به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری شبستان، شعر معروف «کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود» شاید از شاعرش هم معروفتر باشد. شنیدنش حس و حال خاصی به شنونده می دهد. اما روایت شاعر هم از خاطره سرودن این شعر خواندنی است.
قادر طهماسبی سراینده آن می گوید: این شعر را در سال 69 سرودم، آن روزها برایم گرفتاری پیش آمده بود. مقیم آستان حضرت ثامن الجج بودم که آقای اکبرزاده مشهدی را که مداح اهل بیت و از دوستان حضرت آقا بود را دیدم. او از من شعری درباره حضرت زینب خواست. سرم را پایین انداختم گفتم شعر دارم اما نه به صورت مستقل.
گفت: بعدا می آیم و شعری از شما می گیرم.
آن لحظه دلم گرفت و احساس شرمندگی کردم. برای زیارت و به آستان امام رضا رفتم در حالی که خیلی ناراحت بودم. زیارت که تمام شد داشتم می آمدم بیرون که این مصراع « سرنی در نینوا می ماند اگر زینب نبود/کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود» در دلم افتاد.
زمزمه کنان و با حال خوشی بیرون آمدم که تلفن زنگ خورد و ما به تهران خوانده شدیم وبقیه شعر را در طول مسیر در قطار نوشتم که البته آنطورکه بیت اول بود، نشد و من هنوز ناراحتم که چرا آن لحظه تلفن زنگ خورد و من نتوانستم با همان حال و هوای خاص شعرم را به پایان ببرم.
حالا هروقت که به این شعر فکر می کنم به ذهنم می رسد که بیت اول شعر القای حضرت ثامن الجج بوده و علت استقبال از این بیت و معروفیتش هم همین است:
سرنی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ
پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد، در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ
در گلوی چشم ها می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی، بی سوار و بی لگام
در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود
پایان پیام/
نظر شما