انتشار دوازدهمین کتاب طرحی برای فردا

خبرگزاری شبستان: دوازدهمین کتاب از مجموعه طرحی برای فردا مشتمل بر گفتارهایی از حسن رحیم پور ازغدی درباره هنر و تجربه شوریدگی منتشر شده است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، نشر طرح فردا، دوازدهمین کتاب مجموعه گفتار "طرحی برای فردا" را با عنوان "هنر و تجربه شوریدگی" (گفتارهایی در مقوله‌ی هنر) از حسن رحیم‌پور ازغدی منتشر کرد.
بنابر این گزارش، "هنر و تجربه شوریدگی" شماری از گفتارهای حسن رحیم‌پور (ازغدی) است که با هدف تبیین ماهیت و مقام هنر در منظومه فکری انقلاب اسلامی ایراد شده است. این کتاب شامل سه گفتار با عنوان‌های " هنر و تجربه‌ی شوریدگی"، " ادبیات اقلیت، سینمای اکثریت" و " هنر و ایدئولوژی" است که در 116 صفحه به انتشار رسیده است.
فصل اول کتاب "هنر و تجربه‌ی شوریدگی"، گفتاری است که اردیبهشت 1379 در همایش "هنر و ماوارءالطبیعه" دانشگاه هنر تهران با عنوان "رابطه‌ هنر با مفاهیم ماوراءالطبیعه" ایراد شده است.
بریده‌ای از گفتار اول به این شرح است:
«هنر، نیمی اندیشیدنی و نیمی شهودی است و اگر جز این بود، تعبیر "فلسفه‌ی هنر"، یک ترکیب تناقض‌گو بود. اگر می‌توان درباره‌ی "زیبایی‌شناسی" نظریه‌پردازی کرد و می‌توان عاقلانه در "جمال عالم" و عاشقانه در "نظام عالم" نگریست، نشان از این دارد که در هم تافتگی "ذوق" با "معرفت" در انسان، مدیون در هم بافتگی "زیبایی" با "حقیقت" در عالم است. "زیبایی"، فرزند آمیزش "ذوق" و "عقل"، بی‌میانجی‌گری "لفظ و عقد" است، لفظ و عقد در مقام "اظهار زیبایی" به کار می‌آیند، نه در مقام "شهود زیبایی". برای ورود به حرم "هنر" و برای بستن احرام "هنر" باید از هر دو دریچه‌ی ذهن و ذوق، به "حقیقت" نگریست؛ اثر هنرمند از سویی تا دلی را نلرزاند، "هنر" نیست و از سوی دیگر تا نسبتی با "حقیقت و کمال" نداشته باشد، "انسانی" نیست».

فصل دوم کتاب که "ادبیات اقلیت، سینمای اکثریت"، نامیده شده، در واقع گفتاری است که بهمن‌ماه 1391 در سومین همایش بین‌المللی هالیوودیسم و همزمان با برگزاری سی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر در نشستی با ده‌ها تن از نظریه‌پردازان و منتقدان سینما، کارگردانان و سینماگران آمریکایی و اروپایی ایراد شده است.
رحیم‌پور (ازغدی) در اثنای ‌این گفتار به تبیین معنای سینمای دینی اقدام نموده و بیان داشته است:
«معنا و تفسیر "این‌جهانی" و "آن‌جهانی" از منظر انقلاب اسلامی از اساس با تفسیر مسیحی و بودایی از "این‌جهانی" و "آن‌جهانی"، یکی نیست و بلکه از تفاوت‌های بنیادی و مهم اسلام با مسیحیت و بودیزم و... است. ره‌آوردها و آموزه‌های "اسلام"، اوّلاً منحصر در معنویت و عرفان نیست بلکه دستِ‌کم، سه بُعدی است.
مفاهیم انقلاب اسلامی، اولاً حاوی یک بُعد عقلانی و معرفتی، کاملاً شناخت‌پذیر، برهان‌پذیر و قابل تبیین معرفتی است.
بعد دوم آن، بعد اخلاق و معنویت است که بر همین مبادی تئوریک و نظری مبتنی بوده و از آن گسسته نیست. در سینمای دینی، "ایمان و معنویت" اسلامی از "معرفت و آگاهی" اسلامی بریده نمی‌شود و البته معرفت "فراذهنی" نیز انکار نمی‌شود و سطح "فراحصولی" معرفت، ناشی از معنویت ارتقاءیافته است. در فرهنگ اسلامی، "معنویت" متناقض با "عقل" یا اساساً بی‌ربط با "عقل" نداریم.
بعد سوم اسلام، ناظر به عدالت‌خواهی و تمدن‌سازی است. در تصویر انقلاب اسلامی هیچ هنری نمی‌تواند "دینی" باشد اما با حقوق بشر و عدالت اقتصادی، سیاسی، قضایی، فرهنگی و اجتماعی سر و کار نداشته باشد. سینمای معنوی که به کمپانی‌های سرمایه‌داری و جنگ‌های عالم و به دولت‌های استبدادی و... واکنشی نشان نمی‌دهد، اعتراضی ندارد و همه را می‌پذیرد، سینمای اسلامی نیست.
اگر "اسلام" و انقلاب اسلامی، ترکیبی تئوریک از "عقلانیت" و "معنویت" و "عدالت" است، پس سینمای دینی انقلاب و سینمای اسلامی نیز ترکیبی از این سه است؛ سینمای "عدالت" و سینمای "معنویت" و سینمای "عقلانیت".
نمی‌توان "هنر" را آن‌جهانی و معنوی و مثلاً تکنیک سینما را "این‌جهانی" خواند و نتیجه گرفت که ارتباطی برقرار نیست! تصور انقلاب اسلامی از مسئله هنر و سینما، چنین نیست. ما مرزی مکانیکی میان "این‌جهانی" و "آن‌جهانی" قائل نیستیم.
از منظر اسلام، هر چه "این‌جهانی" است، "آن‌جهانی" نیز هست و بعد ملکوتی و معنوی و توحیدی دارد و هر چه "آن‌جهانی" است باید و می‌تواند "این‌جهانی" شود».

گفتار سوم کتاب با عنوان "هنر و ایدئولوژی"، پاسخ به اقتراح و پرسش‌های دفتر پژوهشی دانشگاه هنر تهران در سال 1378 است که با شماری از نظریه‌پردازان هنر دینی و پژوهشگران فلسفه‌ی هنر صورت گرفته است و به بازکاوی کلی نسبت دین و هنر مبادرت می‌ورزد.
در گفتار سوم پیرامون هدف‌مندی هنر در نگرش دینی، گفته شده است:
«غایت هنر، غایت هنرمند و غایت حیات هنرمند در فلسفه‌ی هنر، نمی‌توانند غیر مرتبط با یکدیگر دیده شوند. متفکّر اخلاقی چگونه می‌تواند از "هنر بی‌هدف" بگوید؟ و فیلسوف چگونه می‌تواند فلسفه‌ی معقول و هدف‌داری برای هنر در نظر نگیرد؟ آن که به فقدان غایت متعالی برای "حیات انسانی" باور آورده و موجودیّت انسان را به مثابه‌ی منشأ هنر و مصرف کننده‌ی آن، فارغ از "غایت" دانسته، طبیعی است که برای آثار هنری نیز غایتی منطقی و جهتی اخلاقی نپذیرد و آن‌ که حیات و انسان را "غایت‌مند" دانسته و نمی‌تواند زندگی را پوچ و فاقد معنا بداند، هنر را چگونه پوچ بداند؟
هنر برای "انسان بی‌غایت"، سرگرمی و بازی است زیرا غایت هستی برای او "بازی" است و آنان نیز که از "هنر برای هنر"‌ به مثابه‌ی "مکتب" سخن گفتند تنها بر صفحه‌ی کاغذ چنین گفتند اما در صفحه‌ی زندگی واقعی، خود در پی جهت‌گیری‌های ایدئولوژیک و یا دستِ‌کم در پی غایات مادّی و خودپرستانه‌ رفته‌اند و ردّ پای آشکار "ایدئولوژی مادی" و "خودخواهی اباحه‌گرانه" را در آثار هنری ایشان می‌توان یافت که چگونه در عمل، تکیه‌گاه بسیاری نابرابری‌ها، تبعیض‌ها و کنش‌های نادرست اجتماعی و سیاسی بوده‌اند.
"هنر" در هیچ حال نمی‌تواند به چیزی که نه "حق" و نه "باطل" باشد، بیندیشد و یک "هیچ" را پرورش و آرایش دهد و حتی اگر "حدیث نفس" و برون‌افکنی "درون" وی می‌کند، این نفس و درون هنرمند، نمی‌تواند "نه رحمانی و نه شیطانی" یا در نقطه‌ی صفر باشد. حتی نقطه‌ی صفر وجودی انسان نیز، فطری و صبغة‌اللهی است و "رنگ خدا" دارد. مگر آن که شبه‌هنرمند ما بی‌طرفانه!! بدان رنگی شیطانی زده باشد که باز هم خنثی و بی‌طرف نخواهد بود. اگر "هنر"، حامل هیچ‌ مسئولیت و تعهدی از ناحیه‌ی هنرمند و از نوع آرمان‌خواهانه و حقیقت‌طلبانه‌اش نباشد، بدان معنا نیست که فاقد گرایش‌ است. انکار دو قطبی "حق و باطل" در زندگی فردی و اجتماعی و به گونه‌ی اعمّ در سرشت و پیکر جهان هستی، از شقّ ثالثی صرف نظر از "حق" و "باطل" سخن گفتن، خود، نیاز به اثبات دارد و نوعی جهت‌گیری است».
 

شایان ذکر است، چاپ اول کتاب "هنر و تجربه شوریدگی" با شمارگان دو هزار نسخه و به بهای 2500 تومان از سوی نشر طرح فردا روانه بازار نشر شده است. فرهیختگان می‌توانند برای سفارش کتاب با شماره 02188989086 و 09389602690 تماس بگیرند.
پایان پیام/

کد خبر 261357

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha