به گزارش خبرگزاری شبستان در ظاهر هدف این سفر مذاکره با شخص ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه ، و فراهم کردن مقدمات سفر وی به آمریکا و دیدار با باراک اوباما است. اما آنچه در این میان جلب توجه میکند سفر وزیر خارجه آمریکا به روسیه در سالگرد به قدرت رسیدن پوتین است. به نظر میرسد که این زمان حساب شده و معنیدار است، به این دلیل که باوجود تظاهراتهای گستردهای که در یکسال گذشته و از جمله در روز دوشنبه علیه پوتین انجام شد، این نشان میدهد که آمریکا کار کردن با پوتین را در دستور کار خود قرار داده، اگرچه با مخالفان پوتین نیز در ارتباط است.
این یک سیاست شناختهشده آمریکاست که همواره از مخالفان به عنوان یک ابزار فشار برای تنظیم مناسباتش استفاده میکند. به نظر می رسد پس از نامه ای که اوباما برای پوتین در فروردین گذشته توسط تام "دانیلون" مشاور امنیت ملی خود ارسال کرد، اکنون جان کری به مسکو رفته تا پاسخ روشن نامه اوباما را دریافت کند .
اما دستورکارهای اصلی سفر کری به روسیه و ملاقاتش در روز سه شنبه با پوتین و همتای خود لاوروف را می توان در چند محور ذیل مورد توجه قرار داد :
بهبود روابط پس از جنجال ماگنیتسکی
پس از مرگ سرگئی ماگنیتسکی، وکیل روس شرکت سرمایهگذاری انگلیسی هرمیتاژ، که به جرم فرار مالیاتی در سال 2009 در مسکو دستگیر و در بازداشتگاهی در این شهر درگذشت، روابط آمریکا و روسیه با خط و نشانهای دولت دو کشور تا حدی بحرانی شد. آمریکا پس از مرگ ماگنیتسکی، فهرستی از مقامهای روسی را که به گفته واشنگتن در مرگ این وکیل و فعال مدنی دست داشتند را تحریم و از ورود به خاک آمریکا منع کردند. متقابلا روسیه نیز طرحی را تصویب کرد که تمامی آمریکاییهایی که در ارائه و تصویب این تحریم دست داشتند را تحریم کردند. اکنون یکی از وظایف جان کری در سفر به روسیه، تلاش برای کاهش تنشها و بهبود روابط دو کشور است چرا که واشنگتن برای حل بحرانهای جدی بینالمللی نیاز به همکاری و همراهی مسکو دارد.
سوریه
آمریکا و روسیه درباره تحولات سوریه اختلافنظرهای جدی دارند. جان کری در مصاحبه مطبوعاتی خود روز سه شنبه گفته است در مذاکراتش با لاوروف به طرح مشترکی با مسکو دست یافته و یا لااقل دیدگاه متفاوت روسیه با آمریکا و غرب را تا حدی تلطیف کند. توافق بر سر اجرای موفقت نامه ژنو در باره آینده سوریه است که در این مدت از سوی غرب و مخالفان اسد نادیده گرفته شد.
واقعیت این است که روسیه بر ماندن شخص بشار اسد تاکیدی ندارد بلکه به دنبال این است که پس از اسد یک دولت مستقل از غرب در دمشق به قدرت برسد. مسکو منتظر است که تا سال 2014 دوره ریاستجمهوری اسد به پایان برسد و انتخاباتی برگزار شود که پیروز آن متحد روسیه باشد نه غرب. اما در مقابل آمریکاییها به دنبال سرنگونی بشار اسد هستند و در این زمینه اختلاف جدی با روسیه دارند. در این میان جان کری در نخستین سفر خود به روسیه تلاش کرد تا با روسیه به طرح مشترکی درباره آینده سوریه برسد، طرحی که به نظر می رسد درجریان دیدار پوتین و اوباما نهایی شود.
برنامه هستهای ایران
یکی دیگر از موضوعات جدی که آمریکا و روسیه بر سر آن اختلافنظر دارند، برنامه هستهای ایران است. گرچه هنوز نمیتوان درباره جزئیات گفتوگوی جان کری و ولادیمیر پوتین بر سر برنامه هستهای ایران پیشبینی دقیقی کرد اما آنچه مشخص است اختلاف واشنگتن و مسکو بر سر نحوه تعامل با ایران است. روسیه تقریبا مسئله غنیسازی اورانیوم در ایران را در حد تحقیق و توسعه به رسمیت شناخته است ولی آمریکاییها مردد هستند وتحت فشار اسرائیل دراین زمینه اعلام نظرقطعی نمیکنند. در حالی که اگر اعلامنظر کنند و غنی سازی اورانیوم در ایران را بپذیرند خیلی از گرههای مذاکرات بازمیشود.
کره شمالی
درباره کره شمالی هم روسیه تحرکات پیونگیانگ را محکوم کرد و هم آمریکا. اما فرقش این است که روسیه نمیخواهد از موضع آمریکا وارد مسئله شود و همسو با واشنگتن باشد. بنا براین دنبال طرحی است که علاوه بر کنترل مسئله از جنگ احتمالی کره شمالی با کشورهای همسایه از جمله ژاپن و کره جنوبی جلوگیری کند چرا که برای مسکو وقوع جنگ در نواحی مرزی شرق روسیه در حد فاجعه ارزیابی می شود.
مقابله با تروریسم
اگرچه هنوز ماهیت عملیات تروریستی که در بستن آمریکا درجریان مسابقات دوی ماراتن اتفاق افتاد روشن نشده است اما از آنجا که دو متهم اصلی چچنی معرفی شدند این حادثه تروریستی فرصت جدیدی را برای روسیه بوجود آورده است تا به جان کری گوشزد کنند زمانی که آمریکا و غرب از جدایی طلبان چچنی به عنوان مبارزان در خبر یاد می کرد هرگز تصور نمی کردند زمانی خود با چاقویی که ساخته اند مجروح شوند. آمریکایی ها تصور نمی کردند چاقو ممکن است روزی دسته خودش را هم بِبُرد .
نتیجهگیری
دور سوم ریاستجمهوری ولادیمیر پوتین به نحو آشکاری با دور اول و دوم تفاوت دارد. این دوره همچنین تفاوت آشکاری با ریاستجمهوری دیمیتری مدودف دارد. این تفاوت بیشتر در حوزه سیاست خارجی روسیه است که برای مقابله با یکجانبهگرایی ایالات متحده آمریکا در سطح بینالمللی ابتکارات تازهای را در پیش گرفته است. به عنوان مثال، مدودف در جنگ لیبی کاملا در مقابل درخواست غرب کوتاه آمد ولی پوتین در قضیه سوریه حداقل دو بار تاکنون از حق وتوی خود استفاده کرده و اجازه نداده که یک دولت طرفدار غرب و دستنشانده در سوریه به قدرت برسد.
اما باید یک نکته مهم را درنظر بگیریم که تضاد روسیه و آمریکا، یک تضاد ایدئولوژیک همانند آنچه در دوران جنگ سرد وجود داشت، نیست. این تضاد ناشی ازاختلاف نظر بر سر منافع است و هر زمانی که منافع روسیه اقتضا کند ، با آمریکا و غرب معامله می کند.
به عبارت دیگر، روسیه پس از فروپاشی شوروی مانند دوران جنگ سرد و دوره اتحاد جماهیر شوروی ، دیگر با آمریکا دشمن نبوده و به دنبال ریشهکن کردن امپریالیسم نیست. آنها دنبال نوعی تعامل با آمریکا و ایستادگی در برابر هژمونی این کشور و کنترل یکجانبه گرایی آمریکا هستند. این واقعیتی است که باید در روابط میان روسیه و آمریکا در دوران پوتین به آن توجه داشته باشیم.
حسن بهشتی پور
کارشناس ارشد مسائل بین الملل
نظر شما