به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان، بهروز رضوی گوینده رادیو و تلویزیون و بازیگر همکاری خود با رادیو را به عنوان گوینده در سال 1347 به دعوت زندهیاد شاهرخ نادری آغاز کرد.
روایتگری او در مجموعه "مستند ایران"، "قصههای شب" رادیو و حافظ خوانیاش از تاثیرگذارترین کارهایش بین مخاطبان است و بازیگریاش در فیلمهایی چون "نجاتیافتگان"، "آبادانیها"، "شعلههای خشم"، "دادستان"، "شانس زندگی" و... نیز ثبت شده ست.
خودش تاسف میخورد از این که بداهههایی که در گزارشگری نماز جمعههای اوایل انقلاب گفته است در حال حاضر موجود نیست. مجموع این ویژگیها ما را بر آن داشت تا گپی دوستانه با او داشته باشیم.
بهروز رضوی در گفتگو با مهر از صداهای ماندگار رادیو از ورودش به این رسانه و بداهههایی که هنگام ضبط نماز جمعه آیتالله طالقانی میگفته و چند برنامهای که مسعود کیمیایی از نمازهای جمعه ضبط کرده است، سخن گفت. چکیده ای از این گفتگو را در زیر می خوانید:
***فضای آن دوران [اوایل انقلاب] آنقدر انقلابی بود که رادیو نیز مانند تمامی مردم درگیر این موج شده بود. یادش به خیر زمانی که برای گزارش نماز جمعه به دانشگاه تهران میرفتم، هنگامی که آیت الله طالقانی خطبهها را تمام و شروع به خواندن نماز میکردند، به خواندن سورهها که میرسیدند و نمازگزاران سکوت کرده و تنها امام جمعه سوره را زمزمه میکرد، در این هنگام خلائی در برنامه رادیویی که تنها با صدا کار میکند، احساس میشد و من برای پرکردن این خلاء به صورت بداهه سخنانی میگفتم.
انتخاب این سخنان به گونهای بود که مخل معنویت نماز نشود و احساس نمازگزاران را ضایع نکند. این بداههگوییها تحتتاثیر حالات جمعیت، لبخندها و گفتگوها شکل میگرفت. ازدحام جمعیت نمازگزار که خیابانهای پشت انقلاب تا امیرآباد و سراسر بلوار کشاورز را دربر میگرفت و حال و هوای ناشی از آن مرا وامیداشت عکس العملهای انسانی خود را در قالب بداهههای متناسب با فضای معنوی و انقلابی نشان دهم و امروز آرزو میکنم که ای کاش نوارهای نماز جمعه موجود بود تا امروز آن بداههها را یک بار مرور میکردم.
***برنامه نماز جمعه به صورت زنده پخش میشد، البته ضبط هم میشد اما نمیدانم الان نوارهای مربوط به آنها کجاست. در آن زمان نماز جمعه مقوله بسیار مهم و نماد انقلاب بود. این مساله آنقدر اهمیت داشت که کسانی مثل مسعود کیمیایی که تخصصش فیلم و سریال بود چندین نماز جمعه را کارگردانی کرد.
***دوبله با کاری که من انجام میدهم متفاوت است و عالم دیگری دارد. نه کار من از دوبله کمتر است و نه کار دوبله کمتر از کار من است. من هیچگاه نمیتوانم مثل آقایان اسماعیلی، مقامی، والی زاده و همه اساتید دوبله کنم. من همیشه کنار دست آنها آموزش دیدهام. در سریال امام علی(ع) نقش ابن عباس را میگفتم. آقای بهرام زند که مدیر دوبله سریال بود با دقت و وسواس فراوان مرا هدایت کرد تا آن نقش را دوبله کردم. کار دوبله غیر از کار گویندگی است برای همین است که من خود را دوبلور نمیدانم و کارهایی که در زمینه دوبله انجام داده ام به مناسبت و ضرورت بوده است. مردم اشتباه فکر میکنند که هر کسی در فیلمی گویندگی کرد، دوبلور است.
*** زمان پیروزی انقلاب در رادیو فعالیت زیادی نداشتم و هفتهای یک روز به رادیو میرفتم. پیشکسوتانی که آن زمان مورد بی مهری قرار گرفتند در تمامی حوزهها اعم از رادیو، تلویزیون و سینما فعال بودند و طبیعتاً انتظار داشتند در جایی که مرکز اصلی فعالیتشان بود، مورد دلجویی قرار گیرند. آنان گناهی مرتکب نشده بودند که پیش از انقلاب کار فرهنگی و هنری انجام میدادند. این هنرمندان با عوض شدن حکومت به خاطر حالات انقلابی یکباره مورد بی مهری قرار گرفتند و شخص خیری همچون احمد شیشهگران مسئولان را متوجه غفلتشان کرد و بسیاری از هنرمندانی را که ممنوعالکار شده بودند، به رادیو آورد.
مسئولان هم منصفانه کارنامه افراد را بررسی کردند و این که هنرمندی در زمان طاغوت به اجبار به دربار رفته و برنامه اجرا کرده بود، دلیل بر ضدانقلابی بودن او نبود. مگر کسی جرأت میکرد به دربار دعوت شود و این دعوت را اجابت نکند.
پایان پیام/
نظر شما