جدال فلاسفه جنگی عاشقانه بر سر موضوعی واحد است

خبرگزاری شبستان: شریعتی شناخت سطحی از اندیشه های متفکران ایرانی چون دکتر داوری را محصول نگرش های سیاسی ژورنالیست ها دانست و گفت: شناخت دقیق آرای متفکران نیازمند فراهم کردن فضایی سالم و علمی است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، احسان شریعتی، در گفتگو با ستاد خبری جشن هشتاد سالگی فیلسوف فرهنگ با بیان اینکه دکتر داوری یکی از متفکران مطرح بعد از انقلاب ایران است، گفت: در کشور ما فرهنگ و اندیشه هنوز جایگاهی درخور نیافته است به همین دلیل قدر و جایگاه متفکران نیز شناخته نشده است.

وی افزود: امری که در حوزه فلسفه، متفکران را به هم پیوند می دهد جنگ بر سر یک موضوع واحد؛ یعنی هستی است، به قول هایدگر جدال فیلسوفان، جنگی عاشقانه بر سر یک موضوع واحد است، بقیه اش اختلاف است. اگر با چنین نگرشی به جدال فلسفی نگاه کنیم می توانیم قدر و منزلت اندیشمندان را به جا بیاوریم.

شریعتی میراث فکری دکتر داوری را تداوم میراث فکری احمد فردید در مقیاسی متعالی تر خواند و یادآور شد: وی در مقایسه با دیگران خط فکری فردید را به شکل قابل دفاعی ارایه کرد و می توان گفت که در بین شاگردان فردید تنها شاگردی بود که برخلاف شاگردان دیگر چون داریوش شایگان که چرخش فکری داشتند، به سنت فکری استادش وفادار ماند.

این استاد فلسفه در ادامه با اشاره به برخی از نسبت ها مانند هایدگری یا فردید که ژورنالیست ها و برخی روشنفکران به اندیشه های فردید و داوری می زنند، عنوان کرد: میراث فکری فردید و همچنین به شکل متمایزتری دکتر داوری قابل نقد و بررسی است اما نکته مهم این است که باید شرایط این نقد فراهم شود، هنوز هایدگر در ایران شناخته نشده و آثاری که از او ترجمه شده، از کارهای دانشگاهی او فراتر نرفته است. تنها در سال های اخیر است که بعضی از آثار جدی هایدگر ترجمه شده است به همین دلیل قضاوت درباره نزدیکی نحله فردید و داوری و هایدگر نادرست به نظر می رسد.

وی برافروخته شدن آتش جنگ و جدال میان گروهی که خود را در ایران کارل پوپری و معتقدان به اندیشه های فردید و داوری را هایدگری معرفی می کنند، محصول رسانه ها و محافل سطحی خواند و گفت: نه منتقدان هایدگر او را به خوبی می شناسند و نه منتقدان کارل پور به کنه اندیشه او پی برده اند.

وی در پاسخ به این سوال که آیا می توان با وجود اختلاف در شیوه های فکری دکتر علی شریعتی و دکتر داوری اردکانی، خواستگاه اندیشه های آنان را در مقوله بازگشت به خویشتن و هویت یابی یکسان دانست؟ گفت: ماهیت بحث غرب زدگی و آنچه فردید و داوری از هویت می گویند با بحث بازگشت به خویشتن خویش شریعتی هم از منظر فلسفی و هم از منظر اجتماعی متفاوت هستند. در حالی که در تحقیقات و پژوهش های خارج از کشور این دو نحله که تبارشناسی متفاوتی دارند، به غلط یک کاسه می شود.

به گفته وی، در بادی امر به نظر می رسد صورت مسئلهانحطاط و باز اندیشی درباره علل عقب ماندگی تمدنی و تصلب فرهنگی که ذهنروشنفکران و متفکران ایرانی بعد از مشروطه تا به امروز را درگیر خود کرده، یکسان است، درحالیکه راه حل ها متفاوت است و اندیشندگان به این مسئله به چند طیف تقسیم می شوند.

احسان شریعتی افزود: گروهی از روشنفران ایراد را از سنت می بینند و راه چاره را در نوگرایی و تجدد می بینند، طیف دیگری چون دکتر نصر سنت را بر می گزینند و اشکال را در تجدد گرایی می بینند که این دسته نیز سنت گرا هستند.اما گروهی نو اندیش چون اقبال و شریعتی که خط فکری آنها تدام میراث فکری سید جمال است، معتقد بودند که باید از تجربه روبرو شدن غرب جدید با سنت خود یعنی یونان و روم بهره برد.

 

فرزند دکتر علی شریعتی خاطر نشان کرد: این گروه شیوه بازگشت به خویش را بر اساس همین برخورد غرب با سنت خویش برگزید و مروج این اندیشه شد که می توان غرب را بدون قطع آن نقد کرد.

 

وی با بیان اینکه در منظومه فلسفی ایران طیف دیگری با استفاده از روش های جدید به دنبال عزت بخشی به سنت هستند، تصریح کرد: طیف دیگری که بنیادگرا هستند، می گویند وقتی می توان سنت را حفظ کرد که به آن عزت و اقتدار بخشید و با روش های جدید در امر دنیا و سیاست دخالت کرد. اگر چه سنت گرایان و بنیادگرایان در شیوه ها تفاوت دارند اما هر دو هویت گرا هستند و معتقد به حفظ سنت هستند.

احسان شریعتی اندیشه های جریان فردید را هویت اندیش خواند و خاطرنشان کرد: اگر جریان فردید را نگوییم بنیادگرا، می توانیم هویت اندیش و هویت گرا بخوانیم.

به گفته وی، این جریان نگاهی کل گرایانه و تقدیرگرایانه به تجدد دارد و مجموعه تجدد را به دلیل اینکه با ذهنیت گرایی، انسان گرایی تفسیر جدیدی از عالم به دست می دهد، رد و یا نقد می کنند.

فرزند شریعتی در ادامه با بیان اینکه نگاه این طیف به تجدد تقدیرگرایانه است، گفت: آنها با یک خوانش از هایدگر می گویند، تقدیر خود هستی است که در دوران های مختلف خودش را به شکل های مختلف نشان داده است و در این دوران یه این شکل درآمده است، ولی این سوال پیش می آید که اگر تقدیر هست چگونه ما از انقلاب اسلامی صحبت می کنیم؟ مگر مقاومتی نیست در برابر تقدیر؟ پس چرا انقلاب پیش آمد.

شریعتی مفاهیمی چون انقلاب و رفرماسیون را از دید طیف فردیدی محصول تجدد خواند و اظهار کرد: اگر به کنه تفکر این عده پی ببریم، می بینیم انقلاب را قبول ندارند و روشنفکران مذهبی را که قبل از انقلاب و بعد از آن مفاهیمی مثل دموکراسی و روشنفکری دینی را مطرح کردند، غرب زده مضاعف می خوانند که در حین مبارزه با غرب، خودآگاه نیستند که با به کار بردن واژه هایی که بار غربی دارد، غرب زده هستند.

وی افزود: البته فردید می گفت «من هم غرب زده هستم ولی برخلاف روشنفکران مذهبی آگاهم به این غرب زدگی»، این بحث ها همان اندازه که در اندیشه های فردید افراطی است، در آثار دکتر داوری اردکانی به شکل متعادل تری مطرح شده است.

شریعتی در پایان با تقدیر از تلاش های دکتر داوری در حوزه فلسفه خاطرنشان کرد: باید فضایی متمایز از سطح ژورنالیستی، تبلیغاتی و روشنفکری که شارحان فلسفه و مترجمان را تا حد فیلسوف بر می کشند، ایجاد کرد، تا آرا و اندیشه های متفکرانی چون داوری نقد و بررسی شود. نکته دیگر این است که امنیت و سلامت فضای فکری بوجود بیاید تا این مسایل به شکل پدیدار شناسانه و فارغ از برداشت های سیاسی و روشنفکری مورد قضاوت قرار گیرد.

پایان پیام/

کد خبر 270089

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha