جریان تاریخ در پیشگویی های قرآن

عمر دنیا که هنوز تمام نشده و عالم انسانی منقرض نگشته، از کجا که تحولات اجتماع انسانی روزی کار انسان را به تشکیل اجتماعی دینی و صالح نکشاند.

خبرگزاری شبستان: دین مفهومی است که بشر از ابتدای خلقت از طریق ارسال رسل با آن مواجه بوده و به طور فطری گرایش به آن دارد اما علی رغم این سابقه دیرینه هنوز هم از مفهومی است که ابهامات بسیار را با خود به همراه دارد. از این رو در سلسله مطالبی برگرفته از تفسیر المیزان یادگار گرانسنگ علامه طباطبایی (ره) که به همت دکتر پریش کوششی، دکترای فلسفه و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، محقق و مترجم آثار دینی و فلسفی استخراج شده این مفهوم و ابعاد مختلف آن را بررسی می‌کنیم.
و این خود یکی از پیشگوئی های قرآن است که جریان تاریخ از عصر نزول قرآن تا به امروز که قریب چهارده قرن است، آن را تصدیق کرده ، زیرا می‏بینیم از آن روز تا به امروز نوع بشر در جهات طبیعی و اجتماعی چه گام های بلندی در ترقی و تعالی برداشته و چه مسافت دوری را پیموده، اما از جهت معارف حقیقیش و اخلاق فاضله‏اش (که به خاطر همان ها انسان بود و بر سایر انواع حیوانات برتری داشت)، نه تنها یک قدم ترقی نکرده بلکه قدم های زیادی به عقب و قهقرا برداشته و بالاخره در مجموع کمالات روحی و جسمی (البته توأم با هم) تکاملی نکرده است، (تا چه رسد به اینکه به جائی رسیده باشد که قرآن و معارف آن کافیش نباشد).
در این بحث بعضی‏ها گفته‏اند: قوانین عمومی چون به منظور صلاح حال بشر و اصلاح زندگی او است، باید همواره با تحولات اجتماعی متحول شود و با پیشرفت اجتماع پیشرفت کند، هر چه بشر به سوی کمال صعود می‏کند، باید قوانین او هم دوش به دوش او بالا رود و شکی نیست که وضع تمدن عصر حاضر با عصر نزول قرآن قابل مقایسه نیست و نسبت میان امروز و آن روز بشر قابل مقایسه با نسبت میان آن روز و روزگار عیسی بن مریم و موسی (علیهماالسلام‏) نیست، بلکه نسبت در طرف ما بیشتر و ترقی و تکامل بشر زیادتر بوده و همین تفاوت باعث می‏شود که شرایع اسلام هم نسخ شود و شریعتی دیگر قابل انطباق بر مقتضیات عصر حاضر تشریع گردد.

علاوه بر بعضی اجتماعات دینی که احیانا تشکیل شده و به صورت مدینه فاضله‏ای در آمده است، از این هم که بگذریم عمر دنیا که هنوز تمام نشده و عالم انسانی منقرض نگشته، از کجا که تحولات اجتماع انسانی روزی کار انسان را به تشکیل اجتماعی دینی و صالح نکشاند، اجتماعی که زندگی انسان ها در آن، زندگی انسان حقیقی باشد و انسان به سعادت فضائل و اخلاق راقیه برسد، روزی که در روی زمین جز خدا چیزی پرستیده نشود و اثری از ظلم و رذائل باقی نماند، و ما نمی‏توانیم مثل چنین تاثیر عظیمی را نادیده گرفته و بی‏اعتنا از کنارش بگذریم.
و ثانیا بحث های اجتماعی و همچنین علم روانکاوی و علم اخلاق این معنا را ثابت کرده که افعالی که از انسان سر می‏زند، ارتباطی با احوال درونی و ملکات اخلاقی دارد، و از سرچشمه صفات نفسانی تراوش می‏کند، و در عین حال تاثیری متقابل در نفس دارد.
پس افعال در عین اینکه آثار نفس و صفات نفس هستند، در نفس و صفات آن اثر هم می‏گذارند و از این مطلب مسلم دو اصل استنتاج می‏شود ، یکی سرایت صفات و اخلاق و یکی هم اصل وراثت آنها، در اصل اول وجود صفات و اخلاق بوسیله سرایت در عمل وسعت عرضی پیدا می‏کند و در اصل دوم بقای وجود آنها بوسیله وراثت وسعت طولی می‏یابد.
(ساده‏تر بگویم عمل آدمی مطابق و هم سنخ نفس او صادر می‏شود هر قدر نفس دارای صفات کاملتری باشد عمل دارای کیفیت بیشتری از حسن می‏گردد و این همان وسعت عرضی است و در اثر تکرار اینگونه اعمال ملکات فاضله رسوخ بیشتری در نفس پیدا می‏کند و در نتیجه صدور اینگونه اعمال دوام و بقای بیشتری می‏یابد و این همان وسعت طولی است).
مترجم پس چنین دعوت عظیمی که همواره دوش به دوش بشر و از قدیمی‏ترین عهد بشریت چه قبل ازضبط تاریخ و چه بعد از آن همراه بشر بوده و بشر آن را پذیرفته حتما اثر عمیقی در زندگی اجتماعی بشر داشته و در تهذیب اخلاق بشر و تقویت صفات پسندیده او اثر گذاشته ، و گرنه مورد قبول او واقع نمی‏شد، پس دعوت دینی بدون شک آثاری در نفوس داشته حتی در آن اکثریتی که آن را نپذیرفته و به آن ایمان نیاوردند.

منبع: ترجمه المیزان، ج 2، صص 198 و 225

پایان پیام/

کد خبر 243966

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha