خبرگزاری شبستان: مطلب زیر یادداشتی است از حجت الاسلام والمسلمین اسدی، عضو هیئت علمی مرکز فرهنگ قرآن در باب تهاجم فرهنگی و فرهنگ پذیری مسلمانان از جوامع غربی.
مقدمه
هر چند فرهنگ پذیری جوامع اسلامی از بیگانگان پدیده چندان تازه ای نیست و کم و بیش از دیرباز وجود داشته است، اما فرایند غربزدگی و اثرپذیری فرهنگی بسیاری از مسلمانان در برخورد با فرهنگ غرب، دست کم بیش از یک قرن است که آغاز شده و در دهههای اخیر با شتاب فزاینده ای، فرهنگ جوامع اسلامی و نیز دیگر فرهنگها را تا حدود زیادی از عناصر دینی و اصول ثابت، تخلیه کرده است. شناخت پیچیدگی و ابعاد گوناگون مقوله فرهنگ پذیری، به ویژه انگاره ها و پیامدهای آن می تواند به ترسیم راهبردها و راهکارهای مناسب فرهنگی و مدیریت هدفمند و سامانگر پدیده فرهنگ پذیری کمک شایانی کند. در این صورت است که می توان تماس فرهنگی با بیگانگان و فرهنگ پذیری از آنان را به یک فرصت بزرگ برای رشد و بالندگی جامعه و فرهنگ اسلامی تبدیل و از شدت و حدت تهدیدات آن کاست.
تعریف فرهنگ پذیری
فرهنگ پذیری، پدیده ای است که در اثر تماس کم و بیش پیوسته، میان دو یا چند گروه فرهنگی متمایز روی میدهد و در فرآیند آن، یک گروه، عناصری از فرهنگ گروه یا گروه های دیگر را گرفته و با عناصری از فرهنگ خود، جایگزین، ترکیب یا در آن هضم میکند؛ بنابراین، فرهنگ پذیری، انگاره ای از دگرگونی است که در آن درجه ای از همگرایی بین دو فرهنگ پدید میآید. البته نه به این معنا که شباهتها بر تفاوتها رجحان مییابند، بلکه تنها به این معنا که دو فرهنگ، بیش از زمانی که با هم در تماس نبودند به یکدیگر همانند شدهاند.
زمینه های فرهنگ پذیری
برخورد فرهنگی بین اقوام و ملل و فرهنگ پذیری آنان از یکدیگر ، پدیده دیرین و پرسابقه ای است که همواره در تاریخ فرهنگها حضور داشته است؛ اما زمینههای تلاقی فرهنگی و بستری که فرهنگ پذیری در آن روی میداده است در گذر اعصار وقرون دگرگون شده است. مهم ترین این زمینهها عبارتند از: برخورد و اشغال نظامی، استعمار، نظام های اجتماعی- سیاسی(استعمار نو)، مهاجرت های بین المللی، محتوای نظام آموزشی و رسانه های فرامرزی. همچنین سازمان ها و بنیادهای منطقه ای وفرامنطقه ای، مسابقات ورزشی، صنعت توریسم، روابط بازرگانی، سیاسی و فرهنگی کشورها، همجواری، اشاعه و... از دیگر زمینههای برخورد فرهنگی و فرهنگ پذیزی به شمار میروند.
متغیرهای فرهنگ پذیری
برخورد فرهنگی و فرهنگ پذیری در عصر حاضر، فرآیند بسیار پیچیده و چند جانبه ای است و چگونگی، میزان و پیامدهای حاصل از آن، تابعی از متغیرهای گوناگون بوده و تغییر آنها به همان نسبت موجب تغییر و تفاوت در فرهنگ پذیری میشود. از جمله میتوان به متغیرهایی چون تفاوت فرهنگی، شرایط و گستره برخورد، موقعیت فرادستی و فرودستی دو فرهنگ و کارگزاران برخورد اشاره کرد. با توجه به این متغیرها، فرهنگ پذیری میتواند اشکال و پیامدهای متعددی داشته باشد، از جمله:
الفـ انطباق فرهنگی Cultural Adaptation: فرهنگها، کلیت در هم تافته ای هستند؛ از این رو در جریان پذیرش عناصر غیرخودی، فقط به افزودن آنها یا کاستن از عناصر خودی نمی پردازند، بلکه بر اساس منطق درونی خود و درصورتی که عناصر پذیرفته با کل بدنة الگو ساز و مجموعة کارکرد آنها سازگاری و همنوایی داشته باشد، آنها را پذیرفته، هضم کرده و به رنگ خود در میآورند. بر این اساس، اغلب مشاهده میشود که عناصر تازه وارد، در روند پذیرش، دستخوش دگرگونی شده و به رنگ عناصر فرهنگ پذیرنده و هماهنگ با آنها در میآید. این گونه فرهنگ پذیری، غالباً آگاهانه و به شکل گزینه ای عمل میکند و رشد آفرین و تکامل زاست و نه تنها تعادل و انسجام فرهنگی را بر هم نمی زند، بلکه معمولاً برای فرهنگ میزبان، بالندگی، زایندگی، پویایی و کارآمدی بیشتر را به ارمغان میآورد.
در این انگاره، عناصر میهمان، جایگزین عناصری از فرهنگ میزبان نمی شوند، بلکه بر آن افزوده شده و با ایجاد دگرگونیهای ساختاری، تعادل ساختاری درونی یا بیرونی تازه ای بدست میدهند، بی آنکه ساختارهای پیشین را ازمیان بردارد.
انطباق فرهنگی به یک بستر زمانی بلند مدت (یک نسل یا بیشتر) نیاز دارد تا عناصر پذیرفته شده با طی مراحلی چند و بسته به میزان اهمیتی که دارد، تاثیرات و تغییراتی را در عناصر فرهنگ پذیرنده و ترکیب فرهنگی آن ایجاد نماید تا جا افتادگی فرهنگی حاصل شود، و در مواردی هم عنصر تازه وارد، الزاماً پذیرش یا پیدایش عناصر دیگری راموجب شده و در نتیجه تحوّلات فراگیری در حوزة فرهنگی و حیات اجتماعی پدید میآورد. به عنوان مثال، ورود اتومبیل به عنوان یک محصول فرهنگی یا فن آوری آن، به مرور زمان، وسایط نقلیه ای چون اسب، قاطر، گاری، درشکه، دلیجان و... و نیز مشاغلی همانند درشکه چی، گاریچی، نعلبندی و... را از چرخة حیات اجتماعی خارج کرده و به جای آن تاسیساتی همانند گاراژ، پمپ بنزین، تعمیرگاه، ادارة راهنمایی و رانندگی و... و مشاغلی چون مکانیکی، صافکاری و جوشکاری اتومبیل، پنچرگیری، تعویض روغنی، رانندگی و... را پدید آورد و نیز واژگانی چون ترافیک، ترمز، کلاج، شوفر و... را رایج ساخت.
بـ التقاط فرهنگی Cultural Syncret: در این انگاره، عناصری از دو فرهنگِ پذیرفته و پذیرنده، در هم میآمیزند وباشکل دادن به عناصر فرهنگی تازه ای، دگرگونیهای ساختاری قابل توجهی در فرهنگ میزبان پدید میآورند. عناصردرهم آمیخته از دو فرهنگ، براحتی از یکدیگر باز شناخته نمیشوند. دلبستگی به فرهنگ خودی و ناکارآمدی برخی عناصر آن از یک سو و جاذبههای فرهنگ مقابل از طرف دیگر دراین گونه فرهنگ پذیری، موثر است.
جـ جایگزینی فرهنگی: در این فراگردِ پذیرش، عنصر یا مجموعه ای از عناصر فرهنگِ پذیرنده، به عنوان کهنه، سنتی و نا متناسب، متروک و یا فراموش و از منظومة فرهنگی خارج میشوند و عنصر یا عناصری از فرهنگ پذیرفته شده، جایگزین آنها شده و به خاطر پذیرش گروه یا جامعه، همان کارکردها را انجام میدهد. البته جایگزینی فرهنگی به آسانی صورت نمی پذیرد و در موارد زیادی با تنش، بحران و مقاومت فرهنگی از سوی گروهها ی سیاسی، دینی وفرهنگی روبرو میشود.
حـ الحاق فرهنگی Cultural Incorporation: در این فرایند، یک فرهنگ، استقلال خود را به عنوان یک فرهنگِ کل و غالب از دست داده و به عنوان یک خرده فرهنگ، و دارندگان آن به صورت کاسْت، طبقه و یا گروهی متکثّر به حیات خودادامه میدهد.
خـ انقراض فرهنگی Cultural Extinction: در این انگاره، فرهنگِ پذیرنده، چنان ویژگیها و عناصر خود را از دست میدهد که دیگر نمی تواند به حیات خود ادامه دهد ودر نتیجه رو به افول میگراید. اغلب، انتقال افراد از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر یا ادغام یک جامعه در جامعه ای دیگر از موارد بروز چنین وضعیتی است.
دـ زوال فرهنگی Cultural Deculturative: گاهی اوقات، برخورد دو فرهنگ، باعث فقدان عناصری از یک فرهنگ میشود، بدون آنکه عنصر دیگری جایگزین آن شود. در این فرایند، اعضای یک گروه یا جامعة فرهنگی، بی آنکه راه و روش ها و عناصری از فرهنگ دیگر را پذیرفته باشند، عناصری از فرهنگ خود را مردود میشمارند که سرانجام آن «ازخود بیگانگی فرهنگی» است.
ذـ طرد فرهنگی Cultural Rejective: در این انگاره از تلاقی فرهنگی، جایگزینی و دگرگونی فرهنگی با شتاب زیاد رخ میدهد و از آنجا که شمار قابل توجهی از افراد نمی توانند آنها را بپذیرند، معمولاً پایداری فرهنگی در برابرتحوّلات بروز میکند و فرهنگ پذیرفته شده، به شدّت طرد میشود. در چنین موقعیتهایی، گذشته گرایی، تقویت شده و زمینة شورشها و جنبشهای بنیادگرا فراهم میگردد.[1]
پی نوشت:
[1]. ر.ک: چنگیز پهلوان، فرهنگ شناسی، چاپ اول، تهران، پیام امروز، 1378 ، ص 106ـ 108؛ علی اسدی، مواجهه آیات و روایات با جنبه های منفی فرهنگ پذیری، چاپ اول، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1388، ص70-60.
منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
پایان پیام/
نظر شما