اگر پولی به مردم داده می شود حق آنهاست

خبرگزاری شبستان: نامزد یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: چرا می گویند نمی گذارند در جیب مردم پول بگذاریم این استدلال غلط است. اگر پولی به آنها داده می شود حق آنهاست این پول کمتر از حق واقعی آنهاست.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری شبستان، علی اکبر ولایتی، نامزد یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در برنامه «رویکردها، برنامه ها» حضور یافت. یکی از کارشناسان از وی پرسید: آقای دکتر اشاره کردید به بیمه های صعب العلاج که خب باید منظورتان این است که دولت پرداخت کند این بحث سی درصد و هفتاد درصد هم زیاد مطرح می شود برنامه شما چه است برای اینکه این سی درصد به آن هفتاد درصد به یک نوعی تبدیل بشود یا بالعکسش، شما می خواهید که حق بیمه را در دولت بیشتر پرداخت بکنید یا اینکه خیر، قرار است که بیمه های خصوصی بیایند از محل سودشان این کار را انجام بدهند برنامه تان چه است؟
ولایتی: دو سه کار باید انجام بشود که همین حالا زمین مانده اول این است که در بیمه معمولا سی درصد حقوق آن فرد مثلا کارگر باید حق بیمه پرداخت بشود ماهیانه، سه درصدش را دولت باید پرداخت بکند بیست درصدش را کارفرما پرداخت می کند هفت درصدش را کارگر پرداخت می کند این یک، در حال حاضر سالهاست یعنی مقدار مبالغ هنگفتی که رقمش به چند هزار میلیارد تومان می رسد دولت آن سه درصد خودش را نداده دیگر اینکه بعضی از کارفرماهای دولتی بدهی زیادی به سازمان تامین اجتماعی دارند چون دولتی هستند می گوییم اقتصاد باید مردمی بشود چون دولتی هستند زورشان می رسد پول نمی دهند شما از سازمان تامین اجتماعی سوال کنید ببینید بابت آن سه درصد بابت این بیست درصد چه مقدار از دولت طلبکار است این از این مورد، مطلب دیگری که اخیرا با یک مصوبه ای در تشخیص مصلحت نظام اصلاح شد این است که نه ، بیست و هفتم حق بیمه ، مال درمان است این نه، بیست و هفتم را به اضافه بازنشستگی به اضافه بیمه از کار افتادگی همه را یکجا سازمان تامین اجتماعی می گرفت هر جا که در بازنشستگی کار می آورد از این مثل یک کیسه ای که در آن پول هست برنامه می داشتند به بازنشستگی می دادند در تشخیص مصلحت نظام دو سه هفته پیش تصویب شد که این نه، بیست و هفتم را همان اول جدا کنند بدهند به وزارت بهداشت اگر اینطور بشود بسیاری از مشکلات حل می شود بنده شانزده سال است مدیریت یکی از مهمترین بیمارستان های کشور را دارم و آن هم بیمارستان مسیح دانشوری است که مرکز پیوند ریه و قلب است و در کشور و منطقه بی نظیر است و منحصر به فرد است تا به حال حدود هفتاد ریه پیوند شده و بیش از صد قلب پیوند شده که در کشورهای منطقه بی نظیر است از یک نقاهتگاه این بیمارستان به اینجا رسیده مع ذلک ما همین حالا از سازمان تامین اجتماعی ، نه ماه طلبکاریم یعنی همین تعرفه هایی که همین تعرفه ها هم درست نیست اصلاح تعرفه ها یکی دیگر از این کارهایی است که باید انجام بشود یعنی بابت یک عمل جراحی که در مثلا بیمارستان دولتی بیمه پنجاه هزار تومان حق گذاشتند در بیمارستان خصوصی تا حدود دو میلیون تومان می گیرند نه آن دو میلیون تومان نه این پنجاه هزار تومان واقعا اگر حساب بکنیم هزینه این جراحی شاید ده برابر این چیزی باشد که الان پرداخت می کند مع ذلک بیمارستان های دولتی قبول دارند که این انجام بشود اما بابت همین تعرفه پایین، ما در بیمارستان بعضا تا نه ماه این طلب مان وصول نمی شود در حالی که پول نه ماه پیش با پول حالا ارزشش ببینید چقدر تفاوت کرده اگر همه این نواقصی که وجود دارد یعنی در اجرا اگر اجرا بشود همین حالا بخش مهمی از این هزینه های درمانی می شود که پرداخت بشود.
