به گزارش خبرگزاری شبستان، پس از نمایش عمومی «جانگوی زنجیر بریده» در اواخر سال گذشته میلادی و پخش تلویزیونی این فیلم در ایام نوروز از شبکه یک سیما، مانند دیگر کارهای این کارگردان نامتعارف مورد اقبال قرار گرفت. آنچه میخوانید نقل قولهای این کارگردان بزرگ و تاثیر گذار دنیاست که ماهنامه «24» در خلال پروندهای آن را منتشر کرده است.
- وقتی مردم از من میپرسند که آیا مدرسه فیلمسازی رفته ام، جواب میدهم که «نه، سینما رفتهام».
- از نظر من شکنجه یعنی تماشای برنامه های ورزشی تلویزیون.
- اگر میخواهید فیلم بسازید، بسازید. منتظر گرفتن کمکهزینه نمانید، منتظر شرایط ایدهآل نمانید، بروید فیلمتان را بسازید.
- به جایی رسیدهام که ریویوهای پالین کیل در مورد فیلمهای گدار را بیشتر از فیلمهای گدار دوست دارم.
- در باره من مینویسند که زیادی فیلم دیدهام. در کدام فرم هنری دیگری، خبره بودن نکتهای منفی محسوب میشود؟ اگر من شاعر بودم، بابت زیادی دانست درباره سافو –شاعر بزرگ یونانی- یا ارسطو، سرزنش میشدم؟
- وقتی من از فیلمهای اکسپلویتیشن حمایت میکنم،باید درک کنید که معنایس این نیست که همه آنها فیلم های خوبی هستند. مثل این عبارت که میگوید «باید خیلی شیر خورده باشی تا بتوانی قدر خامه را بدانی». خب، در مورد فیلمهای اکسپلویتیشن،باید خیلی شیر فاسد خورده باشی تا قدر شیر را بدانی! بخشی از عشق من به این فیلمها در این است که آدم باید حسابی توی صندوق را بگردد تا بتواند جواهر پیدا کند.
- اگر فیلمساز نمیشدم، منتقد فیلم میشدم. این تنها کار دیگری است که شایستگی انجامش را دارم.
- اگر به اندازه کافی فیلم دوست داشته باشید، میتوانید یک فیلم خوب بسازید.
- تنها تعهد من نسبت به کاراکترهایم است؛ و آنها از همانجایی میآیند که من میآیم.
- فقط یک لیست از کارگردانهایی که نخل طلا گرفتهاند برجستهتر است: کارگردانهایی که نخل طلا نگرفتهاند.
- از اینکه برایم قصه تعریف کنند خوشم میآید و عمیقا اعتقاد دارم که در سینمای آمریکا، این موضوع دارد تبدیل به یک هنر گمشده میشود.
- من اعتقادی به استفاده از موسیقی به عنوان یک چسب زخم برای کمک به گذر از رخی بخشهای بدساخته شده یا زمخت فیل ندارم؛ اگر از موسیقی استفاده میشود، باید چیزی به فیلم اضافه کند یا آن را به درجهای دیگر ارتقا دهد.
- برای من فیلم و موسیقی دست در دست هم هستند؛ وقتی مشغول نوشتن فیلمنامهام، یکی از اولین کارهایم پیدا کردن موسیقی سکانس افتتاحیه است.
- مشکل من با کل این قضیه تاثیرپذیریام این است که منتقدها به جای اینکه در مورد فیلمهایم ریویو بنویسند،کاری که میکنند کاین است که سعی دارند با یک مغز متفکر شطرنج بازی کنند و هر ارجاعی را که میتوانند، پیدا کنند و به رخ بکشند،اگرچه نصف چیزهایی که میگویند هم ساخته ذهن خودشان است. مثل این است که منتقدها روی هرچیزی که من میسازم یک نسخه IMDB میگذارند. این کارشان آزاردهنده است، چون آخرش از کشفیاتشان به عنوان چوبی استفاده میکنند که با آن من را بزنند.
- به جایی رسیدهام که ریویوهای پالین کیل در مورد فیلمهای گدار را بیشتر از فیلمهای گدار دوست دارم.
- البته که بیل را بکش فیلم خشنی است، اما فیلمی از تارنتینو است.کسی که به کنسرت متالیکا میرود از مئول سالن نیمخواهدد که صدای موسیقی را کم کند.
- بعضیهای از «اراذل بیآبرو» خوششان خواهد آمد، بعضی هم نه. اما من این فیلم را با همه شور و اشتیاقی ساختم که دیگر فیلمهایم را ساختم؛ البته شاید به استثنای فیلم اولم،که احتمالا با شور و شوقی ساخته شد که دیگر تج ربهاش نخواهم کرد.
- «سگهای انباری» هیچوقت قرار نبود فیلم محبوبی برای همه باشد؛ و این را به عنوان انتقاد نمیگویم. فقط میگویم که من این فیلم را برای خودم ساختم و همه آدمهای دیگر هم برای تماشایش دعوت شدهاند.
- من اعتقادی به نخبهسالاری ندارم؛ معتقد نیستم که تماشاگر یک آدم ابله است کمهوشتر از من. من خود تماشاگرم.
- از نحوه نوشتنم راضیام. به نظرم کارم خوب است؛ اما هیچوقت واقعا خودم را نویسنده ندیدهام... همیشه خودم را فیلمسازی دیدهام که چیزهایی برای خودش مینویسد تا بسازد.
- امیدوارم حداقل تا پانزده سال دیگر فیلم بسازم. نمیخواهم پیرمردی باشم که همینطور فیلم سرهم میکند. برنامهام این است که در آن زمان، یک سالن سینما در یک شهر کوچک داشته باشم و مئولش باشم... یک پیرمرد فیلمباز مجنون.
- (با مشهور شدن) دیگر دوران رفتن توی مغازه فروش فیلم و جیتوجو در میان فیلمها، نگاه کردن به عناوین فیلمها و تلاش برای پیدا کردن یک وسترن اسپاگتی قدیمی، به سر رسید.
پایان پیام/
نظر شما