خبرگزاری شبستان: آغاز ماه رجب به عنوان یکی از پرفضیلت ترین ماه ها نزد خدا، پیامبر (ص) و ائمه (ع) مقارن است با سالروز ولادت امام باقر (ع) که با نهضت علمی فرهنگی خود، انقلابی عظیم به راه انداخت و زمینه ایجاد مکتب تشیع به دست امام جعفر صادق (ع) را فراهم کرد. از این رو با حجت الاسلام والمسلمین سیدقاسم رزاقی موسوی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مدیر پروژه "شیعه در دوره امام باقر(ع)" درباره نقش امام پنجم (ع) شیعیان در نهضت علمی فرهنگی پس از قیام کربلا به گفتگو پرداختیم که مشروح آن در ذیل می آید:
با توجه به آنکه شرایط سیاسی اجتماعی یکی از مولفه های اثرگذار بر اقدامات ائمه (ع) در ادوار مختلف بوده است، این شرایط در دوران امامت امام باقر (ع) چگونه بود و چه نقشی در نوع نهضت ایشان داشت؟
باید عملکرد هر یک از امامان (ع) بر اساس ویژگی های سیاسی اجتماعی دوره زندگانیشان تعریف شود؛ به عنوان مثال دوران امامت امیرالمومنین (ع) با روی کار آمدن خلفا و سیاست های آنان که بعضا غیر از سیاست های دوران پیامبر (ص) بود، همراه گشت از این رو امام (ع) بعد از روی کار آمدن دست به اصلاحاتی در زمینه های سیاسی اجتماعی فرهنگی و ... زد.
یا در دوران امام حسن (ع) با توجه به حضور معاویه به عنوان رقیبی قدرتمند که از دوران امیرالمومنین (ع) درپی ایجاد حکومت مستقل بود و در شام نیز موفق شده بود، امام (ع) باید سیاست های محتاطانه ای درپیش می گرفتند که با توجه به سیاس بودن معاویه، عملکرد منفی او را خنثی کنند، از این رو شاهد صلح آن حضرت (ع) برای حفظ جان شیعه هستیم که البته با عدم پایبندی معاویه به مفاد این صلح، خود به خود او رسوا شد.
امام حسین (ع) نیز همین شیوه را درپیش گرفتند تا اینکه وضعیت تغییر کرد و با روی کار آمدن یزید به تعبیر امام (ع) دیگر جای صلح نبود، و پس از آن اوج انحطاط فرهنگی و دینی جامعه در زمان امام سجاد (ع) را شاهد هستیم و ایشان برای احیای اولیات فرهنگ دینی کمر همت بستند، چراکه فساد چنان بود که مکه و مدینه که زادگاه اسلام است به مفسده خانه تبدیل شد! از این رو، امام سجاد (ع) با جای انداختن دعا به عنوان سلاح مبارزه و معطوف کردن توجهات به خدا، می کوشیدند این انحطاط را مانع شده و نهال دین را غرس کنند و ثمره این اقدامات شاگردانی شد که در مکتب امامان باقر (ع) و صادق (ع) حضور یافتند.
پس از عبور از این شرایط شرایط فرهنگی جامعه در دوران امام باقر (ع) به چه صورتی بود؟
اما در دوران امام باقر (ع) با سه پدیده فرهنگی مواجه هستیم، نخست تاثیر منفی منع نقل حدیث که از دوران خلیفه دوم آغاز شده بود و در این دوران رشدی روزافزون داشت، که در نتیجه آن احادیث نبوی فراموش شد و جامعه از فرهنگ دینی فاصله گرفت، علاوه بر این، جعل حدیث توسط وابستگان خلافت در انحراف فرهنگی جامعه نقشی مهم ایفا کرد از این رو بود که ائمه (ع) بر نگارش و کتابت احادیث و ثبت آنها تاکید می کردند، چون آنها واسطه اند برای آشنایی اعصار با گفته های نبوی؛ و نتیجه چنین تلاشی آن شد که شاگردان امام باقر (ع) اصول "اربع مع" یعنی اصول چهارصدگانه را که بنیان فقه ما را شکل می دهد، تدوین کردند.
به عبارت دیگر تلاش ائمه (ع) در این باره، بنیان های اولیه حدیثی ما را شکل داد به گونه ای که شش تن از اصحاب اجماع که صحت روایات نقل شده آنها مورد تایید همگان است، از یاران امام باقر (ع) و شش تن از یاران امام صادق (ع) هستند.
باید توجه داشت که بعد از از امام حسین (ع) شیعه نیاز داشت هویت اجتماعی خود را شکل دهد که قیام کربلا به این مهم کمکی شایان کرد، و در زمان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نیاز بود که هویت علمی و فرهنگی شیعه شکل بگیرد و این دو امام تلاششان برای تدوین اصول و اندیشه های فکری شیعه بود که در نتیجه آن انقلاب فرهنگی شکل گرفته و هویت فکری فرهنگی شیعه تثبیت شد.
امام باقر (ع) و پس از ایشان امام صادق (ع) از چه طریق به هویت فکری فرهنگی شیعه ثبات بخشیدند؟
بی تردید نمی توان عمق آموزه های این دو امام (ع) بر فرهنگ شیعه را بیان کرد. اما باید گفت اصول و مبانی فقهی شیعه در این دوره با احادیث و گفتارهایی که از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل شده و مبانی کلامی ما را شکل می دهد، تدوین شده است. چراکه گفتگو درباره دین و اصول و بنیه های فکری هر دین و مذهبی مثلا در باب امامت جزء مباحث کلامی محسوب می شود.
اما مهمتر از آن، ابتناء این تعالیم بر قرآن، مبانی و احکام است که شبهه ساختگی بودن شیعه را رد می کند، اگرچه اندیشمندان ما امروز سروکارشان با قرآن است اما جامعه شیعه آن ارتباط و انسی را که باید با کتاب وحی ندارد وگرنه اوضاع خیلی بهتر از این بود.
امام باقر (ع) در دوران امامتشان با چه انحرافات فکری و جریان های فرقه ای مواجه بودند، شیوه مبارزاتی ایشان با چنین جریاناتی چه بود؟
برخی از این انحرافات به فرقه های داخلی خودساخته بنی امیه مثل جبرگرایی که توسط بنی امیه و برای پوشش ظلم و ستم آنها و قابل قبول کردنشان برای مردم بود، مربوط می شود.
چون بنی امیه از وجاهت قانونی و شرعی برای حکومت برخوردار نبود و ارزش های دوران نبوی را کنار نهاده بود بنابراین برای رفع اتهامات و نشان دادن چهره ای قابل قبول از خود، کوشید با ترجمه برخی کتب فلسفی از ایران و یونان فضای فرهنگی جامعه را به اندیشه های وارداتی مشغول کند، که این اشتغال به شبهات و مسائل جدید، انحرافات فکری را رقم می زد.
بخش دیگری از اندیشه های انحرافی مربوط به گروه هایی همچون ارجاع یا مرجئه و جبرگرایان می شد و بخشی نیز از مسیحیت و یهود وارد می شد که امام باقر (ع) یا از طریق جلسات درس و بحث یا در قالب مناظرات با نمایندگان آنها پاسخ های متقن به این انحرافات می دادند.
اما در پایان باید به نقل "ارزینا لالانی" یکی از خاورشناسان اشاره کرد که در کتابی با عنوان "نخستین اندیشه های شیعه(تعالیم امام محمدباقر (ع))" به نقش علمی و فرهنگی امام (ع) پرداخته و تعابیر بسیاری زیبایی را مطرح می کند و تعالیم آن حضرت (ع) ستون فقرات شیعه معرفی می کند، چراکه ستون فقرات مایه ایستایی یک جسم است. ما نیز در فقه شیعه چیزی جز این نداریم و به این قائل هستیم.
پایان پیام/
نظر شما