به گزارش خبرگزاری شبستان از کرمانشاه، ایران این کشور زر خیز از دیر زمان به عنوان یکی از مناطق سوق الجیشی و استراتژیک خاورمیانه همواره مورد توجه همگان به ویژه قدرت های جهانی بوده و هریک به نحوی در پی دست اندازی و استیلا بر این کشور غنی از مواهب الهی بوده اند.
خلیج فارس این منطقه ژئوپلیتیک ایرانی به دلیل حساسیت جغرافیایی و در برداشتن ذخایر عظیم نفت و گاز، همواره توجه کشورهای مجاور و همچنین جهان را به خود معطوف داشته است به عنوان مثال در دوهه پایانی قرن بیستم دو مسئله گریانگیر این منطقه شد الف) جنگ نفت کش ها که امتداد جنگ تحمیلی بود ب) بحران 91_1990 کویت_ عراق که در هر دو مورد منافع جهان غرب و به ویژه ایالات متحده امریکا ایجاب نمود که ناوگانی رهسپار خلیج فارس کنند تا در قالب تامین امنیت منطقه، نیات خود را برآورده سازد که در هر دو مورد شکست خورد.
البته بر اساس اسناد و مدارک بسیار موثق داخلی و خارجی کتاب" امنیت و مسائل سرزمینی در خلیج فارس تالیف دکتر پیروز مجتهد زاده می توان به حقانیت مکانیسم حقوقی، سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس پی برد.
یکی از دلایل مهمی که باعث اهمیت منحصر به فرد خلیج فارس شده و تبع منابع نفت و گاز مطرح است وجود تنگه استراتژیک هرمز بر سر راه عبور و مرور کشتی هاست.
همچنین هشت کشور ایران، عراق، عربستان سعودی، عمان، کویت، قطر، بحرین و امارات متحده خلیج فارس را احاطه کرده اند ولی در این میان مرز آبی ایران در مقایسه با کشورهای عربی بسیار طولانی تر است.
در خصوص اهمیت این آبراه جهانی در تاریخ آمده که پطر کبیر رهبر روسیه تزاری به جانشینان خود در این کشور سفارش موکد دارد و آنها را به رسیدن و دستیابی به آبهای گرم جنوبی ایران توصیه می کند و به این وسیله بر اهمیت آن صحه می گذارد.
از جهت دیگر خلیج فارس گلوگاهی است که قریب به 70 درصد نفت جهان از این مسیر می گذرد و در حقیقت نقش یک شریان حیاتی نه تنها برای کشورهای منطقه، بلکه برای جهانیان دارد.
البته امروز با حفظ و حراستی که نیروی دریایی قدرتمند جمهوری اسلامی ایران از این حصار آبی و دژ محکم به عمل به آورده به واقع ضامن امنیت کشورهای منطقه شده است و این نیز آزمونی دیگر در تهدیدات مختلف استکبار جهانی است که خوشبختانه هر روز به اقتدار هرچه بیشتر ایران می انجامد.
افسانه هایی وجود دارند که خاستگاه مردم خلیج فارس را به جمع شدن سه شاخه از نوع بشر (در آویدیان کرانه های مکران، ایلامی های اصیل جنوب غرب ایران و بومیان اور آفریقایی) در سواجل خلیج فارس در حدود 10 هزار سال قبل از میلاد نسبت می دهند .
خلیج فارس اولین بار در اواسط قرن ششم قبل از میلاد چیزی شبیه یک « حکومت » به معنای مدرن کلمه را تجربه کرد . در این زمان بود که هخامنشیان ( 330-559 ) امپراطوری فدراتیو خود را که شامل اکثر قسمت های جهان متمدن آن روز می شد تحکیم بخشیدند این امپراطوری از هند در شرق تا مصر در غرب وسعت داشت ساحل جنوبی خلیج فارس حاشیه جنوبی امپراطوری هخامنشی را تشکیل می داد .
ساکنان اولیه سواجل جنوبی خلیج فارس به احتمال قوی ملل امپراطوری فدراتیو هخامنشی ( قرن ششم ق م ) بودند . ساکن شدن ایرانیان در سرمین های کرانه جنوبی خلیج فارس در زمان حکومت پارتیان ( 224 م – 270 ق م ) افزایش یافت . پارتی ها در فنون دریایی در خلیج فارس پیشرفت های زیادی داشتند، آثاری از واژگان آنها هنوز هم در جهان فنون دریایی پیدا می شوند مانند اصطلاحات ناوی، ناوخدا ( ناخدا ) بار ( بندر که در واژگان زنگبار و مالابار وجود دارد.
تسلط ایرانیان بر این سواحل در زمان ساسانیان ( 651-224 م ) تحکیم بیشتر یافت. شواهد چندانی دال بر سکونت عده قابل توجهی از اعراب در سواحل جنوبی خلیج فارس ، قبل از اسلام وجود ندارد، ولی مهاجرت اعراب به سواحل جنوبی خلیج فارس در زمان اردشیر پایکان ( 224 م ) بنیانگذار امپراطوری فوراتیو ساسانی آغاز شد او پادشاه آنان مرسوم به ساتیران را شکست داد و کنترل این مناطق ساحلی را به او نداد.
مورخان و جغرافی دانان عرب و اسلامی صدراسلام مثل طبری ، مسعودی و یعقوبی تأئید کرده اند که تمامی نواحی خلیج فارس در زمان های پیش به ایران متعلق داشته است برای مثال مورخ و جغرافیدان عرب قرن چهارم ، ابن حوقل النصیبی البغدادی در اثر خود به نام صورت الارض می گوید:
"همانطور که مکرراً ذکر شده است دریای فارس یک خلیج و شاخه ایی بیرون آمده از اقیانوس است که از اطراف چین شهر کشور واق پیش می آید دریایی است که از سرزمین های سند و کرمان فارس امتداد می یابد و در میان همه کشورها به نام فارس معروف است زیرا دور آن هیچ کشوری به پیشرفتگی فارس وجود ندارد و پادشاهان فارس از زمان های باستان و همه چیز در حال حاضر قوی ترین کنترل را بر حواشی دور و نزدیک این دریا اعمال کرده و می کنند .
مقدسی یکی دیگر از جغرافی دانان و مورخان عرب قرون اولیه اسلام چنین می گوید:
اکثر مردم آن ( خلیج میان ایران و عربستان ) را تا یمن دریایی فارسی می نامند و قطعاً بیشتر کشتی سازان آن ایرانی هستند ... اکثر مردم عدن و جده ، پارسی هستند ... مردم صحار یکدیگر را با نامهای پارسی صدا می زنند و فارسی صحبت می کنند.
تصدیق کنترل ایران بر تمامی نواحی خلیج فارس در زمانهای پیشین را می توان در مدارک اروپایی یافت . کاپیتان رو پرت تیلور از هند تحت استعمار بریتانیا در یادداشتهای خود مدارکی از دوران پرتغالی صفوی آورده است برای مثال او اظهار می دارد از وقتی اعراب ، مسقط را گرفته اند ( دهه 1960 ) و پرتقالی ها هیچ قوایی درخلیج ندارند هر کس که به ماهیگیری می رود فقط پنج عباسی به پادشاه ایران مالیات می پردازد ( پرتغالی ها 15 عباسی مالیات می گرفتند ) چه موفق به ماهیگیری بشود و چه نشود .
لذا خلیج فارس از زمانی که تمدن بشری روی کره زمین شکل گرفت، براساس سابقه تاریخی و به لحاظ قومی، نژادی، زبانی و جغرافیایی به همین نام معروف و مشهور بوده است.
همانگونه که خلیج فارس به انگلیسی «Persian gulf» به فرانسه «golfe persique» به روسی «persidski zaliv» به ترکی «farsi kavfozi» به ژاپنی «perusha wan»، به یونانی «persicus sinus» و به رومی «mare persicum» نامیده شده است و این موضوع نشان می دهد که این آبها، تاریخچه و گذشته دور و درازی دارند؛ به درازی مدنیت دارند و قطعا خلیج فارس واژه جدیدی نیست.
در ترعهای که به دستور داریوش (518 تا 515 پیش از میلاد) در کانال سوئز کنده شده، کتیبهای به دست آمده که داریوش هخامنشی در آن چنین گفته است: «من پارسی هستم، از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این ترعه را دادهام. از رودی که از مصر روان شده است به دریایی که از پارس آید». در ترجمه کتیبه یادشده، داریوش آبهای جنوبی ایران را «دریای پارسی» نامیده است. نامی که امروزه و در چند دهه گذشته، به «خلیجفارس» تبدیل شده است.
بنا بر نقل مورخان بزرگ و آثار بر جای مانده از ایران باستان، از زمان حکومت مادها در ایران، آبهای خلیج فارس و به تبع جزایر آنها جزیی از خاک ایران به شمار میآمده است و در زمان هخامنشیان هم به موجب بندهای ستون اول کتیبه بیستون، همه آبها و جزایر خلیج فارس، جزو استان پارس و متعلق به ایران به شمار میرفته است.
«استرابون»، جغرافیدان مشهور قرن اول میلادی، در کتاب خود و «بطلمیوس» جغرافیدان مشهور قرن دوم میلادی در کتاب «جغرافیای عالم» خود، بارها نام «خلیج فارس» را به کار برده اند.
همچنین با نیمنگاهی به کتابهای «سفرنامه ابن بطوطه»، «تاریخ حمدالله مستوفی»، «یاقوت حموی»، «حمزه اصفهانی»، «ناصرخسرو قبادیانی»، «ابوریحان بیرونی» و «ابن بلخی»، مشخص میشود که نام خلیج جنوبی ایران، «خلیج فارس» بوده است.
بی تردید برهمگان مسلم است که سابقه نام و نشان خلیج فارس بیش از سابقه وجودی برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس است که این خود، بهترین و شفاف ترین گواهی است برابطال ادعای آنان که فاقد هرگونه استنادات تاریخی و استدلال های منطقی هستند.
خلیج فارس نماد عزت، افتخار، شرف و سربلندی ملت مسلمان ایران است. تاکنون ترفند دشمنان برای خدشه دار کردن این عنوان تاریخی نقش برآب شده است چرا که اسناد و مدارک غیرقابل انکاری در این زمینه در متون تاریخی و نقشه های موجود در ایران و جهان وجود دارد که غالبا توسط مراکز علمی و تحقیقاتی خارجی رسم شده و در آنها به صراحت واژه فارس در کنار کلمه خلیج اشاره شده است.
لذا با اسناد به این موارد می توان به حاکمیت ملی و صلاحیت قانونگذاری جمهوری اسلامی ایران در این منطقه پی برد و دانست که این خلیج همواره بخشی از میهن ماست که هویت تاریخی و فرهنگی دارد و فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و اندیشههای پرباری در آنجا نشر و نحو پیدا کرده و این چیزی نیست که آن را فراموش کنیم و به جهانیان نتوانیم معرفی کنیم.
پایان پیام/
نرگس نیازی
نظر شما