به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان، در دومین پیش نشست همایش "ماهیت و مولفه های هویت غرب" از سری سلسله نشست های گروه غرب شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دکتر فرشاد شریعت، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع)، با موضوع "لیبرلیسم، سکولاریسم و غرب جدید" به ایراد سخنرانی پرداخت و ریشه های فرهنگ غربی را در آرای سه فیلسوف غربی به چالش کشاند.
وی با به دست دادن تعریفی از لیبرالیسم و سکولاریسم، غرب را به عنون محل برآیند این دو معرفی کرد و اظهار داشت: لیبرالیسم به معنای آزادی انسان از وضع سنت قدیم و زندگی در دوره جدید، و سکولاریسم با تعریف گیتی گرایی دوره جدید، دو مولفه اساسی در تشکیل فرهنگ غربی هستند.
مولف کتاب "مبانی اندیشه سیاسی در غرب" با تقسیم غرب به قدیم و جدید و تصریح بر تفاوت نگرش ها به این دو بخش، ادامه داد: غرب یک مجموعه ای است که ما از یک نظرگاه خاص باید به آن نگاه کنیم تا کمی از تنیدگی و پیچیدگی آن کاسته شود و بتوانیم آن را درک کنیم.
وی بر این باور است که ارکان ذهنی جهان نو را می توان در آرای سه فیلسوف غربی، توماس هابز، جان لاک، و جان استوارت میل ریشه یابی کرد. وی در این باره افزود: قدرت و آزادی، دین و آزادی و اخلاق و آزادی، سه رویکردی هستند که به ترتیب در آرای هابز، لاک و میل مسائل اساسی فلسفه آنان را تشکیل می دهد.
مولف کتاب "جان لاک و اندیشه آزادی" درباره نگرش های فلسفه هابز و چگونگی رویارویی او با جهان مدرن، ادامه داد: هابز از طریق قواعد هندسه، تبارشناسی مفاهیم، روش تجزیه ای – ترکیبی گالیله و تعارضات مسیحیت، فلسفه و تاملات خود را آغاز کرد.
وی با تصریح به اینکه هابز به هندسه علاقه زیادی داشت و معتقد است که فلسفه تنها علمی است که آنقدر خوشایند خدا بوده است که آن را به بشر ارزانی داشته است.
دکتر شریعت معتقد است که هابز با همین نگرش اذعان می کرد که این قواعد می توانند به ما کمک کنند که تعاملات جهان جدید را کالبدشکافی کرده و راه به سوی آینده را کشف کنیم.
وی با اشاره به اینکه عقیده هابز که به تعارضات مفاهیم و آموزه های سنتی باور داشت، گفت: هابز توصیه می کند که این مفاهیمی که برای ما به ارث رسیده لزوما دارای همان معانی ای نیستند که ما در می یابیم بلکه در طول تاریخ دستخوش تغییراتی گاه اساسی شده اند و ما باید مفاهیم را به زادگاه و خاستگاه اصلیشان بازگردانیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) با اشاره به روش جربه ای – ترکیبی هابز که از گالیله به ارث برده است، ادامه داد: وی با محور قرار دادن این روش، معتقد است که باید دست به مهندسی معکوس زد و بنای دولت را پس از آنکه ساختار آن را ویران می کنیم، دوباره بنا گذاریم. به عبارتی دیگر باید به اجزاء و قسمت های مختلف تجزیه شود تا آن را مورد شناسایی قرار داده و دوباره با یکدیگر ترکیب کنیم تا بتوانیم به ترکیبی دوباره دست یابیم.
وی با اشاره به اینکه هابز اسم این کارش را سیاست مکانیکی می گذارد، گفت: هابز معتقد است که در دوره جدید نظرگاهمان عوض شده است و در نتیجه همین تغییر است که وقتی می بیند به کلیسا نیازی نیست، خداوند میرا را مطرح می کند.
دکتر شریعت در ادامه سخنانش به تاثیرگذاری فلسفه لاک در شکل گیری مولفه های لیبرالیسم در غرب پرداخت و گفت: جان لاک نقطه اوج لیبرالیسم است و آنچه بعد از او باقی مانده، صرفا تفسیر و توضیح آموزه های جان لاک است؛ قله دیگری غیر از لاک نداریم.
وی در همین باره افزود: جان لاک، لیبرالیسم و سکولاریسم را به یک نقد حکومت پادشاهی قدیم به هم پیوند می دهد و غایت گرایی ارسطو را به "من" باز می گرداند.
سخنران این نشست در بخش دیگری از سخنانش با توجه به آموزه های جان لاک به مقایسه غرب قدیم و جدید پرداخت و اظهار داشت: حقیقت یابی، جستجوی گزاره های پیشین، ذات گرایانه بودن، غایت گرایی، هستی شناسانه عمل کردن، رویکردهای معرفت شناسانه و کل نگری، خصوصیاتی از غرب قدیم است که در مقابل مولفه هایی همچون رقابتی بودن حقیقت، جستجوی گزاره های پسین، عرض گرایانه بودن، فردگرایی، مسئله جویانه عمل کردن، رویکردهای مصلحت گرایی و جزء نگری، ملاحظه می شده اند.
وی به این مقایسه قدرت غرب در قدیم و جدید اشاره کرد و گفت: لاک در دو جا خیلی صریح می گوید که ما در دوره روم خیلی قوی بودمی و الان این اتفاق برای جهان اسلام افتاده است. لاک معتقد است که باید به آینده نگریست و برای همین وقت نداریم تا به گزاره های پیشین بپردازیم.
شریعت در ادامه به بنیان های فلسفه جان استوارت میل و تاثیر آن در فرهنگ غرب اشاره کرد و فلسفه وی را به عنوان کی از پایه های سکولاریسم اجتماعی معرفی کرد.
وی در بعد اجتماعی، همچنین و حوزه غرب قدیم و جدید را از یکدیگر تفکیک کرد و به همین منظور مولفه هایی مانند جان استوارت میل، لذت فضیلت، خردمندی، شجاعت و منفعت دولت، عدل و آزادی، شکوه بندگی و اخلاق فضیلت را در مقابل عناصری همچون فضیلت لذت، سودمندی، شجاعت و منفعت خاص، آزادی و عمل، شکوه قدرت و فضیلت اخلاق قرار داده و دسته بندی کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در همین راستا افزود: امروز در غرب اصلا سکولاریسم سیاسی موضوعیت ندارد؛ یعنی دیگر سخن از این نیست که شمشیر در دست پادشاه است یا کلیسا، بلکه آنچه در غرب اتفاق افتاد، این است که شمشیر سالهاست که در دست مردم است.
وی با اشاره ای کوتاه به تاریخچه آزادی و تقسیم آن به سه دوره باستانی، میانه، جدید و معاصر، درباره دموکراسی به عنوان رویکرد جدید غرب در آزادی، گفت: دموکراسی غرب این نیست که حکومت اکثریت باشد بلکه دموکراسی احترام به حقوق اقلیت است و این نکته دوم مهمتر از رویکرد اولی است.
دکتر شریعت در پایان سخنانش با اشاره به اینکه دغدغه امروز در فرهنگ غرب، هماهنگی و موازنه کامل بین اخلاق، اقتصاد و علم است، افزود: کار سیاست در غرب جدید این است که بر حوزه های اخلاق، اقتصاد و علم نظارت کند تا متوازن با یکدگیر پیش بروند. اگر این توازن برقرار نباشد، حتی علمی که پیشرفت می کند، چه بسا فریب می خورد و اگر نتوانیم این ها را کنار هم تنظیم کنیم به اهداف همان یک جنبه ای که در آن پیشرفتی حاصل شده نیز نمی توان رسید.
پایان پیام/
نظر شما