به گزارش خبرنگار شبستان، حکیم غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری در 28 اردیبهشت 427 در نیشابور دیده به جهان گشود. وی به خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النیسابوریهم نامیده شدهاست، از ریاضیدانان، ستارهشناسان و شاعران بنام ایران در دورهٔ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و حجةالحق لقب داشته است؛ ولی آوازه وی بیشتر به واسطه نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آنکه رباعیات خیام را به اغلب زبانهای زنده ترجمه نمودهاند، ادوارد فیتزجرالد رباعیات او را به زبان انگلیسی ترجمه کردهاست که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغربزمین شده است.
این فیلسوف ایرانی را میتوان بسیار فراتر از دین و قواعد اسلامی روزگار خود دانست. او به درجه ای از انسانیت، کمال، علم، عرفان و خداباوری رسیده بود که بسیاری از ندیده های هستی را در این دنیا به چشم حقیقت دید. هدف از دین کمال انسانیت و خرد و دانش است و خیام به آن درجه از عرفان و بزرگی رسیده بود که فراتر از آن می اندیشید. از دیگر آثار به جای مانده از خیام کتاب نوروزنامه است که به دین نیاکانش در دوره ایران باستان اشاره های بسیاری شده است و احترام خاصی برای پیامبر ایران باستان قائل می شود و همچنین جشن های ایرانی ( فروردینگان - خردادگان - مهرگان - سده - نوروز و . . . ) را با چیرگی تمام زنده و برای نسلهای آینده ایران تشریح میکند. عقیده خرد گرایی و بهره بری از عقل عمر خیام بدون شک از اساتید خود یعنی محمد ابن زکریای رازی و ابن سینا گرفته شده بود. خیام نیز بارها از عقاید دین گرایانی که مذهب را وسیله ای برای سرکوب انسانهای دیگر میکردند انتقاد میکند:
می میخورم و مخالفان از چپ و راست گویند مخور باده که دین را اعداست
چون دانستم می عدو دین است والله بخورم خون عدو را که رواست
تو غره بدانی که می نخوری صد کار کنی که می غلام است آنرا
تا چند زنم بروی دریاها خشت بیزا شدم ز بت پرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود؟ که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت؟
ما با می و معشوق و شما دیر و کنشت ما اهل جحیمیم ( جهنم ) و شما اهل بهشت
تقصیر من از روز ازل چیست ؟ بگو نقاش چنین بلوح تقدیر نوشت
خیام و تجزیه و تحلیل آیات قرآنی
حکیم فرزانه عمر خیام نیشابوری در تمامی نوشته هایش بر این نکته مهم اشاره کرده است که زندگی و دنیا بر هیچ کس باقی نیست و منش و کردار ایرانی بر این است که این روزگار سپنج (زودگذر) را به درستی و راستی و انسانیت سپری کنیم . خیام با اینکه از اندیشمندان بزرگ جهان محسوب می شود و بر یگانگی خداوند بزرگ تاکید دارد ولی هرگز در آثار خود از روش دین گرایان افراطی روزگار خود پیروی نمی کند و بسیار دگراندیش تر از روزگار خود سخن می گوید. با این حال او به گفته علی ابن زید بیهقی حتی در بررسی آیات قرانی چیرگی خاصی داشت به طوری که روزی در مجلس عبدالرزاق فردی سوالی درباره یکی از آیات قرآنی کرد و تنها خیام ساعتها آن را موشکافی و بررسی نمود که سپس همگان از بزرگی فکر او تحسین های بسیاری داشتند به طوری که گفتند: خداوند امثال شما دانشمندان را زیاد کند و جهان را از وجود امامی مانند خیام خالی ندارد.
با اینکه حوزه علمی خیام ریاضیات و فلسفه است ولی او در موضوعات مختلف حتی اسلامی اطلاعات وسیعی داشت است.
تأثیر قرآن و حدیث بر آثار خیام
شاید بتوان گفت کمتر شخصیت شاعری را میتوان یافت که چون خیام نیشابوری در میان دو بینهایت اظهار نظرهای متناقض گرفتار آمده باشد، گروهی خیام را کافر و ملحد و گروهی صوفی و زاهد گفتهاند، دستهای به شعر خیام در کنار شاهد و شراب و لب جوی و لب کشت مفتخر و بدو تأسی جستهاند و جماعتی از او فیلسوفی شکاک و متحیّر که با دیدة شک و تردید به همه هستی مینگرد ساختهاند و تلاش او را برای شناخت جهان جز به پوچی و بیراهه منتهی ندانستهاند.
افکار و اندیشههای خیام نیشابوری آن چنان در لفافه کلامش پیچیده و هزار تای تو در تویی به وجود آورده است که خاقانی شروانی در نامهای به شروان شاه دربارة او گفته است:
«هزار سال آسمان و دختران او باید برگردد تا از آسیاب دنیا یک دانه درشت بسان عمر خیام بیرون آید.»
قاضی جمالالدین قفطی قاضی مشهور مصر گفته است: «خیام از بیم تکفیر راهی مکه شد.» و از سوی دیگر جارالله زمخشری، خیام را «شیخ الامام و فیلسوف دنیا» نامیده است.
این اظهار نظرهای متناقض مختص علمای اسلام نیست. بلکه دیدگاههای متناقض دربارة خیام همچون خود او که پیشگام همه شعرا و نویسندگان ادب فارسی به آن سوی مرزها گام نهاده و بخشهایی از ادب مغربزمین را مسحور و متأثر خویش ساخته است، شامل میشود.
خیام شاعری بوده که اشراف کامل بر رموز و دقایق قرآنی و آموزههای دینی داشته و دقت خیام در به کارگیری عبارات و واژهها به حد شناخت عمیق و دقیق یک مسلمان مشرف به آموزههای دینی بهویژه قرآن و حدیث است. بهرههای خیام از قرآن و حدیث عبارت است از مضامین، استفاده از عبارات و به کارگیری واژگان.
تشبیهی که مکرر در اشعار خیام به کار برده شده و در اغلب رباعیهای خیام دیده میشود بحث کوزه و گل کوزهگری و خاککوزهگران است که در قرآن بارها با این اوصاف از خلقت اولیة انسان نام برده شده است:
دی کوزهگری بدیدم اندر بازار
بر پارهگلی لگد همی زد بسیار
و آن گل به زبان حال با او گفت
من چون تو بودهام مرا نیکو دار
خلق الانسان من صلصال کالفخار (خداوند انسان را از صلصال و «خشکگلی مانند گل کوزهگران» بدین حسن و زیبایی آفرید.)
در اشعار اندک خیام میتوان به وفور کلمات و واژههای قرآنی را یافت که به درستی در محل های مناسب قرار گرفته و با بهرهگیری از مهندسی کلمات از آنها استفاده شده است.
اندیشههای دینی خیام
اندیشهی دینی خیام، همانطور که از رسائل حکمی او برمیآید، مشایی و استدلالی است و روش و منش وی در امور دینی و عقلی همان روش حکیم ابونصر فارابی، حکیم ابوعلی سینا و بهمنیار ـ استاد خودش ـ است و در این زمینه آنچه نویسندگان و کتابسازان حکیم عمرخیام میگویند بیشتر اندیشهی خودشان است تا واقعیت.
حکمت؛ بررسی عالم چیستی است و جهانبینی حکمی و فلسفی با جهانبینی شعری بسیار متفاوت است، چراکه صور عالم عقل با صور عالم خیال کاملا متفاوت است. قصیدهسرایانی نظیر ناصرخسرو، خاقانی، انوری و ... در قصاید خود یا به مسئلهی اخلاق پرداختهاند و یا مدح ثنا. در واقع ماهیت قصیده نیز همین است زیرا شاعر قصد میکند چیزی را بگوید اما در غزل و رباعی اینگونه نیست، قالب رباعی به دلیل موجز و مختصر بودن در بین حکما طرفداران زیادی داشته و خیام نیز این قالب را برای بیان اندیشهاش انتخاب کرده است. البته این دلیل نمیشود که شما شعری را آیینهی تمامنمای افکار و اندیشهی یک شاعر بدانید، زیرا شاعر زمانی برانگیخته میشود تا مطلبی را در شعر خود بیان کند و زمانی نیز عکس آن مطلب را در شعر خود میآورد. به همین دلیل ما نمیتوانیم شخصیت عقلی خیام را از طریق رباعیات وی بشناسیم.
مطالعه اشعار منسوب به خیام و این برداشت که خیام دنیا را بیاعتبار میدانسته و بر این عقیده بوده که دنیا آخرتی در پی نخواهد داشت و انسان وجود سرگردانی است و موجودی است که ره به جایی نمیبرد، ره به خطا بردن است چراکه خیام حکیمی مشائی، فیزیکدان، ریاضیدان و منجم است و برای رسیدن به اندیشهی وی باید تمامی پژوهشهایش در این علوم، تحقیق کرد.
پایان پیام/
نظر شما