خبرگزاری شبستان: دین مفهومی است که بشر از ابتدای خلقت از طریق ارسال رسل با آن مواجه بوده و به طور فطری گرایش به آن دارد اما علی رغم این سابقه دیرینه هنوز هم از مفهومی است که ابهامات بسیار را با خود به همراه دارد. از این رو در سلسله مطالبی برگرفته از تفسیر المیزان یادگار گرانسنگ علامه طباطبایی (ره) که به همت دکتر پریش کوششی، دکترای فلسفه و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، محقق و مترجم آثار دینی و فلسفی استخراج شده این مفهوم و ابعاد مختلف آن را بررسی میکنیم.
دعوت به سوی توحید راه دین است، راهی که البته جهاد و قتال و امر به معروف و نهی از منکر و سایر اقسام دعوت و انذار همه از مصادیق آن هستند، برای اینکه هدف از همه اینها یکی است و آن ریشهکن ساختن ماده اختلاف در میان نوع بشر است و آیه زیر به اهمیت آن در نظر شارع دین اشاره نموده، میفرماید: شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا، و الذی اوحینا الیک، و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی، ان اقیموا الدین، و لا تتفرقوا فیه.
پس اینکه در آیه مورد بحث گفتند: (تو مولای مائی، پس ما را یاری کن) دلالت میکند بر اینکه بعد از گفتن سمعنا و اطعنا و پذیرفتن دین، اولین وظیفهای که به ذهنشان رسیده همین بوده که با دعوتی عمومی دین خدا را در میان نوع بشر گسترش دهند، ( و خدا داناتر است. (1)
این معنا در سراپاى عالم صنع به چشم مىخورد که نخست اجزائى ابتدائى خلق مىکند که آن اجزا هر یک براى خود آثار و خواص خود را دارد و سپس چند جزء از آن اجزا را با هم ترکیب نموده ( با همه تفاوتها و جدائىها که در آنها هست هماهنگ و هم آغوششان مىسازد و از آن هم آغوش شده فوائدى نو اضافه بر فوائدى که در تک تک اجزا بود به دست مىآورد .
مثلا انسان که یکى از موجودات عالم است اجزائى و اجزایش ابعاضى دارد و اعضائى و اعضایش قوائى دارد که براى هر یک از آنها فوائدى مادى و روحى جداگانه است که اگر همه دست به دست هم دهند قوى و عظیم مىشوند، همانطور که تک تک آنها وزن کمترى و رویهمشان وزن بیشترى دارد، آثار و فوائد تک تک و مجموعشان نیز همین اختلاف را دارد وقتى دست به دست هم دهند، در این سو و آن سو شدن و از این سو بدان سو برگشتن و در سایر فوائد قوىتر مىشوند و اگر هماهنگى نداشته باشند هر یک تنها کار خودش را مىکند، گوش مىشنود و چشم مىبیند و ذائقه مىچشد و اراده عضوى را که بخواهد بکار مىاندازد و به حرکت در مىآورد، ولى رویهم آنها از جهت وحدتى که در ترکیب پیدا مىکنند، تحت فرمان و سیطره یک حاکم در مىآیند که همان انسان است و در این هنگام است که فوائدى از آن اعضا و قوا بدست مىآید که از تک تک آنها و از اجزاى یک یک آنها بدست نمىآمد، فوائد بسیار زیادى که یا از قبیل افعالند و یا از مقوله انفعالها (در موجودات خارج اثر مىگذارند و یا از آن موجودات متاثر مىشوند) فوائد بسیارى که یا روحى هستند و یا مادى و یکى از آن فوائد این است که در اثر هماهنگى اعضاء یک فایده، چند فایده مىشود، براى اینکه ماده انسانیت مثلا نطفهاى که بعدها انسان مىشود وقتى انسانى کامل شد مىتواند مقدارى از ماده خودش را از خود جدا کند و آن را با تربیت انسان تمام عیارى مانند خود بسازد، انسانى که مانند پدرش عمل کند، هر چه از افعال مادى و روحى که از پدرش سر مىزند از او هم سر بزند .
پس افراد انسان با همه کثرتى که دارد یک انسان هستند و افعال آنها با همه کثرتى که از نظر عدد دارد از نظر نوع یک عمل است که به اعمالى متعدد تقسیم مىشود، نظیر آب دریا که یک آب است ولى وقتى در ظرفهاى بسیارى ریخته مىشود چند آب مىشود، پس این آبها که از نظر عدد بسیارند از نظر نوع یک آبند و در عین اینکه یک نوعند، آثار و خواص بسیار دارند و این آثار بسیار، وقتى آبها یکجا جمع مىشوند قوت و عظمت پیدا مىکنند .(2)
پی نوشت ها:
1- ترجمة المیزان ج : 2 ص :687
2- ترجمة المیزان ج : 4ص :152
ادامه دارد/
نظر شما