خبرگزاری شبستان: انسان مسافر است و در این سفر نیازمند آگاهیهایی است که مجموعه آن را علم اخلاق به عهده دارد. در حوزه تربیت اخلاقی هم خودسازی (اخلاق) و هم دیگرسازی (تربیت) مطرح است که بنابر تعالیم اسلامی و کتاب شریف نهج البلاغه خودسازی مقدم بر دیگرسازی میباشد. از دلایل اصلی بعثت انبیا نیز تغییر اخلاق بوده است و هدف انبیا سامان دادن به نابسامانیهای اخلاقی انسانهاست. البته خودسازی ماهیتی زمان دار است و فضایل اخلاقی زمانی تحقق مییابد که به صورت ملکه درآید. علمای اخلاق درباره مراحل و پلههای خودسازی نگرشهای متفاوتی دارند ولی بر اساس کتاب شریف نهج البلاغه شامل پنج پله یقظه توبه زهد مراقبه و محاسبه و تقواست. تقوا آخرین پله خودسازی است که به معنای خودنگهداری و مراقبت و تسلط بر نفس است و باعث میشود انسان متقی با فرض استقرار در محیط گناه هم خویشتن را آلوده نسازد. اگر پلههای خودسازی گام به گام طی شود در نهایت انسان خودساخته متخلق به صفات متقین میشود.
خودسازی و تهذیب نفس یکی از مباحث مهـم اخلاق و از ارکان اساسی سیر و سـلوک به شـمار مـی آید. علـیرغـم بیتوجهیهایی که در فرهنگ و مکاتب بشری نسبت به مسئله انسان سازی شده است در حوزه دین به ویژه دین مقدس اسلام مسئله اخلاق و سازندگی شخصیت معنوی فراموش نشده و از مهمترین و اساسیترین مســــائل به شمار میآید. از نگاه قرآن کریم انسان مسافر است و در این سفر به ره توشه نیاز دارد. او موظف است موانع راه و مراحل پیمودن این سفر معنوی را به خوبی بشناسد که مجموعه این آگاهیها را علم اخلاق به عهده دارد. انسان در حوزه اخلاق دو مسئولیت دارد: یکی مسئولیت توجه به خود و تلاش جهت کسب فضایل و دفع رذایل (خودسازی) و دیگری توجه به دیگران و اثر گذاری در اعضای جامعه اسلامی (دیگر سازی). از دیدگاه تعلیم و تربیت اسلامی و بر اساس تعلیمات معصومین (علیهم السلام) خودسازی بر دیگر سازی مقدم است. رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) قبل از امت خود به اخلاق اسلامی متخلق شد و سپس همه را به کوی پاکی و تهذیب نفس رهبری کرد. مکتب امام علی (علیه السلام) به عنوان بهترین شاگرد پیامبر (صلی الله علیه و اله) نیز بهترین مسیر تربیت را وصول به خودسازی و تطهیر نفس بیان کرده است. از بررسی کتاب شریف نهج البلاغه به دست میآید که ایشان خودسازی و تهذیب نفس را بر تربیت دیگران مقدم دانستهاند. ایشان ضمن حکمتی میفرمایند:
(آنکه خود را پیشوای مردم قرار دهد پیش از تعلیم دیگران باید به ادب کردن خود بپردازد و پیش از آنکه به گفتار تعلیم دهد به کردار ادب نماید و آنکه خود را تعلیم دهد و ادب آموزد شایستهتر به تعظیم است از آنکه دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد.)
امیر المومنین (علیه السلام) ضمن تصریح به اولویت خودسازی بر اثرگذاری اخلاق عملی تاکید دارند. مکتب ایشان مکتبی عملی است که ایشان آن را در تمام ادوار حیات طیبه خویش متجلی ساخته است. از منظر ایشان عمده آن است که انسان اصلاح را از درون خود آغاز کند. هر کس از چهار دیواری نفس خود خارج شود در حقیقت مهاجر الی الله است. هجرت از رذیلت به سوی فضیلت و از میل به عقل. ایشان در خطبه صدوهشتاد و دو میفرمایند: فمن اراد الرواح الی الله فلیخرج
"پس هر کس اراده کرده است به سوی خدا رود پس با ما خارج شود."
قرآن کریم نمونههایی را بیان میکند که مانند همسر فرعون با وجود اینکه در بارگاه طاغوت زمان زندگی میکرد و محیط خانوادگی و نظام حاکم در آن عصر بر خلاف مسیر حق بود با ایمان به پیامبر راستین الهی متخلق به اخلاق الهی شد و به طهارت رسیدچنان که به خدا عرضه داشت: (رب ابن لی عندک بیتا و نجنی من فرعون و عمله) تحریم 11
پس امـکان خـودسازی و تهـذیب حتی با وجود ناهـماهنگی عـوامل بیـرونی امکـان پذیر است و هر چه انسانها در این راه با مشقت بیشتری روبرو شوند پاداش بیشتری دریافت میکنند و به سعادت ابدی دست مییابند.
اقبال لاهوری میگوید:
جنگ مومن چیست هجرت سوی دوست ترک عالم اختیار کوی دوست
کس نداند جز شهید این نکته را کو به خون خود خرید این نکته را
حرکت انسان در جهت خودسازی بهترین و ثمر بخشترین حرکتی است که در طول عمر خود انجام میدهد. خودسازی سبب میشود که انسان در درون خود به تعادل برسد قوای نفسانی خود را تعدیل کند و خویش را از بند دلبستگیها و اسارت دشمنان گوناگون داخلی (نفس اماره) و خارجی (شیطان) برهاند و به اختیار خود به آزادی برسد و مالک نفس خود شود. یکی از دلایل اصلی ضرورت بعثت انبیا سامان دادن به نابسامانیهای اخلاقی انسانهاست و اگر تغییر اخلاق امکان پذیر نبود. بعثت انبیا نیز عبث و بیهوده بود. البته تهذیب نفس و خودسازی ماهیتی تدریجی و زمان دار است و با تمرین و ممارست شکل میگیرد وفضایل اخلاقی زمانی تحقق مییابد که به صورت ملکه درآید.
امیر المومنین (علیه السلام) در نامه شصت و نهم نهج البلاغه میفرمایند:
(خادع نفسک فی العباده و ارفق بها و لاتقهرها و خذعفوها و نشاطها الا ما کان مکتوبا علیک من الفریضه فانه لابد من قضائها و تعاهدها عند محلها)
"در بندگی و عبادت نفس خود را بفریب و با او مدارا نما و مقهورش مدار و فراغت و نشاطش را دریاب مگر در آنچه بر تو واجب شده است که از به جا آوردن آن و مراعات نمودن در وقتش چارهای نیست".
انسان با گام نهادن در راه تربیت نفس و خودسازی به صفات الهی متخلق میگردد که نتیجه و ثمره آن از منظر نهج البلاغه بریده شدن ریشه گناهان و فراهم کردن خشنودی و رضای الهی است و در سرای آخرت زندگی در آسایش و نعمت جاویدان و رسیدن به بهشت رضوان الهی میباشد. حکمای الهی و علمای اخلاق در تنظیم و تدوین مراحل تزکیه نفس و خودسازی، از علم اخلاق نخستین گامها را برداشتهاند و در این مهم سهمی بسزا دارند. خواجه نصیر الدین طوسی از کسانی است که در این مهم سهمی بسزا دارد. وی در این کتاب مختصر و سودمند اوصاف الاشراف باب دوم را به ازالت عوایق و قطع موانع از سیر و سلوک اختصاص داده است. این باب مشتمل بر شش فصل است که به ترتیب عبارتند از: توبه، زهد، فقر، ریاضت، محاسبت، مراقبت و تقوا. حکیم سبزواری نیز در مقصد هفتم (علم الاخلاق) از کتاب شرح المنظومه به ترتیب فوائد ایمان و کفر، توبه، تقوا، صدق، انابه، محاسبه و مراقبه، اخلاص، توکل، رضا و تسلیم را به بحث نهاده است.
استاد جوادی آملی در کتاب "مراحل اخلاق در قرآن" بخش دوم را به مراحل مانع زدایی از سیر و سلوک اختصاص داده و از توبه، زهد، ریاضت، مراقبه و محاسبه و تقوا نام می برد. به نظر ایشان روح فقر از آنجا که به معنای نخواستن است نه داشتن به همان زهد باز میگردد. ایشان ایمان، صدق، انابه، اخلاص، توکل، رضا و تسلیم را در محدوده موضوع مقامات عارفان و مراحل سیر و سلوک جای داده است. بدین سان با انضمام فقر به زهد پنج مرحله در تهذیب و تزکیه خواهیم داشت. به نظر ما ریاضت نیز به ویژه در مراحل زهد و تقوا مدخلیت دارد چنان که خواهیم دید از گذر آنها حاصل می گردد و با حذف آن این مراحل همـراه با مرحله یقظه به پنج مرحـله میرسد. گــامهای خودسازی و تهذیب نفـس از منظر کتاب شــریف نهج البلاغه که بیانگر روح متعالی انسان کامل و تربیت شده رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) شامل پنج مرحله یقظه و بیداری، توبه، زهد، مراقبه و محاسبه و تقوا میباشد.
اولین پله در راه رسیدن به کمال و تربیت نفس بیداری از خواب غفلت است. عامل بیداری در افراد مختلف با هم متفاوت است. در برخی از افراد ترس از دوزخ، در برخی افراد شوق رسیدن به بهشت و در بعضی انسانهای خالص اشـتیاق به لقای حـق عـامل کنار گذاشتن خواب غفـلت و رســـیدن به مقام یقـظه است. براســاس فـرمـایشـات امیر المؤمنین (علیه السلام) تفکر باعث بیداری دل و یقظه می شود چرا که تفکر انسان را از مرحله احساس به مرحله تعقل میرساند و از مرتبه حیوانی به مقام انسانی سوق می دهد. با تفکر انسان از خواب غفلت بیدار شده و به مسیری که در حیات به سوی آن در حرکت است توجه می کند چرا که عدم توجه در این مرحله باعث باقی ماندن در گناه و دلبستگی به دنیا و به تبع آن انجام معاصی می شود.
نوشته شده توسط فاطمه خیوه،کارشناس ارشد نهج البلاغه و مدرس دانشگاه
ادامه دارد/
نظر شما