به گزارش خبرنگار شبستان، حسن بلخاری قهی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در همایش بزرگداشت ملاصدرا با عنوان "فلسفه و راه زندگی" که چهارشنبه، یکم خرداد به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا در حال برگزاری است با موضوع "هنر زیستن بر مدار عقل و زیبایی با تأکید بر آرای فلوطین" به سخنرانی پرداخت.
بر پایه این گزارش، وی با بیان اینکه جامعیت فلسفه و حکمت یونانی به ویژه در دو وجهه نظری و عملی گستره تحلیل و اندیشهورزی آن را میتوان در تمامی ابعاد مختلف زندگی انسان تسری داد، اظهار کرد: فیثاغورثیان که در مرز میان اسطوره و فلسفه ایستاده و آرایشان تأثیر بسیار عمیقی در تاریخ فلسفه و حکمت به جای گذاشته است در باب زیستن و به ویژه زیستن اخلاقی، ایدهها و حتی نظریههایی داشتند.
وی ادامه داد: نفرت فیثاغورث از فلوط به این دلیل که برانگیزاننده هیجاناتی نامطلوب در نفس جوانان است و تأکیدی که در باب تطهیر و زندگی اخلاقی میکند و البته تأثیر این آرا بر افلاطون غیرقابل انکار است نشان از تلاش انجمن فیثاغورثی برای یک زندگی و زیستن بر بنیاد یک نظام اخلاقی است.
دانشیار گروه مطالعات عالی هنر دانشگاه تهران تصریح کرد: البته در این میان فلوطین که در باب هنر دریچه نوینی به عالم ملکوت گشود و برخلاف افلاطون که آن را پایینترین درجه از درجات شناخت (آیکازیا یا وهم) پنداشته بود، برای هنر جایگاهی متعالی قایل شده و محاکات را صور معقول دانست و نسبتی میان عقل و هنر و زیبایی ایجاد کرد که عامل مطلق تحقق نیکبختی در زندگی انسانی بود.
بلخاری در ادامه بیان کرد: در این رابطه تأکیدی اینچنین بیان میشود بارها گفتهایم زندگی حقیقی و واقعی و کامل تنها در حوزه عقل است و زندگیهای دیگر ناقصاند و تصاویر زندگیاند نه زندگی کامل و ناب و حتی میتوان گفت همانند عدم زندگیاند (رساله چهارم، انئاد اول) و سپس تبیین دقیق نسبت این عقل با زیبایی و نقشی که هنر در اظهار و آشکاری آن دارد ادله اثبات حکم فوق است.
وی در این راستا افزود: اما عقل در ایده فلوطین دو ساحت داشت که شامل نخست جوهری واحد و تسخیرناپذیر که هستی همه چیزهاست و دوم عقل ما آدمیان که ایده و صورت هستی را پارهپاره میکند تا آنها را دریابد. (رساله نهم، انئاد پنجم)
دانشیار گروه مطالعات عالی هنر دانشگاه تهران گفت: حال فلوطین چون از نسبت میان عقل و هستی به عنوان جوهری واحد نام میبرد و زیستن بر بنیاد آن را کمال نیکبختی و سعادت میداند گویی به بازخوانی این اندیشه دائویی پرداخته است که زیستن بر وفق دائو کمال سعادت و نیکبختی است.
وی در این راستا تصریح کرد: حال در این میان برخلاف عقل تقسیمگر ما که اندیشهورزیش به دوریمان از عقل نخستین میانجامد هنر فاصلهها را حذف کرده و با گریز از محاکات عین پدیدههای طبیعی از صور معقول تقلید میکند، در نتیجه فلوطین هنرمند را کسی میداند که آثار خود را با سرمشق مستقیم از این صور پدید میآورد.
این محقق ابراز کرد: اما نکته بسیار مهم اینکه عقل اصل و علت زیبایی است و به تعبیر فلوطین (عقلی که در ماست) نیز هنگامی به این عقل پیوند یافته و مدرک این زیبایی میشود که خود را بپیراید و تزکیه کند، چنانکه هنرمند سنگتراش چنین میکند و میگوید زیبایی روح را چگونه میتوان دید.
بلخاری بیان کرد: از دیدگاه فلوطین هنرمند در آفرینندگی خود به معرفت طبیعت رجوع میکند زیرا هنرمند خود را مدیون طبیعت میداند، معرفت طبیعت همان عقل است، همان جوهره حقیقی و اصولا آنچه که در طبیعت است همان جوهر حقیقی و صور روحانی است، بنابراین از دیدگاه او برای رسیدن به زیبایی جوهری عالم، کلمات و الفبا کارآمد نیستند بلکه این تصاویرند که کارآمدی دارند.
وی در پایان یادآور شد: فلوطین با تأکید بر هنر، زیستن بر مدار عقل و زیبایی را طریقت رسیدن به نیکبختی میدانند.
پایان پیام/
نظر شما