خبرگزاری شبستان : روز گذشته مزار شریف حجر بن عدی از صحابی رسول گرامی اسلام صل الله علیه وآله و یاران باوفای حضرت علی علیه السلام توسط تروریست های مستقر در سوریه تخریب و لکه ننگین دیگری بر پیشانی سردمداران وهابیت حک شد. از همین رو و جهت آشنایی بیشتر مخاطبان با این شخصیت گرامی اسلام، بخشی از زندگی حجر بن عدی به قلم آیتالله سبحانی منتشر می شود.
از یاران خاص و علاقمندان وفادار امیرمؤمنان بشمار میرفت
تاریخ نگاران درباره او مینویسند: او با اینکه در زمان پیامبر از نظر سن و سال جوان بود، از یاران با فضیلت و عالیقدر آن حضرت بشمار میرفت. «حجر بن عدی» سلحشور دلیر و جانبازی بود که هرگز در صحنة جنگ، بیم به خود راه نمیداد، اما آنچه به شخصیت او جاودانگی بخشیده، تنها سلحشوری و جنگ آوری او نبود، بلکه رمز جاودانگی او در این است که در عین رزمجوئی، مرد تقوی و نیایش و معنویت بود، و به همین سبب او را «حجر الخیر» (حجر نیک) مینامیدند، در برابر «حجر شر» که از یاران معاویه بود.
او از مردان خدا و یکی از نیایش کنندگان بزرگ بود، نسبت به مادرش همواره نیکی میکرد، و نماز و روزة فراوان انجام میداد. هرگز بیوضو نمیماند و هر وقت وضو میگرفت، نماز میخواند. حجر مرد هدف و عقیده بود، او به مردان حق و فضیلت عشق میورزید، هنگام مرگ « ابوذر» در «ربذه» همراه «مالک اشتر» بر بالین او حاضر شد، مردان خدا از همرزمان خود، چنین یاد میکنند! (همان /313)
حجر، پس از رحلت پیامبر صل الله علیع و اله پیوسته در کنار علی علیه السلام بود و از یاران خاص و علاقمندان وفادار امیرمؤمنان بشمار میرفت، لیکن علاقة او به علی علیه السلام و جاذبة علی دردل او، مثل سایر علاقهها و مانند سایر جاذبهها نبود، بلکه این پیوند و کشش، ورای همة پیوندها و کششهای عادی بود. حجر که شیفتة حق و عدالت و تشنة فضیلت و مردانگی و پیرو راستین اسلام بود، همة اینها را در وجود علی علیه السلام میدید، و علی که در زمان خلافت کوتاه مدتش برای استقرار حکومت عادلانة اسلامی نیازمند مردان وارسته و مبارز و حق طلب بود، حجر را عنصری شایسته برای این هدف میدید، به همین دلیل حجر در اخلاص و فداکاری در راه علی علیه السلام به حدی رسیده بود که در میان یاران علی نمونه بود(اسدالغابه /1/385)
او در هر سه جنگی که در مدت خلافت امیرمؤمنان علیه السلام پیش آمد، یعنی جنگ صفین، نهروان، و جمل، در رکاب آن حضرت شمشیر میزد! او در جنگ صفین فرماندهی قبیلة خود «کنده» (صفین /117) و در جنگ نهروان فرماندهی جناح چپ سپاه علی علیه السلام را به عهده داشت(اسدالغابه /1/385)
شهادت حجر بن عدی
بعد از جریان صلح تحمیلى بر امام حسن علیه السلام، حاکمان شهرها به دستور معاویه شروع به شکنجه و آزار شیعیان حضرت على علیه السلام کردند. یکى از این حاکمان مغیره بود که چون از محبوبیت عمومى و شایستگى و فضیلت حجر آگاه بود، ناگزیر به آن اعتراف مى کرد و مى گفت؛ نمى خواهم بهترین مردان شهر را بکشم تا آنان در پیشگاه خدا سعادتمند گردند و من بدبخت و تبهکار! او اضافه کرد با قتل حجر و یاران او، معاویه در دنیا به عزت و آقائى مى رسد ولى مغیره روز قیامت ذلیل و معذب مى گردد.
پس از شهادت امام مجتبی علیه السلام و رفت و آمد بزرگان عراق و اشراف حجاز با امام حسین علیه السلام دستنشاندگان معاویه به دستور او سختگیری بیشتری نسبت به شیعیان، بهخصوص شیعیان کوفه میکردند و بعضی از چهره های سرشناس شیعه را به بهانه های پوچ و بی اساس به قتل میرساندند. یکی از آنان حجربن عدی کندی بود.
هنگامى که نوبت قتل حجر وفادار و بزرگوار رسید از دژخیم خود اجازه خواست دو رکعت نماز بخواند، او موافقت کرد، حجر به نماز ایستاد و نماز را طول داد پرسیدند آیا از ترس مرگ نماز را طول دادى گفت: "به خدا سوگند در عمرم هر وقت وضو گرفته ام، دو رکعت نماز خوانده ام و هرگز نمازى به این کوتاهى نخوانده ام و براى اینکه خیال نکنید من از مرگ مى ترسم به این کوتاهى خواندم و بعد گفت پس از مرگ من، زنجیر از دست و پایم باز نکنید و خون پیکرم را نشوئید زیرا مى خواهم روز رستاخیز با همین وضع با معاویه روبرو شوم"!
شهادت حجر تأثیر بسیاری بر روحیه مردم گذاشت و موج نفرت از خاندان اموی سراسر جامعه اسلامی را فرا گرفت، به طوری که عایشه هنگامی که در مراسم حج با معاویه ملاقات کرد، به او گفت:« چرا حجر و یاران او را کشتی و از خود شکیبایی نشان ندادی؟ از رسول خدا شنیدم که فرمود در « مرج عذراء » جماعتی کشته می شوند که فرشتگان آسمان از کشته شدن آنها خشمگین خواهند شد.»معاویه برای این که عمل خود را توجیه کند گفت:« در آن زمان هیچ مرد عاقل و کاردانی نزد من نبود تا مرا از این کار باز دارد.»گفتهاند که حجر مستجاب الدعوه بود.
پایان پیام/
نظر شما