خبرگزاری شبستان: روزهای پایانی سال که میشود، صدای ترقهها و نارنجکها در شهر میپیچد، البته باید صدای آمبولانسها را نیز به خصوص در شب چهارشنبهسوری به آن اضافه کنید؛ صدایی که همراه با دلهره و اضطراب است.
در این رسم کهن هر خانواده بوتههای خار و گزنی را که از پیش فراهم کردهاند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه، کپه میکنند و با غروب آفتاب و نیم تاریکشدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع میشوند و بوتهها را آتش میزنند.
در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوتههای افروخته میپرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند؛ البته امروزه علاوه بر پریدن از روی آتش باید به این فرهنگ غلط استفاده از ترقه، فشفشه و وسایل منفجره را نیز اضافه کرد و شاید همین عوامل باشد که چهارشنبهسوری را در این روزهای آخر سال به چهارشنبهسوزی تبدیل کرده است.
ایرانشناسان معتقدند، آتشافروزی ایرانیان در پیشاپیش نوروز از آئینهای دیرین است و شکی نیست که افتادن این آتشافروزی به شب آخرین چهارشنبه سال، پس از اسلام رسم شده زیرا ایرانیان شنبه و جمعه نداشتند.
به عقیده آنان، روز چهارشنبه یا یوم الاربعاء نزد عربها روز شوم و نحسی است و به همین سبب است که ایرانیان آئین آتشافروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا پیشامدهای سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه بر کنار ماند بنابراین نمیتوان آئین چهارشنبهسوری را در ردیف آئینهای اسلامی قرار داد و همچون سنت زیبای نوروز مهر مذهبی بر آن زد.
بیشک چهارشنبهسوری در میان ایرانیان گذشته نیز به این شکل نبوده و در حقیقت استفاده از نارنجک و ترقههای پرسر و صدا با روح اصیل و ایرانی این سنت کهن در تعارض است چرا که ما معتقدیم مسلمان هستیم و آزار و اذیت دیگران و ایجاد رعب و وحشت در دل مردم گناه است.
برخی از مردم چهارشنبهسوری را یک جشن قلمداد میکنند و معتقدند چهارشنبهسوری در حقیقت یک شب تفریحی و سرگرمی است که باعث نشاط و شادی میشود؛ در جواب این عده نیز باید بگوییم آیا بر هم زدن اسباب امنیت و آسایش مردم سرگرمی است و آزار و اذیت و ناراحتی دیگران سبب شادی میشود؛ مگر به غیر از آن است که این توصیفات با ویژگیهای یک جشن در تضاد است!
هنوز از یاد نبردهایم عابران و حتی افرادی که پشت پنجره خانهشان نظارهگر این باصطلاح شادی کاذب بودهاند که دچار حادثه شده و برای همیشه در زندگی خود از نعمت یکی از اعضای بدن محروم شدند؛ و کم نیستند کسانی که وقتی چشم و دستشان را بر اثر استفاده از مواد محترقه آتشزا از دست دادند؛ احساس کردند که دیگر دیر شده است و کاش تجربهشده را دیگر تجربه نمیکردند.
آری، درست است که نوجوانان و جوانان به شادی و سرگرمی احتیاج دارند اما باید دید برهم زدن آرامش اهالی و ساکنان محله که برخی در وضعیت جسمی و روحی مناسبی نیستند، سرگرمی محسوب میشود؟؛ بیمارانی که در بیمارستان یا خانه بستری هستند، زنان باردار و سالمندان که در خیابان تردد میکنند چه گناهی دارند که باید طعمه شادی نفرتآور افراد کجفهم شوند.
به نظر می رسد کارشناسان و متولیان امور فرهنگی کشور باید با آگاهی بخشی به مردم به خصوص جوانان از طریق صدا و سیما و مطبوعات پرده از واقعیت های تلخ این سنت غلط و مسخ شده بردارند و تلنگری بر ذهن افرادی که به رفتار اشتباه ابا و اجدادشان می نازند، وارد کنند زیرا این حرکات با مبانی اسلام در تعارض است.
پایان پیام/
نظر شما