مصداق‌های تربیت دینی در شاهنامه

شاهنامه فردوسی، به سبب محتوای ژرف و چند سویه‌اش، پلی مستحکم میان فرهنگ باستانی ایران و فرهنگ پس از اسلام است، از این روست که در این اثر گرانسنگ می توان به مصداق های تربیت دینی اشاره کرد.

به گزارش خبرنگار شبستان، نام و آوازه فردوسی در همه جای جهان شناخته و ستوده شده ‌است. شاهنامه فردوسی علیرغم اینکه بزرگ‌ترین سند هویت ملی ایرانیان است، رویکردهای تربیتی بسیاری دارد و به طور کلی نمایه فرهنگ دیرین ایرانیان است.

 

کتاب «تربیت دینی در آیینه‌ شاهنامه‌» به کوشش و پژوهش علی محمد آقاعلیخانی است که رویکردهای تربیتی شاهنامه را دسته‌بندی و تبیین کرده است. آقاعلیخانی از آن جهت که شاهنامه را نمایه فرهنگ دیرین ایرانی می‌شناسد، دستیابی به بخشی از فلسفه تربیتی ایرانی اسلامی را در گرو شناخت و بررسی مسایل تربیتی این اثر می‌داند.

این کتاب توسط نشر مهکامه در 2 هزار نسخه در دسترس خواستاران مباحث تربیتی و دوستداران شاهنامه فردوسی قرار داده شده است. «تربیت دینی در آیینه شاهنامه» در واقع گامی برای شناخت مساله تربیت، محورها و بنیادهای آن در فرهنگ ایرانی است و در 5 بخش تدوین شده است.

 

بخش اول کتاب «کلیات» عنوان گرفته است و دربرگیرنده موضوعاتی عام برای ورود به مباحث اصلی است. در این بخش، از روند جهانی شدن و تاثیرپذیری فرهنگ‌ها از آن سخن به میان می‌آید و اینکه چطور عمل کنیم تا همراه شدن با جریان جهانی، کلیت فرهنگ ایرانی و هویت ملی آسیب نبیند. در این بخش همچنین، توجه به تاریخ و بازخوانی فرهنگ را ضروری و ماندگاری آن را در گرو به روز کردن دانسته شده است. یکی از موضوعات مطرح شده در بخش اول کتاب، «شاهنامه را چه اندازه می‌شناسیم؟» است که از پیوند شاهنامه با اسطوره‌شناسی و تاریخ سخن گفته می‌شود و شاهنامه را منبعی مهم برای شناخت فرهنگ باستانی ایران می‌داند و پیوند آن را با ادبیات پهلوی عنوان می‌کند. از سویی دیگر، شاهنامه را به سبب محتوای ژرف و چند سویه‌اش، پلی میان فرهنگ باستانی ایران و فرهنگ پس از اسلام می‌داند و از ارزش گرانبهای آن برای زنده نگهداشتن زبان فارسی گفت‌وگو می‌کند. تاثیر شاهنامه بر ادبیات فارسی نیز موضوع دیگری است که با خواننده در میان گذاشته می‌شود و از هنر سخنوری و ارزش ادبی شاهنامه نکته‌هایی گوشزد و سرانجام اشاره‌وار به مساله شاهنامه و ملیت ایرانی پرداخته می‌شود.

 

بخش دوم کتاب «تربیت» نام دارد که حاوی تلقی نویسنده از مساله تربیت، رساندن و برخوردار ساختن آدمی از فرهنگ است. او تربیت را امری پیچیده و گسترده می‌بیند و می‌نویسد که انسان باید در یک بستر فکری و فلسفی مشخص و مناسب قرار بگیرد تا بتواند با به کارگیری شیوه‌های ویژه و در سایه برنامه تربیتی معین، راه کمال را طی کند. سپس دیدگاه‌های فیلسوفان و مربیان تربیتی، همانند سقراط و افلاطون و ارسطو، را پیش می‌کشد و بحث پایه‌ای «تربیت حقیقی کدام است؟» را در خور اعتنا و توجه می‌داند.

 

تربیت و نسبت آن با دین در شاهنامه

بخش سوم کتاب، «تربیت دینی» نام دارد و محتوای آن تبیین مساله تربیت و نسبت آن با دین است. نویسنده برای رسیدن به چنین هدفی، دیدگاه اندیشمندانی را واکاوی می‌کند که از منظر اسلام به موضوع تربیت انسانی و به ویژه تربیت دینی نگریسته‌اند. او تلقی و برداشت کسانی چون جاحظ، قابسی، ابن مسکویه، ابن سینا، سهروردی، مولوی، غزالی و سعدی را به اختصار شرح می‌دهد و برای آن که امکان مقایسه‌ای میان دیدگاه‌های دانشمندان تربیتی سایر مکاتب با اندیشمندان اسلامی فراهم شود، برخی از دیدگاه‌های آن‌ها چون کومنیوس، جان لاک، روسو، کانت، یاسپرس و هربارت را مطرح می‌کند.

موضوع بعدی «بازخوانی مفهوم و بستگی تربیت و تربیت دینی» است که نویسنده با توجه به مفهوم ربوبیت، تربیت دینی را شناخت خدا به عنوان رب یگانه انسان و جهان و برگزیدن او به عنوان پروردگار خویش و تن دادن به ربوبیت او، تعریف می‌کند و عناصر اصلی این تعریف را برمی‌شمارد. سپس شاخصه‌های تربیت دینی را شرح می‌دهد و نکته مهم در تربیت دینی را وابستگی آن به عمل و الگوی عملی می‌داند. تاکید نویسنده در پایان این بخش از کتاب چنین است که دین و تربیت نه تنها اختلافی با یکدیگر ندارند، بلکه بستگی تنگاتنگی میان آنها برقرار است.

 

عنوان بخش چهارم «انسان نمونه شاهنامه» است. نویسنده ویژگی‌های انسان آرمانی شاهنامه را در جنگ‌آوری، خردگرایی، زبان آوری و سخنگویی، همنوع دوستی و عشق به مردم، آزادگی و بی نیازی، اعتقاد به مرگ و نترسیدن از آن و پایبندی به عهد و پیمان می‌داند. سپس نگاه تربیتی شاهنامه را مورد توجه قرار می‌دهد و در جمع بندی دیدگاه‌های گوناگونی که درباره تربیت در بخش‌های چهارگانه کتاب بیان شده است، به این نتیجه می‌رسد که انسان دارای قابلیت است، ضمن آن که وجود او دارای ابعاد و پیچیدگی‌های بسیاری است، سعادت و کمال آدمی هنگامی میسر می شود که به همه ابعاد وجودی او توجه شود، تربیت نیز تابع فرهنگ و تمدن هر ملت است.

 

مصداق‌های تربیت دینی در شاهنامه فردوسی

بخش پایانی «آموزه‌های تربیت دینی در شاهنامه» که به صورت مفصل است، در آن به نقل ابیات فراوانی از شاهنامه و دسته‌بندی آن‌ها پرداخته شده است. نویسنده در بخش پایانی، در جستجوی پاسخ دادن به این سوال بوده است که مصداق‌های تربیت دینی در شاهنامه فردوسی کدام‌اند؟ او محورهای موضوعی و مولفه‌های تربیتی شاهنامه را چنین برمی‌شمارد: محورهای موضوعی خداشناسی، معاد شناسی، خود شناسی، التزام عملی دینی و پذیرش نبوت و ولایت. آنگاه با دسته‌بندی اشعار، از جای جای شاهنامه، تربیت دینی در این اثر را نشان می‌دهد. برخی از آن موضوعات که هر کدام با نقل اشعار همراه شده‌اند، عبارتند از: لزوم پرستش خداوند یکتا، توجه عمیق به گوهر و سرانجام انسان، تمسک به انبیاء، خشنودی به تقدیر الهی، پذیرش حتمی بودن مرگ، پایبندی به عهد و پیمان و راستی، اعتقاد به سیطره اراده ی الهی و بسیاری موضوعات دیگر.

 

پایان پیام/

کد خبر 254065

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha