به گزارش خبرگزاری شبستان، اسلام مانند بعضی ادیان دیگر یک بعدی نیست در اسلام علاوه بر تعالیم فردی، عبادی و معنوی، تعالیم و قوانین اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... بسیار دقیق و گسترده ایی وجود دارد که پیروی از این تعالیم هم راستای تعالیم فردی و معنوی، سعادت فردی و اجتماعی یک جامعه و فراتر از ان بشریت را به همراه دارد.
اسلام و نظام اقتصادی فردی و اجتماعی
یکی از قوانین حاکم بر جامعه و افراد ان، نظام اقتصادی است. در هر جامعه ایی برای تداوم، ثبات، ارامش، توازن و تعادل در اوضاع اقتصادی فردی و اجتماعی نیاز به قوانین مشخصی است که قوانین و حد و حدود افراد جامعه و مسئولان و حاکمان ان را در حوزه نظام اقتصادی مشخص می کند. در دین اسلام نیز قوانین و تعالیم دقیق و منحصر به فردی در حوزه اقتصادی و نظام اقتصادی وجود دارد.
نظام اقتصادی در اسلام را می توان به دو بخش تقسیم کرد:
نظام اقتصادی فردی
نظام اقتصادی اجتماعی
دین اسلام تعالیم و دستورات و قوانینی را برای افراد جامعه و مسلمانان در حوزه نظام اقتصادی در مورد کسب درآمد، معامله، معاوضه، سرمایه گزاری، قرض و ... تعیین کرده است. این تعالیم و قوانین در مواری به صورت توصیه و سفارش بیان شده است و در موادی واجب و الزام شده است.
کسب و کار
کسب و کار ابتدایی ترین سطح نظام اقتصادی هر جامعه ایی را تشکیل می دهد و به عنوان پایه و اساس نظام اقتصادی جوامع به شمار می رود. اسلام قوانین و تعالیم مخصوصی را برای کسب و کار و درآمد افراد یک جامعه اسلامی درنظر گرفته شده است و اساس آن کسب و کار مشروع و کسب روزی حلال است.
دین اسلام به پیروانش اجازه نمی دهد به هر شیوه و روشی کسب درآمد کنند، اجازه نمی دهد هر کسب و کاری را برگزینند، اجازه نمی دهد با ضرر و زیان به افراد یه جامعه کسب درآمد کند. دین اسلام قوانین و تعالیم منطقی، انسانی و مشخصی را برای کسب و کار و درآمد افراد تعیین کرده است.
یکی از آفت های نظام اقتصادی و نظام های اقتصادی حاکم بر جهان، نبود تعهدهای انسانی و وجدانی در کسب و کار و درآمد و سود است. در این جوامع افراد با هر شیوه و روشی سعی در کسب درآمد و سود می کنند و تنها عامل محدود کننده آن ها قوانین بشری هستند که جوامع و نظام های حاکم آن ها را تعیین می کنند و افراد را اجبار به پیروی از آن می کنند.
از آنجا که یکی از نقص های قوانین بشری کامل نبودن آن ها و امکان نقص و اشتباه در آنها است. در این قوانین بشری همیشه نقص و روزنه هایی وجود دارد که زمینه را برای سودجویی و سوءاستفاده فراهم می کند و افراد به هر طریقی و با استفاده از روزنه ها و فرار از این قوانین کسب درآمد و سود می کنند که این نوع کسب و کار و درآمد یکی از ضربات بزرگ افراد سود جوی یک جامعه به پیکر نظام اقتصادی آن است.
در یک نظام اقتصادی برای سامان دادن به کسب و کار و درامد افراد، بی شک فقط یک تعهد وجدانی و انسانی و یا قوانینی مافوق بشری است که می تواند به این نوع سود جویی و حرص و طمع در کسب درآمد و سود بیشتر، سر و سامان دهد.
اسلام، بی شک برترین و انسانی ترین قوانین و تعالیم اقتصادی در کسب و کار و درآمد را ارائه می کند. این قوانین و تعالیم از یک جهت با توصیه و سفارش و تاکید در کسب و کار سالم و حلال که تعریف شده و مشخص است، این تعهد انسانی و وجدانی را در افراد جامعه به وجود می اورد و از جهت دیگر با ارائه قوانین دقیق و کارآمد براساس فطرت، انسانیت و عدالت، به این آشفتگی در کسب و کار و درآمد در نظام اقتصادی سامان می دهد در ادامه چند مورد از این قوانین و تعالیم را بررسی می کنیم.
احتکار
یکی از مواد کسب درآمد و سود که اسلام آن را منع کرده است و آن را حرام می داند، احتکار است. این شیوه ی کسب درآمد و سود، حرام، غیرانسانی و آفت در نظام اقتصادی است و در حکومت اسلام حاکم شرع و حکومت موظف است با افرادی که به این شیوه کسب درآمد و سود می کنند برخورد و آن ها را مجازات کند.
یکی از روش های کسب درآمد و سود که رواج بسیاری دارد و حقیقتا یک آفت برای نظام اقتصادی است، احتکار است. در این روش کسب سود افراد اجناس و کالاهایی را خریداری می کنند و آن را انبار می کنند و با با اطلاع از اوضاع و شرایط خرید و عرضه و گاهی با مداخله و ضد و بند در تولید و عرضه و ترفند های دیگر، که در نهایت با کمیاب شدن و افزایش قیمت آن جنش و کالا، آن را با قیمتی بالاتر و گاهی تا چندین برابر قیمت خریداری شده به فروش می رسانند. در این روش با ایجاد یک افزایش قیمت کاذب در مورد آن کالا سود بدست می آورند و این نمونه بارز سو استفاده غیرانسانی از شرایط و اوضاع جامعه و ضرر به افراد جامعه و نظام اقتصادی در جهت کسب سود و منفعت شخصی است.
اسلام این نوع کسب درآمد و سود را حرام می داند. اسلام به پیروانش اجازه نمی دهد برای منفعت شخصی خود افراد جامعه را در مضیقه قرار دهند و با ضرر و فشار مالی بر افراد جامعه کسب درامد کنند و با عرضه نکردن یک کالا و ضد و بند در مورد عرضه و تقاضا، باعث افزایش قیمت آن شود و در نهایت سود بیشتر کند. (در اسلام قوانین مشخصی برای تجارت و بازرگانی و کسب سود در معاملات و .. وجود دارد که متعارف، منطقی، عقلی و انسانی است.)
این نوع کسب درامد و سود و ایجاد افزایش قیمت و نوسان کاذب( که معمولا در یک مقطع زمانی صورت می گیرد) باعث می شود نظام اقتصادی یک جامعه ، ثبات و سامانی نداشته باشد و در این چنین شرایطی امکان کسب و کار سالم، سرمایه گذاری و فعالیت های اقتصادی سالم وجود نخواهد داشت. به همین علت است که اسلام برای سلامت و پویایی نظام اقتصادی فردی و جمعی به پیروانش اجازه کسب درآمد و سود با این چنین شیوه ایی را نمی دهد و در تعالیم اسلام این شیوه ی کسب سود به شدت منع شده و حرام شمرده می شود و همچنین حکام اسلامی و متولی نظام اقتصادی را موظف می دارد که با این شیوه کسب درآمد و سود برخورد کند و و از فعالیت افراد با این شیوه کسب درآمد و سود جلوگیری کند و آن ها را مجازات کند.
غش و تقلب در معامله
ازجمله تعالیم دین اسلام به پیروانش دوری از دروغ و تقلب در کسب درآمد و سود است. اسلام معامله و کسب و کار بر پایه دروغ و ضرر به دیگران را حرام می داند و معاملات تجاری و اقتصادی را که براساس غش و دروغ و پنهان کاری باشد را باطل و حرام می داند. واضح است این تعلیم و قانون در اسلام کاملا منطقی و عقلی و براساس روابط عادلانه و انسانی بین افراد یک جامعه تعیین شده است و در جامعه ایی که افراد ان به این تعلیم پایبند باشد. آن جامعه کسب و کار و رشد اقتصادی حقیقی و سالمی را خواهد داشت.
در جامعه ایی که افراد ان به این اصول انسانی پایبند نباشند اوضاع اقتصادی مناسبی نخواهند داشت، در این جوامع افراد با کلاهبرداری، فریب، پنهان کاری، زد و بند، تقلب و دروغ کسب درامد و سود می کنند و عده دیگر متضرر خواهند شد و که این اوضاع، نوعی بی ثباتی و اشفتگی در اقتصاد ان جامعه ایجاد می کند.
وام و قرض
یکی از تعالیم زیبا و انسانی دین اسلام ، تشویق و ترویج وام و قرض دادن است. دین اسلام پیروانش را بر وام و قرض دادن بسیار سفارش کرده است.
طبق تعاریف اسلامی دو نوع قرض و وام داریم :
وام به بندگان و مسلمانان
وام به خدا
وام به معنای قرض دادن است . وام دادن به بندگان خدا و مسلمانان به این معنی است که اسلام از پیروانش می خواهد، که اگر از نظر مالی توانا هستند به افرادی که از نظر مالی در مضیغه هستند برای رضای خدا قرض دهد. اسلام برای این قرض و وام دادن نکات بسیار دقیق و ظریفی دارد که به شرح ان نمی پردازیم.
نوع دیگر از وام دادن ، وام به خدا یا همان صدقه است. اسلام کمک به فقرا و نیازمندان را یکی از وظایف انسانی مسلمین می داند و بسیار بر ان تاکیید می کند. و از این رو به عنوان وام به خدا از ان یاد می شود که فرد بخشی از مال خود را برای رضای خدا و وظیفه انسانی و مسلمانی خود در اختیار فقرا و نیازمندان قرار می دهد و مطمئنا خداوند در ازای ان اجر و پاداشی قرار داده است که به فرد باز پس خواهد داد.( این باز پس دادن هم دنیوی است و هم اخروی)
اسلام تعالیم و قوانین اقتصادی عادلانه و انسانی فراوانی دارد و وام و قرض دادن یک نمونه از ان ها است ، اما امروزه مسلمانان چنان از اسلام و تعالیم اسلام دور شده اند که این تعلیم کاملا به فراموشی سپرده شده است و امروز ملاک قرض و وام ، سود و منفعت شده است نه رضای خداوند.
امروز دیده می شود که یک برادر توانمند از نظر مالی، پول و مال خود را در یک بانک یا موسسه مالی پس انداز می کند، که در ازای ان سودی دریافت کند یا در فلان قرعه کشی شرکت داده شود و برادر دیگر که از نظر مالی دچار مشکل است ، به همان بانک و موسسه مالی مراجعه می کند و با کلی شرط و شروط و سود با درصد های وحشتناک، همان پول را میگیرد.!!!
درحالی بر اساس تعالیم اسلام، به او سفارش شده است که همان پول را بی منت و برای رضای خدا در اختیار برادر خود قرار دهد و مشکل مالی او را حل کند.
همین روند در مورد افراد دیگر ادامه پیدا می کند و افراد با طمع سودی اندک در مقابل کاری انسانی و خدا پسند ، همه دست در دست هم می دهند و در نهایت زمینه ایی فراهم می شود که سرمایه های هنگفتی در دست سود جویان و منفعت طلبان افتد و اختلاس ها و دزدی ها رخ دهد و نظام اقتصادی یک جامعه روز به روز اشفته تر و بی ثبات تر شود.
مگر نه این که مسلمانان با هم برادر و برابرند ، پس این نا برادری ها از کجا امده است؟ ایا این چنین وضعی به دور از انسانیت نیست؟ ایا رسم برادری است؟ ایا رسم مسلمانی است؟ کجای این گردش مالی بر اساس اسلام و تعالیم اسلامی است ؟ این فرهنگ و نظام وام و قرض دادن بر چه اساس است؟ چطور می شود که رضای خداوند ، جای خود را به سود و درصد می دهد؟ چطور می شود که قرض الحسنه جای خود را به اسکونت و پورسانت می دهد؟ چطور می شود که تعالیم قرض و وام دادن در اسلام ، این چنین تحریف و نابود می شود؟ چطور می شود که برای یک سود اندک این چنین برادری و انسانیت فراموش می شود؟ چطور می شود که کسب سود مالی بر کسب رضا و خوشنودی خداوند ترجیح داده می شود؟ چطور می شود که جامعه اسلامی این چنین از اسلام و تعالیم ان دور می شود؟قطعا تنها عامل عمل نکردن و درست عمل نکردن به اسلام و قوانین ان است.
چرا که اسلام تمامی مسائل را با ارائه برنامه و راهکار های انسانی و منطقی مطرح کرده است و اصولی را ارائه کرده ا ست که با استناد به انها می توان نظام اقتصادی سالم و امنی را برقرار کرد.
خمس و زکات
یکی دیگر از دستورات اسلام در حوضه نظام اقتصادی ، خمس و زکات است.
بحث و تفسیر در مورد خمس و زکات و موارد مصرف و مواردی را که به انها تعلق می گیرد، خارج از این بحث است و با چند جمله و تعبیر خلاصه ان را بررسی می کنیم.
خمس و زکات در اسلام بخشی از مال و اموال افراد جامعه است که با تعیین شرایط و مشخص کردن مقدار ان اخذ می شود و دین اسلام ان را بر پیروانش واجب کرده است و ان را هم ردیف با اعمال عبادی قرار داده است.
خمس و زکات مصارف جداگانه ایی را دارند. خمس به اموالی همانند غنیمت ، کنج ، مازاد هزینه سالیانه و ... تعلق می گیرد.
زکات به منفعت و سودی تعلق می گیرد که افراد به سبب کار و فعالیت و با استفاده از موهبت ها الهی و منابع طبیعی بدست می اورند.
اسلام به پیروانش سفارش می کند که اگر غنیمتی یا گنجی بدست اوردند و یا مبلغی مازاد بر هزینه سالیانه خود داشتند مقدار یک پنجم ان را در راه خدا و برای رضای خداوند خرج کند و اگر در کار و فعالیت خود با استفاده از نعمت های خداوند و منابع طبیعی که خداوند برای انسان مسخر کرده است سود و منفعتی بدست می اورد مقدار یک هشتم ان را در راه خدا و رضای خدا خرج کند. این که افراد یک جامعه زمانی که سود و منفعتی می کند و یا کنج یا غنیمتی بدست می اورد، بخشی از ان را صرف کمک به فقیران و در راه ماندگان، بدهکاران ، درماندگان و از کار افتادگان و ... کند هم منطقی و عقلی است هم انسانی و از همه مهم تر توازن و عدالت در ثروت افراد جامعه به وجود می اید و در نهایت موجب بهبود نظام اقتصادی یک جامعه خواهد شد.
چه کسی کمک به فقیران واقعی ، افراد از کار افتاده و زمین گیر شده ، افراد بی بضاعت و سر پناه و ... را وظیفه انسلنی نمی داند؟
ایا این دستور زکات و خمس و این کمک کردن باعث بهبود وضع اقتصادی جامعه نخواهد شد؟
امروزه در جوامع غیر اسلامی نیز چنین قوانینی وجود دارد که با عناوینی همچون مالیات مطرح می شود و افراد جامعه موظف به پرداخت ان هستند ولی اسلام قوانیینی جامع تر و کامل تر هزاران سال پیش ارائه کرده است و در این تعالیم و قوانین به طور مشخص ، مقدار ، نوع و شرایط ان و از همه مهم تر نحوه مصرف این اموال و همچینین متولی ان را نیز تعیین کرده است که بی شک این تعالیم و قوانین اسلامی کارامد ترین تعالیم و قوانین در حوزه نظام اقتصادی است.
ارث
ارث یکی از موارد جابه جایی ثروت است که نظام اقتصادی فردی و اجتماعی از ان بی تاثیرنیست . اسلام به مساله ارث توجه ویژه ایی دارد و برای ان برنامه ایی دقیق دارد و در قرآن کتاب اسمانی ما مسلمانان به این موضوع پرداخته شده است.
بی شک این دستورات و برنامه های تعیین شده ، سلامت و عدالت در نطام اقتصادی فردی و اجتماعی یک جامعه را به همراه خواهید داشت. بحث و گفتگو درمورد برنامه اسلام در ارث بردن و تقسیم ارث بحث مفصلی است که در این مبحث به ان نمی پردازیم.
مهریه
مهریه یکی از زیباترین و عادلاترین تعالیم اسلام در حمایت اقتصادی از زنان جامعه است اسلام با در نظر گرفتن چنین حقی برای زنان، به ان ها از نظر اقتصادی استقلال و اختیار می دهد. اسلام تاکیید دارد که هیچ کس نسبت به این مهریه حقی ندارد و تماما متعلق به زن است و در زن در استفاده ان اختیار تام دارد.
دیه
دیه یا خونبها از قوانین اسلام است و در قرآن نیز به این موضوع اشاره شده است بر اساس تعاریف فقهی، مال یا پولی است که به سبب کشتن انسان یا نقص عضو به کسی که صدمه دیده است، یا بازماندگان او پرداخت میشود.
یکی از مواردی که می تواند در شرایط اقتصادی یک خانواده یا فرد تاثیر گذار باشد دیه می باشد. اسلام در هر شرایطی ، وضعیت مالی و اقتصادی افراد و جامعه را در نظر گرفته است و احکام دقیق دیه نمونه بارز این توجه است. احکام دیه بر این اساس است که زمانی که فردی از یک خانواده توسط شخصی کشته شود و یا نقص عضوی بر او وارد شود، فرد و یا خانواده او از نظر تامین مخارج زندگی و اوضاع اقتصادی دچار مشکل خواهد شد و در این جا اسلام با وضع احکام دیه به این شرایط بحرانی در اقتصاد فردی یا خانواده و اجتماعی سر و سامان می دهد.
از بحث و گفتگو در مورد ارث، مهریه و دیه و نظرات و انتقادات مربوط به ان می گذریم و در مبحثی دیگر به ان خواهیم پرداخت . در این جا هدف از ذکر موضوع ارث، مهریه و دیه بیان دقت، ظرافت، عدالت و مساوات در نظام اقتصادی اسلام است که برای تمامی مواردی که به نحوی مرتبط با نظام اقتصادی یک جامعه یا خانواده است، تعالیم و دستورات دقیق و ظریفی دارد که نظام اقتصادی یک جامعه را به بهترین نحو مدریت می کند.
امروز ملل و جوامع بشری بیش از هر زمان دیگری به نا کارامد بودن نظام های اقتصادی خود اذعان دارند و اشفتگی و بحران در اقتصاد خود را ناشی از غلط و ناکارامد بودن نظام اقتصادی خود می دانند و امروز جوامع بشری نیازمند یک نظام اقتصادی کامل و جامعی است که با تعالیم و دستورات خود در نظام اقتصادی فردی و اجتماعی، یک نظام اقتصادی بر اساس فطرت، انسانیت، سلامت، عدالت، مساوات، برابری و برادری بر پا کند و نظام اقتصادی جوامع بشری را سر و سامان دهد و بی شک تنها را نجات جوامع از این اشفتگی و بحران اقتصادی، بازگشت به تعالیم و دستورات دقیق نظام اقتصادی اسلامی است.
پایان پیام/
نظر شما