدهد.
بار دوش خودت را هم سبک کن
و من به شما عرض بکنم؛ ما اگر چنانچه همین مقدار را انجام دهیم، خود این زمینهاى خواهد شد براى جذب انوار الهى به میزان زیاد. یعنى این حداقلى که براى ما لازم است، هنرش فقط این نیست که ما را قادر خواهد کرد بر این که این راه را طى کنیم؛ بلکه هنر دیگرش این است که زمینهى ما را براى جذب بیشتر نور الهى و تفضل الهى فراهم خواهد کرد. وقتى انسان نماز فریضه را خوب بخواند، به طور طبیعى میل به نوافل پیدا خواهد کرد. وقتى انسان از دروغ، از غیبت، از قول به غیر علم، از تهمت، از افساد، از مال مردم خورى، از خیانت در امانت پرهیز کند، خود این، دل انسان را آمادهى تلقى هدایت الهى و معرفت الهى خواهد کرد؛ ما را پیش خواهد برد. این توصیهى اول.
توصیهى دوم هم اینکه فرمودند: «مع خفّة الظّهر»؛ بار دوش خودت را سبک کن. ماها که بارهاى سنگینى را بر دوش گرفتیم، امیدواریم انشاءالله خداى متعال توفیق دهد که بتوانیم این بارها را حمل کنیم. اگر شماها انشاءالله بتوانید این بارها را حمل کنید و بسلامت به منزل برسانید، اجر فراوانى هم خواهد داشت. یعنى این مسئولیتهاى سنگین همچنان که دغدغهى فراوانى براى خود انسان ایجاد میکند، اما از آن طرف هم اگر خوب انجام بگیرد، فضیلت بسیارى خواهد داشت.
امیدواریم انشاءالله خداى متعال همهى شماها را موفق و مؤید بدارد و همیشه در خدمت اسلام و در خدمت انقلاب قرار داشته باشید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
1) بقره: 158
2) نهجالبلاغه، نامهى 31
3) همان
4) مفاتیحالجنان، دعاى کمیل
5) نهجالبلاغه، نامه 31
پایان پیام/
نظر شما