مترادف دانستن تفسیر و تدبر در قرآن علمی نیست

خبرگزاری شبستان: اگر بخواهیم عالمانه به قضیه برخورد کنیم و بگوئیم همه آنچه تحت عنوان تفسیر برای قرآن گفته و نوشته شده و یا گفته و نوشته می‌شود تدبر در قرآن بوده است، مشکل داشته و بیان علمی نیست.<BR>

محمدعلی لسانی فشارکی در گفت‌‌وگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در مورد تفاوت میان تدبر در قرآن و تفسیر قرآن گفت: اگر بر همین مبنا به سراغ مفرده «تدبر» در قرآن برویم ملاحظه خواهیم کرد که تدبر در کاربرد قرآنی در برابر «تدبیر» قرار گرفته است و جالب این است که اگر از آیه معروف «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا» بگذریم چهار تعبیر «یُدَبِّرُ الأَمْرَ» در قرآن داریم که فاعل هر چهار تا خداوند است و بیان می کند که تدبیر کل امور در اختیار خداوند است و خداوند مدبر همه امور است.
وی اظهار کرد: در قرآن چهار بار «یُدَبِّرُ الأَمْرَ» تکرار می‌شود؛ در آیات 3 و 31 سوره یونس، آیه 2 سوره رعد، آیه 5 سوره سجده. تدبر از باب «تفعل» در مقابل تدبیر از باب «تفعیل» است و از مسائل بسیار جاافتاده در عربیت و ادب عربی است که باب تفعل تابع باب تفعیل است.
لسانی فشارکی افزود: کلمه تفسیر در قرآن فقط یک بار در سوره فرقان به کار رفته که اتفاقا در ارتباط با قرآن هم هست. به این صورت به کار رفته است «وَلَا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاکَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیرًا»، یعنی خطاب به پیامبر (ص) است که هر مطلب و مسأله و به تعبیر قرآن مثلی نزد تو مطرح و سؤال کنند از هر آنچه سخن بگویند، الا اینکه حق مطلب را در قرآن آوردیم و بهترین تفسیر قرآن را خودمان در قرآن آوردیم.
این استاد دانشگاه بیان کرد: بنابراین به عنوان مفرده قرآنی، «تفسیر» معنای مشخص و محدودی دارد که کار خدا است. تفسیر قرآن فقط برازنده خداست. خداوند به نحوی از طریق پیامبر(ص) این کار را انجام می‌دهد «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ» اگر با مسامحه‌ای بگوئیم منظور از تبیین، تفسیر است باز از جانب خداست. منتها به هر طریقی مفرده قرآنی را در نظر بگیریم راه برای پیدا شدن جایگاهی، برای یک مفسر غیر از خداوند و رسول(ص) یا احیانا معصومینی که مطابق اعتقادات شیعی‌مان آن بزرگان را هم‌مقام و هم‌تراز پیامبر اکرم(ص) می‌دانیم و می‌شناسیم و معتقدیم دیگر گذشته از معصومین(ع) جایی برای پیدا شدن مفسری برای قرآن باقی نمی‌ماند.
وی عنوان کرد: ولی آنچه که در تاریخ اسلام اتفاق افتاده این است که به همان صورتی که معمولا مطرح می‌شود و تفسیر به‌عنوان لغوی دیده شده مختصر آن پرده برداشتن از ابهامات لفظ و توضیح دادن لفظ گفته‌اند که از ریشه «سَفر» است که مغلوب شده و به معنای آشکار کردن است و بنابراین تفسیر یعنی آشکار کردن نهان‌هایی که در کلام است.
نویسنده کتاب «روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم» ابراز کرد: قبل از اینکه قرآن نازل شود، تفسیر کلمه‌ای مطرح بوده و همین باعث اشتباه شده است، چون گفته‌اند وقتی که قرآن هم مطرح می‌شود نیاز به شرح و بسط و معنا دارد می‌توان تفسیر را برایش به کار ببریم. همان گونه که هر کتابی در تاریخ شرح است، قرآن هم مورد شرح واقع شده است، یعنی بنا را بر این گذاشتند که قرآن را شرح کنند. بنابراین تفاوت اساسی تدبر و تفسیر اولین این است که در خود قرآن راه برای تفسیر قرآن حداقل برای غیرمعصومین که می‌توان توجیه کرد که به تفسیر خداوند از کلام خودش منجر می‌شود، بسته است.
لسانی فشارکی گفت: اما فراخوان تدبر برعکس تفسیر عام است و طبیعی است که در فراخوان عام کسانی که واردتر، داناتر و آگاه‌تر و دسترسی‌شان بیشتر است آشناترند و در صدر و پیشوای دیگران قرار می‌گیرند و اگر بنا را بر این بگذاریم که کار مفسران قرآن در طول تاریخ بسیار افتخارآمیز و یکی از افتخارات بزرگ انحصاری برای مسلمین در برابر امت‌های دیگر است، ناروا نگفته ایم.
این محقق و استاد دانشگاه تصریح کرد: امت اسلام تاریخ عظیم بیش از 14 قرن تفسیر مستمر قرآن به شیوه‌ها و انحای مختلف دارد؛ تفسیرهای وجیز، بسیط، کبیر، تفسیرهای30 جلدی و... که وجود داشته و دارد. اگر بنا را بر این بگذاریم که این میراث عظیم تفسیر قرآن همه عبارت از تدبرهای علمای اسلام و مفسیرین در قرآن است مطلب به جای خاصی برخورد نمی‌کند و مشکلی پیش نمی‌آید یعنی آن چیزی که گفتیم تفسیر منحصر به خدا یا کسانی که از طریق وحی به خداوند متصل هستند، مشکلی را پیش نمی‌آورد.
وی ادامه داد: منتها اگر بخواهیم عالمانه به قضیه برخورد کنیم اگر ما بگوئیم که همه آنچه که تحت عنوان تفسیر برای قرآن گفته و نوشته شده است و یا گفته و نوشته می‌شود تدبر در قرآن بوده است مشکل علمی دارد که مسلما چنین نیست. از جهتی مسأله را آسان می‌‌کند و می‌توان گفت که به نوعی صورت مسأله خیلی چالشی را پاک می‌کند. از این جهت جالب است ولی از جهت دیگر اصلا این بیان علمی نیست.
نویسنده کتاب «مباحثی در علوم قرآن» با اشاره به اینکه فرق دوم این است که تفسیر مطابق معنای خود که از نظر لغوی و ادبی هم توجه کنیم، مصدر باب تفعیل است، بیان کرد: مصدر باب تفعیل برعکس باب تفعل، فعال و مسلط است یعنی خواه ناخواه کسی که بنای تفسیر کردن قرآن را می‌گذارد در جایگاه بالاتر از قرآن قرار می‌گیرد چه بخواهد و چه نخواهد. متن در اختیار اوست و او شارح متن است و می‌خواهد این متن را شرح کند و بسط دهد و معناهای الفاظ را روشن کند. همان معانی که اشاره کردیم در معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر بیان و در تفسیر ساری و جاری می‌شود یعنی مفسر بخواهد یا نخواهد این کارها را انجام می‌دهد.
لسانی فشارکی با تأکید بر اینکه مثال‌هایی بعضا در اشارات دقیق علما و حکمای اسلام هست بیش از همه در بیانات و فرمایشات حضرت امام (ره) که توجه‌های دقیق به این مسأله دارند، گفت: علامه طباطبایی مکرر بر این مسأله تأکید دارند که ما در مقام تفسیر کلام خدا بسیار باید به هوش و متوجه باشیم که داریم کلام خداوند را تفسیر می‌کنیم و کلام خداوند نباید مانند کلام بشر تلقی شود. در نهج‌البلاغه هم همین مضمون و دقت وجود دارد که کلام الله با کلام بشر متفاوت است.
وی خاطرنشان کرد: قرآن هم متن است و کسی که ادبیات عرب و بلاغت و تمام پیش نیازها را دارد بنابراین می تواند با این متن کار کند و انواع و اقسام چیزهایی که نام آن تفسیر است را کنار آن قرار دهد. اینها دو تفاوت اساسی تدبر در قرآن و تفسیر قرآن است.
پایان پیام/

 

کد خبر 273244

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha