به گزارش خبرنگار سیاسی قضایی خبرگزاری شبستان ، با شکل گرفتن جوامع بشری و یکجا نشینی انسانها مسائل و مشکلات ناشی از زندگی در کنار انسانهای دیگر کم کم خودرانشان داد ودر این زمان نیاز به یک فردمیانجی احساس شد.دراین راستا برای حفظ حق و حقوق افراد دادگرترین فرد به عنوان حکم انتخاب می شد.
در ایران از زمان شکل گیری حکومت مادها و پس از ان هخامنشیان که شعار خودرا برپایه عدالت محوری قرار داده بودند شخص شاه بین مردم قضاوت میکردو یا موبدان اعظم که مورد وثوق شاه بودند با نظارت شاه بر این کار اهتمام داشتند.
روند پیشرفت سیستم قضایی در ایران به همین نحو ادامه پیدا کرده و در دوره های بعدی نیز رشد فرهنگی جامعه و یا تغییر در ادیان تغییرات کوچکی در امور قضایی ایجاد کرد .
پس از سقوط امپراطوری ساسانی و تسلط اعراب بر ایران احکام قضا مبنی بر فقه اصل سنت بود با قدرت گرفتن سلسله صفوی و رواج مذهب شیعه سیستم قضایی بر محور فقه امامیه تنظیم شد که امور شرعی و عرفی از یکدیگر تفکیک شدند. دادگاههای شرعی زیر نظر فقها و دادگاههای عرفی زیر نظر دولت اداره میشدند در دوران زندیه و افشاریه امر قضا به همین روند ادامه داشت.
در دوره قاجار عدلیه شکل گرفت و رسیدگی به امور قضایی مردم در دیوان خانه ها پی گیری شده ورئیس دیوانخانه توسط شاه منصوب میشد
دردوران مظفرالدین شاه طبق اصل 27 متمم قانون اساسی قوه قضاییه قوهای مستقل و طبق اصل 71 صلاحیت محاکم شرع و عرف تفکیک که سنت دوران صفویه بود به رسمبت شناخته شد و طبق اصل 72 قانون اساسی رسیدگی به جرایم سیاسی در صلاحیت دادگاههای عام قرار گرفت.در زمان فرنفرما وزیر عدلیه چهار محکمه ابتدایی جزائی استیناف و تمیز فعالیت خود را آغاز کردند. در سالهای بعد در وزارت مشیرالدوله پیرنیا مدعی العموم (دادستان) و دیوان تمیز بر تشکیلات عدلیه اضافه گردید در کمیسیون وزارت عدلیه در مجلس تغییراتی در ساختار تشکیلات عدلیه به تصویب رسید که بر آن اساس دادگاههای رسمی به سه دسته صلح استیناف و تمیز تقسیم شدند.
قوانین به اصول محاکمات حقوقی جزائی و تجارتی تقسیم و در همین دوران به تصویب رسید.تا پیش از روی کار آمدن سلسله پهلوی امر دادرسی و قضاوت از نظم و تمرکز خاصی برخوردار نبود در دوران سلطنت پهلوی قوانین عرفی بدون توجه به ضوابط و معیارهای شرعی تعیین میشد در زمان پهلوی اول قانون مدنی مشتمل بر 955 ماده در مورد مالکیت اسباب تملک و حقوق قراردادها در سال 1307 به تصویب رسید.
آیین دادرسی مدنی در سال 1290 با نام اصول محاکمات از قانون فرانسه اقتباس و به تصویب رسید که حدودا در سال 1318 اصلاح شد.
با سقوط رضا شاه دوره دوم سلطنت خاندان پهلوی به مدت 37 سال آغاز شد، در طول این دوره نسبت طولانی عرصههای مختلف سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی ایران در معرض فراز و نشیبهای فراوانی قرار گرفت.
در شرایط بی ثباتی و تزلزل تمام امور مملکت تحولات قضایی از ثبات و استحکام برخوردار نبود و به موجب قانون مصوب 16 مهر ماه 1320 ریاست عالیه کلیه قوام که به موجب قانون مصوب 20 دلو 1203 به رضا شاه اعطا شده بود از شاه سلب شد.
در یک سال نخست زمامداری مصدق تحول قابل توجهی در نظام قضایی رخ نداد مهمترین برنامه دولت مصدق اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت بود و کمتر به اصلاحات داخلی توجه داشت.
پس از قیام عمومی 30 تیر 1331 مرحله جدیدی از زمامداری دکتر مصدق که ویژگی اصلی آن پرداختن به اصلاحات داخلی بود آغاز شد که در برنامه پیشنهادی دولت مصدق ایجاد رفورم و اصلاحات در زمینههای مختلف اقتصادی سیاسی اجتماعی و قضایی مورد تاکید قرار گرفت.
تلاش در جهت تقویت دستگاه قضایی و تامین استقلال آن تامین جایگاه واقعی قوه قضاییه در سازمان حکومت و در رابطه با قوای مقننه و مجریه و افزایش کارآیی دستگاه قضایی از طریق تجدید نظر در قوانین قضایی مهمترین نقاط مثبت اصلاحات قضایی دکتر مصدق بود.
در دوره 25 ساله پس از کودتا تحولات در عرصه های مختلف سیاسی اجتماعی و قضایی با ادوار قبل کاملا متفاوت بود در این دوره پی ریزی نظام سیاسی و اجتماعی و قضایی خاصی مطرح نبود بلکه در تمام عرصه ها میراث به جای مانده از ادوار قبل با تغییرات اندکی تداوم یافت. در مدت کوتاهی پس از کودتا اصلاحات مصدق لغو و یا در آنها تجدید نظر شد و تمامی قوانین ناشی از اختیارات مصدق ملغی شد.
سازمان قضایی مملکت در طول دوره 25 ساله سازمان به جای مانده صدر مشروطه و دوره رضاخان بوده که تغییرات جزئی و محدود یافت.
در اوایل انقلاب بعلت عدم شکل گیری نظام و نبود قانون اساسی تغییرات چندانی در سیستم قضایی بوجود نیامد.
بعد از مدتی کمیته انقلاب در دادگستری تشکیل و به شکایات مردم از مسئولان سابق رسیدگی میکرد.
در 17 اسفند سال 1357 لایحه قانونی اصلاح سازمان دادگستری و قانون استخدام قضات به تصویب شورای انقلاب رسید که اختیارات گسترده ای از جمله حق انحلال محاکم و مراجع قضایی و ادارت زائد دادگستری و تشکیل مجدد آنها پس از تصفیه را دارا بود.
25 اسفند 1357 طبقه لایحه قانون دیوان عالی کشور و دادسرای آن و دادگاههای انتظامی و تجدید نظر منحل شد.
در 15 فروردین 1358 دیوان عالی کشور با ترکیب جدیدی ایجاد گردید.
طبق اصل 174 قانون اساسی سازمان بازرسی کل کشور بجای اداره کل بازرسی وزارت دادگستری وزارت دادگستری و سازمان شاهنشاهی زیر نظر قوه قضاییه به منظور نظارت بر اجرای صحیح قوانین و مقررات در دستگاههای اداری تشکیل گردید.
به موجب ماده واحده مصوب 11 اردیبهشت 58 دادگا ههای نظام صنفی منحل رسیدگی به جرائم مختلف از مقررات صنفی به دادگاههای جنحه محول گردید.
با تصویب لایحه قانونی تشکیل دادگاههای عمومی : دادگاههای مدنی خاص دادگاهها و دادسرای انقلاب در کنار دادگستری عمومی ایجاد شد.
به استناد ماده 156 قانون اساسی قوه قضاییه به عنوان یک قوه مستقل و جدا از وزارت دادگستری شناخته شده است."در حالیکه در قانون اساسی مشروطه وزارت دادگستری به عنوان عالی ترین تشکیلات و وزیر دادگستری به عنوان عالی ترین مدیر دستگاه قضایی هدایت و مدیریت قوه قضاییه را از زمان مشروطه تا انقلاب عهده دار بود و سازمان قوه قضاییه جایگاهی در سازمان حکومت نداشت."
در اصل 157 نحوه مدیریت کلان قوه قضاییه که به صورت شورایی به نام شورای عالی قضایی بود تبیین شده بود.
در ساختار جدید اختیارات وزارت دادگستری کاهش یافت و عمده کارهای آن به شورای عالی قضایی انتقال یافت وزیر دادگستری نسبت به امور قضایی و تشکیلاتی قوه قضاییه اشراف و تسلطی نداشت بلکه حکم نماینده قوه قضاییه در جلسه هیات دولت و مجلس بوده که از طرحها و لوایح قضایی دفاع کند.
دادگاههای نظامی زیر لوای قوه قضاییه درآمد و با سازمان قضایی نیروهای مسلح به عنوان یک سازمان وابسته به قوه قضاییه طبق اصل 172 قانون اساسی تشکیل گردید.
به موجب اصل 173 تشکیلات نوبنیاد و جدیدی تحت عنوان دیوان عدالت اداری ایجاد گردید.
یکی دیگر از تشکیلات موثر و مفیدی که بعد از انقلاب ایجاد شد سازمان بازرسی کل کشور بود.
در سه سال نخست بعد از انقلاب بنا به دلایلی از قبیل دو گانگی اندیشه قضایی و فوریت های پیشامدهای قضایی و کم تجربگی عناصر انقلابی موجب هرج و مرج و باعث بحران قضایی بود.
صدور فرمان 8 ماده توسط حضرت امام در 25 آذر 1361 نقطه عطفی در تحول نظام قضایی پس از انقلاب بود که در بند اول این فرمان جاری شدن قوانین شرعی به ویژه در امور قضایی مورد تاکید واقع شده و در بند 2 رسیدگی به صلاحیت ماموران قضایی و پاکسازی دستگاه قضایی و در بندهای بعدی مصونیت و امنیت قضایی افراد مورد تاکید قرار گرفت.
در مرداد ماه 1364 به منظوریشبرد وظایف و مسئولیت های شورای عالی قضایی و ترتیب تصمیم گیری و اداره شورا آییننامهای در 39 ماده و 4 تبصره به تصویب رسید.
اشکالات و معایب ناشی از نظام شورایی بودن مدیریت دستگاه قضایی و همچنین بعضی نارسایی های دیگر در حوزه کاری دستگاه قضایی سبب شد که حضرت امام در 23 بهمن 1367 طی نامه ای از رئیس جمهور خواست تا در جلسه ای مرکب از سران سه قوه و اعضای شورای عالی قضایی موضوع تقسیم کار شورای عالی قضایی را بررسی و طرحهای خود را به ایشان ارائه دهند.
طی سالهای پس از انقلاب 5 نفر بر مسند ریاست قوه قضاییه تکیه زدند:
شهید دکتر بهشتی تا سال 60
آیت الله موسوی اردبیلی تاسال68
آیت الله شیخ محمدیزدی تا سال78
آیت الله هاشمی شاهرودی تا سال 86
آیت الله آملی لاریجانی تاکنون
بر طبق قانون اساسی تعاریف و قوانینی برای قوه قضاییه تعریف شده است:
• اصل 156 -
وظایف قوه قضاییه
قوه قضاییه قوه ای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشند به عدالت و عهده دار وظایف زیر است:
1 - رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات، حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه، که قانون معین میکند.
2 - احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع.
3 - نظارت بر حسن اجرای قوانین.
4 - کشف جرم و تعقیب مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام.
5 - اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین.
• اصل 157
به منظور انجام مسوولیتهای قوه قضاییه در کلیه امور قضایی و اداری و اجرایی مقام رهبری یک نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی و مدیر و مدبر را برای مدت پنج سال به عنوان رییس قوه قضاییه تعیین مینماید که عالیترین مقام قوه قضاییه است.
اصل سابق:
به منظور انجام مسوولیتهای قوه قضاییه شورایی به نام شورای عالی قضایی تشکیل میگردد که بالاترین مقام قوه قضاییه است و وظایف آن به شرح زیر است:
ایجاد تشکیلات لازم در دادگستری به تناسب مسوولیتهای اصل یکصد و پنجاه و ششم.
تهیه لوایح قضایی متناسب با جمهوری اسلامی.
استخدام قضات عادل و شایسته و عزل و نصب آنها و تغییر محل مأموریت و تعیین مشاغل و ترفیع آنان و مانند اینها از امور اداری، طبق قانون.
• اصل 158
وظایف رییس قوه قضاییه به شرح زیر است:ایجاد تشکیلات لازم در دادگستری به تناسب مسوولیتهای اصل یکصد و پنجاه و ششم.
تهیه لوایح قضایی متناسب با جمهوری اسلامی.
استخدام قضات عادل و شایسته و عزل و نصب آنها و تغییر محل مأموریت و تعیین مشاغل و ترفیع آنان و مانند اینها از امور اداری، طبق قانون.
اصل سابق:
شورای عالی قضایی از پنج عضو تشکیل میشود:
رییس دیوان عالی کشور.
دادستان کل کشور.
سه نفر قاضی مجتهد و عادل به انتخاب قضات کشور.
اعضای این شورا برای مدت پنج سال و طبق قانون انتخاب میشوند و انتخاب مجددشان بلامانع است. شرایط انتخاب شونده و انتخاب کننده را قانون معین میکند.
• اصل 159
مرجع رسمی تظلمات و شکایات، دادگستری است. تشکیل دادگاهها و تعیین صلاحیت آنها منوط به حکم قانون است.
• اصل 160
وزیر دادگستری مسوولیت کلیه مسایل مربوطه به روابط قوه قضاییه با قوه مجریه و قوه مقننه را بر عهده دارد و از میان کسانی که رییس قوه قضاییه به رییس جمهور پیشنهاد میکند انتخاب میگردد.
رییس قوه قضاییه میتواند اختیارات تام مالی و اداری و نیز اختیارات استخدامی غیر قضات را به وزیر دادگستری تفویض کند. در این صورت وزیر دادگستری دارای همان اختیارات و وظایفی خواهد بود که در قوانین برای وزراء به عنوان عالیترین مقام اجرایی پیشبینی میشود.
اصل سابق:
وزیر دادگستری مسوولیت کلیه مسایل مربوط به روابط قوه قضاییه با قوه مجریه و قوه مقننه را بر عهده دارد و از میان کسانی که شورای عالی قضایی به نخست وزیر پیشنهاد میکند انتخاب میگردد.
• اصل 161
دیوان عالی کشور به منظور نظارت بر اجرای صحیح قوانین در محاکم و ایجاد وحدت رویه قضایی و انجام مسوولیتهایی که طبق قانون به آن محول میشود بر اساس ضوابطی که رییس قوه قضاییه تعیین میکند تشکیل میگردد.
اصل سابق:
دیوان عالی کشور به منظور نظارت بر اجرای صحیح قوانین در محاکم و ایجاد وحدت رویه قضایی و انجام مسوولیت هایی که طبق قانون به آن محول میشود بر اساس ضوابطی که شورای عالی قضایی تعیین میکند تشکیل میگردد.
• اصل 162
رییس دیوان عالی کشور و دادستان کل باید مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی باشند و رییس قوه قضاییه با مشورت قضایت دیوان عالی کشور آنها را برای مدت پنج سال به این سمت منصوب میکند.
اصل سابق:
رییس دیوان عالی کشور و دادستان کل باید مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی باشند و رهبری یا مشورت قضات دیوان عالی کشور آنها را برای مدت پنج سال به این سمت منصوب میکنند.
• اصل 163
صفات و شرایط قاضی طبق موازین فقهی به وسیله قانون معین میشود.
• اصل 164
قاضی را نمیتوان از مقامی که شاغل آن است بدون محاکمه و ثبوت جرم یا تخلفی که موجب انفصال است به طور موقت یا دائم منفصل کرد یا بدون رضای او محل خدمت یا سمتش را تغییر داد مگر به اقتضای مصلحت جامعه با تصمیم رییس قوه قضاییه پس از مشورت با رییس دیوان عالی کشور و دادستان کل. نقل و انتقال دوره ای قضات بر طبق ضوابط کلی که قانون تعیین میکند صورت میگیرد.
اصل سابق:
قاضی را نمیتوان از مقامی که شاغل آنست بدون محاکمه و ثبوت جرم یا تخلفی که موجب انفصال است به طور موقت یا دائم منفصل کرد یا بدون رضای او محل خدمت یا سمتش را تغییر داد مگر به اقتضای مصلحت جامعه با تصویب اعضای شورای عالی قضایی به اتفاق آراء. نقل و انتقال دوره ای قضات بر طبق ضوابط کلی که قانون تعیین میکند صورت میگیرد.
• اصل 165
محاکمات، علنی انجام میشود و حضور افراد بلامانع است مگر آن که به تشخیص دادگاه، علنی بودن آن منافی عفت عمومی یانظم عمومی باشد یا در دعاوی خصوصی طرفین دعوا تقاضا کنند که محاکمه علنی نباشد.
• اصل 166
احکام دادگاهها باید مستدل و مستند به مواد قانون و اصولی باشد که بر اساس آن حکم صادر شده است.
• اصل 167
قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و نمیتواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد.
• اصل 168
رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد. نحوه انتخاب، شرایط، اختیارات هیأت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین میکند.
پایان پیام/
نظر شما