به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان،استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران در آغاز مطلبش نوشته است:
«بنده در نشانه های شماره 8 از قول یکی از استادان که سابقه فعالیت پژوهشی در موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران را هم دارد نقل کردم که کتابی که به نام «زن در شاهنامه» در سال 58 بنام بنی صدر چاپ شد از خود او نبوده است... چون مسأله مهم بود آن را در یادداشت مزبور نوشتم؛ اما همانجا از خوانندگان خواستم تا اگر در این باره اطلاعی دارند مرا آگاه کنند. خودم نیز به دنبال آن بودم تا اطلاع بیشتری بدست آورم. چند روز پیش دیدم آقای بنی صدر کامنتی زیر آن خبر گذاشته و به آن مسأله جواب داده اند. مطلب ایشان که تندی هایی هم دارد به این شرح است:
- این کتاب را جز بنی صدر کسی نمی توانست بنویسد و تا این زمان ننوشته است. زیرا می باید نظریه فردوسی در باره قدرت را می شناخت. قواعدی که قدرت از پیدایش تا انحلال از آنها پیروی می کند می شناخت. امرهای مستمر و رابطه هاشان را می شناخت. مطالعه ای در جامعه شناسی تاریخی زن و زناشوئی و نقش زن در ایجاد تارعنکبوت روابط افقی - عمودی قدرت را انجام داده بود. جز بنی صدر کسی این زحمت را به خود نداده بود.
- دکتر بهنام به اتفاق دکتر راسخ کتابی در باره جامعه شناسی خانواده انتشار داده اند. مقایسه این کتاب با کتاب نوشته بنی صدر، می گوید که همسر خارجی او می توانست چنین تزی را بنویسد یا خیر؟
- اگر چنین تزی وجود می داشت هنوز هم باید در کتابخانه دانشگاه وجود داشته باشد.
- دست نویس کتاب و شاهنامه ای که در حاشیه هرصفحه آن علامت گذاری شده است و برگه های تهیه شده همه موجودند...
عضو فعال وبلاگ نخبگان خبرآنلاین در ادامه مطلبش نوشته است:
«آنچه باید بنده عرض کنم این است: اوائل هفته جاری فرصتی دست داد تا در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران از پایان نامه ای با این عنوان جستجو کنم... حاصلش آن شد که رساله ای باعنوان «زن در شاهنامه» از «ترزا باتستی بهنام» در سال 1340 با راهنمایی مرحوم سعید نفیسی ... در تاریخ 23 خرداد 1340 به عنوان رساله دکتری به تصویب رسیده است... علی القاعده این همان رساله ای است که در بحث ما در نشانه های هشت از آن صحبت شده بود. بنده این رساله را با کتاب زن در شاهنامه آقای بنی صدر مقابله کردم. به نظر می رسد ارتباطی با یکدیگر ندارد... بنابرین، این که گفته شود بنی صدر آن رساله را به نام خود چاپ کرده، با توجه به محتوای این رساله، سخن صحیحی نیست.»
برای خواندن متن کامل این کتاب، لطفا اینجا کلیک کنید.
پایان پیام/
نظر شما