کارشناس: آقای ولایتی جنابعالی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیت های متعددی داشتید یکی از برنامه های موفق خودتان را در دوران مسئولیتی که داشتید برای بینندگان عزیز ما بفرمایید اینکه این برنامه بر اساس چه شاخص هایی اجرا شد و چه آثار و تبعات مثبتی را به همراه داشته و در واقع آن خط ممیزیه آن تفاوت آن برنامه جنابعالی با روسای قبلی چه بوده؟
ولایتی: یکی از کارهایی که بسیار مهم بود و موثر بود در قضیه جنگ، در حوزه دیپلماسی جنگ، این بود که چند ماه یعنی شاید سه چهار ماه بعد از اینکه بنده وارد وزارت خارجه شدم دیدم که خب در اجلاس کوبا در زمانی که آقای دکتر یزدی وزیر خارجه بود تصویب شده بود که عراق باید میزبان غیرمتعهدها ، اجلاس هفتم باشد این از محدود جاهایی بود که خود صدام حسین هم رفته بود شرکت کرده بود بنده با دوستان مان که مشورت کردیم به این نتیجه رسیدیم که اگر قرار باشد که این صدام که خاک ما را اشغال کرده به ما تجاوز کرده و بعد مدت سه سال بشود که رئیس اجلاس عدم تعهد از این موقعیت استفاده می کند کارهای نظامی و مظالمی که علیه ایران کرده را با مصوبات اجلاس عدم تعهد به عنوان رئیس و میزبان توجیه می کند گفتیم این نباید در آنجا تشکیل بشود و لذا علیرغم اینکه خیلی ها ناامید بودند می گفتند این تصویب شده دیگر نمی شود کاری کرد با شرایط بین المللی که ما داریم شروع کردم به نامه نگاری به وزرای خارجه کشورهای عدم تعهد، دلیلم را آوردم چند دلیل آوردم یکی اینکه اینها شایستگی این را ندارند کشور غیرمتعهدی که به یک کشور غیرمتعهد دیگر حمله می کند این شایستگی این را ندارد که میزبان باشد و اصلا چنین ویژگی باید در نزد فردی باشد که صلح طلب باشد و همینطور آرمان های عدم تعهد را دنبال بکند و برای اینکه این کار صورت بگیرد این نامه ها را به جاهای مختلف فرستادیم پیک های مختلفی به جاهای مختلف رفت در عین حال در کنارش برای اینکه کشورهای مختلف بدانند این هم باصطلاح القاء کردیم گفتیم که موقعی که می روید شما در آنجا جمع می شوید قرار بود که در همان سال شصت و یک انجام بشود عملا امنیتی در آنجا وجود ندارد برای اینکه این را اثبات بکنیم بنده یک نامه ای در تیرماه هزار و سیصد و شصت و یک به رئیس جمهور وقت ، مقام معظم رهبری در آن موقع رئیس جمهور بودند خدمت ایشان من نامه فرستادم و خواهش کردم که یک کاری در حوزه نظامی صورت بگیرد که عملا کشورهای دیگر که مورد خطاب نامه های ما قرار می گیرند بدانند این تهدید جدی است و موضوع تغییر محل میزبانی عدم تعهد را روی اش فکر بکنند و این کار با دستور ریاست محترم جمهوری و فداکاری شهید بزرگوار مرحوم شهید دوران این کار صورت گرفت حمله به محلی که یوگسلاوها داشتند برای عراقی ها می ساختند به عنوان محل عدم تعهد، این کار انجام گرفت و ایشان واقعا یکی از قهرمانان نامدار جنگ است که نقش مهمی در این تغییر محل میزبانی عدم تعهد داشت آقای فیدل کاسترو به عنوان رئیس وقت عدم تعهد نامه های مختلفی را به کشورهای دیگر نوشت و مشورت هایی کرد نتیجه مشورت را اعلام کرد به بقیه کشورها که ما اجلاس هفتم را از بغداد به دهلی منتقل می کنیم این مورد موافقت کشورهای عدم تعهد قرار گرفت و منتقل شد بنابراین صدام حسین از برگزاری اجلاس هفتم محروم شد این یک پیروزی بسیار مهمی بود در اسفند شصت و یک ما رفتیم دهلی هنوز جنگ ادامه داشت در آنجا در کمیته سیاسی که مرکب از پنجاه و هفت کشور بود قرار بر این شد مورد بحث قرار گرفت که اجلاس بعدی دیگر بغداد باشد چون بهشان هم قول داده شده بود که اجلاس هفتم نباشد اجلاس هشتم خواهد بود پنجاه و سه کشور از پنجاه و هفت کشور به نفع بغداد سخنرانی کردند و رای دادند خود طارق عزیز هم آمد در جلسه، وزیر خارجه وقت در جلسه کمیته سیاسی شرکت کرد کمیته سیاسی هم به ریاست وزیر خارجه یوگسلاوی بود که منافع زیادی در عراق داشت و اصلا محل عدم تعهد را یوگسلاوها می ساختند و لذا انگیزه حسابی بود برای اینکه اجلاس هشتم در آنجا بشود قول قبلی ، حضور طارق عزیز و ریاست وزیر خارجه یوگسلاوی، دیگر اواخر کار بود که داشتند چکش را می زدند که حتما آنجا تصویب بشود بنده در لابی هتل که این شاید حدود ساعت دوازده یک شب بود آقای اکبر خلیلی که سفیر هند در ایران بود صدایش کردم گفتم می روی به خانم گاندی، خانم گاندی در آن زمان زنده بود که بعدا ترور شد گفتم به ایشان می گویی که شما با این کارتان دارید به متجاوز جایزه می دهید اگر چنین چیزی باشد ما چنین نهضتی را قبول نداریم اگر این تصویب بشود که اجلاس هشتم در عراق باشد بنده مطبوعات را جمع می کنم رسانه ها را و یک مصاحبه مطبوعاتی می کنم و اعلام می کنم که به دلیل اینکه تصمیم عادلانه ای در عدم تعهد گرفته نشد ایران از عدم تعهد خارج خواهد شد، این تهدید را کردیم با فاصله شاید یک ساعت یا شاید حدود مثلا یک ، یک و نیم بعد از نیمه شب بود دیدم خانم گاندی از دفترش آمد و افرادی مثل فیدل کاسترو، یاسر عرفات، اینها را جمع کرد در دفترش و یک مشورتی کردند من را خانم گاندی در دفترش خواست گفت شما نگران چه هستید؟ گفتم برایش و گفتم همان تهدیدی که از طریق آقای اکبر خلیلی یک ایرانی الاصلی بود که در بمبئی بود اصالتاً شیرازی بود ولی خب هندی بود این خانواده خلیلی در بمبئی و پاکستان هستند بنده رفتم پهلوی خانم گاندی موقعی که همین تهدید را تکرار کردم ایشان گفتش که شما نگران نباشید ما یک کاری می کنیم آقای یاسر عرفات واسطه شد بین من و خانم گاندی به او خطاب کرد گفت من این اکبر را از قدیم می شناختم من را، و با هم رفیقیم و به حرف من گوش می دهد خلاصه با یاسر عرفات صحبت کردیم و دیدند راهی نیست جز اینکه اینها حداقل یعنی میانه را بگیرند حداقل در آن اجلاس برای اجلاس بعدی تصمیم نگیرند موکول کنند به دو سال بعد که اجلاس وزرای خارجه در لوآندا پایتخت آنگولا تشکیل می شود این آقای یاسر عرفات بلند شد آمد در کمیته سیاسی حالا من در کمیته سیاسی نبودم دوستان ما که بودند در گوش آقای طارق عزیز گفت این را که گفت یک مرتبه طارق عزیز عصبانی شد گفت من اجماع به دست آوردم من اگر عقب نشینی می کنم به هر حال خبر به وزیر خارجه یوگسلاوی که رئیس کمیته هم بود رسید بالاخره طارق عزیز را آرامش کردند چون همه فشار آوردند رویش از فیدل کاسترو تا خانم گاندی تا نماینده سریلانکا همه اینهایی که موثر بودند در قضیه غیرمتعهدها و عملا قرار بر این شد که تصمیم نگیرند ما رفتیم در جلسه عمومی نشستیم جلسه اختتامیه حالا این شاید ساعت بین سه تا چهار صبح بود خانم گاندی آمد ما هم همه آماده بودیم که اگر غیر از اینکه با ما توافق کردند عمل بشود بلند شویم و اعتراض کنیم و به هر حال مجلس را به هم بریزیم بعد خوشبختانه خانم گاندی به قولش عمل کرد و اعلام کرد که ما برای محل اجلاس بعدی تصمیم نگرفتیم و این موکول می شود به دو سال بعد در لوآندا در آنگولا، پس این پیروزی دوم بود در اینکه عراق میزبان غیرمتعهدها یعنی رئیس غیرمتعهدها نشود.
پایان پیام/

کد خبر 262934

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha