خبرگزاری شبستان: تربیت علما و فضلا برای ایفای نقش در جامعه یکی از نقشهای حوزه علمیه است، با توجه به دید و افق جهانی پیشرو تربیت و پرورش علمایی که در عرصه جهانی شاخص باشند و با تسلط به علوم و زبان روز بتوانند اندیشههای اسلام و نظام را جهانی کنند، ضرورت دارد؛ از این رو و در بررسی تحولات و مطالبات مقام معظم رهبری از حوزه با حجتالاسلام والمسلمین علیرضا قائمینیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به گفتوگو نشستیم، که در ذیل می آید:
همسو با تاکید مقام معظم رهبری بر اسلامیسازی علوم انسانی، ضرورت پرداختن به این موضوع از سوی حوزههای علمیه چیست؟
اصل نکته و آن چیزی که جلب توجه میکند ایجاد تحول و نوآوری در حوزههای علمیه و پرداختن به مباحث ضروری روز از جمله نظریهپردازی در باب موضوعات مختلف علوم انسانی است که در واقع یک ضرورت قابل توجه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز است.
اهدافی که حوزه باید در دنیای جدید دنبال کند، اهداف بسیار والایی است که وارد شدن به حوزههای علوم انسانی در مباحث جدید و دگرگون کردن آن حوزهها با توجه به زمینههای اسلامی آن یکی از مهمترین آنهاست.
قطعا اگر قرار باشد امر اسلامیسازی در این حوزهها انجام گیرد باید توسط کسانی انجام شود که در حد تخصص در زمینههای مختلف علوم اسلامی مطالعه دارند از این جهت میبینیم که همواره مقام معظم رهبری در سخنرانیهای مختلف به این نکته اشاره کردند.
چه ظرفیتهایی در حوزه برای این مهم وجود دارد؟ آیا در کنار تسلط بر علوم اسلامی و دینی تسلط بر علوم جدید غرب نیز نیاز است؟
در حوزه علمیه قم جریانات علمی متفاوتی وجود دارد؛ دستهای هستند که صرفا به مباحث سنتی میپردازند و معتقدند که همین مباحث سنتی کفایت می کند و ما به چیز بیشتری نیاز نداریم طبیعی است که این افراد نمی توانند وارد حوزه های جدید شوند.
دسته دیگری هستند که مباحث سنتی را نقد میکنند، اما توجهی به مباحث علمی جدید غرب ندارند. علاوه بر این دو دسته، دسته دیگری هستند که اگرچه اندکند، ولی به مباحثی که در دنیای غرب مطرح شده توجه ویژهای دارند. بنده معتقدم که در حوزه تدریجا این امر صورت خواهد گرفت و دسته سوم رشد بیشتری مییابند، مسلما کسانی که هم با تفکر غربی و هم با تفکر اسلامی آشنا هستند میتوانند از عهده این کار برآیند، ولو اینکه تعداد بسیار اندکی هستند، ولی این جریانی در حوزه است که رفته رفته به درخت تنومندی و یک جریان و رویکرد عمومی مبدل خواهد شد. از این جهت که سخنان مقام معظم رهبری تلنگری است به کسانی که آشنایی دارند و میتوانند به این مباحث بپردازند و از این جهت حوزه علمیه تواناییهای بسیار بالایی دارد و معرکه آراء است.
ما در حوزههای مختلفی که علوم اسلامی با آنها سروکار دارد هنوز در آغاز راه هستیم و زمان زیادی لازم است تا به آن مرحله برسیم که امر نظریهپردازی در این حوزهها صورت گیرد، تحقق در این امور کار بسیار زیادی را میطلبد، ولی حوزهها این استعداد را دارند باید نظام آموزشی حوزه هم متناسب با این امر تغییر و تحولاتی را تجربه کند.
مقام معظم رهبری در کنار دانشگاه به حوزه هم توصیه کردند که وارد بحث اسلامیسازی علوم انسانی شود، ضرورت تعامل و همکاری این دو نهاد در این میان چقدر است؟
وظیفه مهم دانشگاهها پرداختن به مباحث جدید غربی بوده است، از این جهت تقریبا دانشگاهها با نظام آموزشی که تحت تأثیر مباحث غربی است، حرکت میکنند و به جلو میروند حوزهها هم اهتمام اصلیشان به تخصص در علوم و تفکر اسلامی بوده است، لذا میتواند تضارب آرای خوبی بین این دو مرکز به وجود بیاید و مایه تغییر و تحول در علوم انسانی شود.
توجه دارید که مقام معظم رهبری فرمودند نظریهپردازی بیشتر بر عهده حوزویان باشد و بومیسازی بر عهده دانشگاهیها. شاید این تفکیک به این دلیل باشد که وظیفه اصلی که دانشگاه ها قابل فهم کردن تفکر جدید با توجه به فرهنگ خودی برای جامعه است، اما نظریهپردازی که متناسب با عالم اسلام باشد باید توسط کسانی صورت گیرد که تخصص کافی و لازم را در حوزه علوم اسلامی داشته باشند، لذا میتوان گفت که این گفتمانی که ضرورت دارد میان حوزه و دانشگاه صورت گیرد در این بحث به شدت احساس میشود و فاز بسیار مهمی برای تغییر و تحول در علوم انسانی میتواند باشد.
کرسیهای نظریهپردازی و آزاداندیشی در این میان چه نقش و جایگاهی دارند؟
برپایی کرسیهای نظریهپردازی و آزاداندیشی یک ضرورت است، برای اینکه این امر در مراکز علمی فراگیر شود باید کسانی که نظریات و ایدههایی دارند در برخی از مجامع مطرح کنند و از آن دفاع کنند.
یک مرحله از تغییر و تحول اساسی در حوزه، طرح ایدههای مهم است، البته برپایی کرسیهای نظریهپردازی دارای آفتهایی است که باید تلاش شود روز به روز آفتهای آن هم حذف شود و به نتیجه بهتر و مطلوبتر برسد.
باید ایدههای مختلف به صورت آزادانه در این کرسی ها مورد بررسی قرار گیرد، لذا تأکید زیادی بر مسأله آزاداندیشی در حوزه و دانشگاه شده است، ولی برای اینکه به صورت یک جریان کلی درآید این جریان نیازمند فرهنگسازی و گسترش دادن این مباحث به بدنه حوزه و دانشگاه است که در همه موارد مختلف این مباحث جریان پیدا کند. در قم هم این کرسیها در مراکز مختلف وجود دارد و به شکلهای گوناگون برپا میشود و مباحث مختلفی هم در آنها مطرح میشود.
چه آفتهایی در مسیر برپایی این کرسیها وجود دارد؟
فعلا آفت اصلی که برگزاری مؤثرتر برگزاری کرسی نظریهپردازی را تهدید میکند این است که کمتر کسی در حوزه درباره مباحث جدید وارد میشود و تا حدی بعضی از مسائل تکرار مکررات سابق است و کمتر ایدههای جدید مطرح میشود. با توجه به اینکه کرسیها دارای ناقد و داور است داورانی که تخصص لازم را در مباحث جدید و ایدههای جدید داشته باشند کمتر به چشم میخورند.
طبیعی است که در این کرسیها وقتی ایده و نظریهای مطرح میشود هم نقد و هم داوری دارد که داشتن تخصص به موضوع مورد نظر لازم و ضروری است، این روندی است که خود مسأله را با مشکل مواجه میکند و طبیعی است که باید راهحلی در این ارتباط اندیشیده شود که این مسأله صورت مناسب خود را پیدا کند، تمام مراکز علمی باید با این ایدهها مرتبط شوند و در واقع نباید نظریات را به این شکل مورد محک و آزمون قرار داد.
استقلال حوزه که مقام معظم رهبری بر آن تاکید دارند، به چه معناست؟
منظور از استقلال حوزه این است که حوزه به لحاظ تفکر نباید وابسته به دولت باشد، قطعا هم از لحاظ اداره شدن نیز همین طور باید مستقل باشد، گرچه حوزه نظام را از لحاظ فکری تغذیه میکند ولی باید خود مستقل باشد و آزادانه به طرح مباحث و مسائل مختلف بپردازد. در واقع استقلال حوزه ضرورتی است که اگر حوزه وابسته باشد مروج ایدههای جاری میشود و نمیتواند نوآوری و نظریهپردازی خوبی در این زمینهها داشته باشد.
تقریبا حوزه علمیه قم تا امروز استقلال نسبی هم داشته، ولی به طور جدی هم خود این مسأله هم باید دنبال شود، چون خود حوزه هم با فراز و نشیبهای زیادی در سالهای اخیر مواجه شده است.
درباره وحدت روحانیون و ارتباط آن وحدت حوزه و نیز نتایج چنین وحدتی توضیح دهید.
تفرقه همواره خانهبرانداز بوده است، جریانات سیاسی مختلفی که در کشور وجود دارد که نباید در حوزههای علمیه خود را به شکل پررنگ نشان دهد تا حدی که مسائل علمی و فعالیت اصلی حوزه که نشر اسلام، تبیین آن و آشنا کردن دیگران با اسلام و باز کردن قفلهای جدید در تفکر اسلامی به روی مردم را تحتالشعاع قرار نگیرد، اگر این اختلاف تا جایی باشد که وظایف اصلی حوزه را تحتالشعاع قرار دهد امری مذموم است، ولی اختلاف سلیقه و اختلافهای علمی همیشه در حوزههای علمیه وجود داشته و اندیشمندان آراء مختلفی داشتند.
ضرورت توجه به فلسفه در حوزه و خصوصا فلسفه جدید معاصر و حتی فلسفه سنتی چیست؟
ماهیت دنیای امروز تفکر عقلی است، یعنی چهره اصلی دنیای غربی توجه به مباحث عقلی و در واقع حاکمیت عقلانیت خاصی است، لذا بعد مهم چهره فرهنگی دنیای غرب همان ایدههای فلسفی است که در تمام جامعه هم این ایدهها خود را نشان میدهد، به همین دلیل مهمترین بعد تفکر عالم ما همان بعد فلسفی و عقلی است، لذا فکر میکنم از این جهت تأکید شده که حوزههای علمیه هم به فلسفه بیشتر توجه داشته باشند و کلام نیز همین طور.
در واقع یکی از کارهای اصلی که در عالم و در محافل علمی میبینیم بیشتر بحثهای فلسفی و عقلی است، لذا حوزههای علمیه هم باید از این جهت در این مباحث تا حد زیادی به جلو حرکت کنند و در این مباحث فلسفی پیشرو و وارد مباحث فلسفی جدید غرب هم شوند و ارزیابی انتقادی هم به آنها داشته باشند.
وضعیت آموزش فلسفه در حوزه چگونه است آیا اصلا به مباحث و فلسفه جدید معاصر غرب توجهی میشود؟
اکنون فلسفه در حوزه به دو صورت ارائه می شود؛ یکی به صورت خیلی سنتی است که فرض کنید استادی مثلا اسفار یا اشارات را تدریس میکند و امثال اینها که طبیعی است در این جلسات مباحث جدید و معاصر غرب مطرح نمیشود، ولی در برخی از مراکز تخصصی کلاسهایی راجع به فلسفه غرب و مباحث تطبیقی است. همچنین مجمع عالی حکمت اسلامی و مراکز دیگر که مرتبط با بحثها و مسائل جدید هستند دورههای آموزشی و همچنین جلسات نقد فلسفه غرب را برگزار میکنند.
رویکرد حوزه در پرداخت به فقه چگونه است؟
فقه یکی از زمینههای مهم فعالیت حوزویان بوده است و به اعتقاد بنده در گذشته کارهای بسیار بزرگی در این ارتباط انجام شده است، یعنی حتی روی فلسفه به اندازه فقه کار نشده است، لذا فقه جواهری که البته هم امام خمینی(ره) و هم مقام معظم رهبری روی آن تأکید دارند نماد و اوج فقه شیعه است. روشهایی که در فقه متداول است و مباحث فراوانی که در این زمینه رخ داده است این شاخه را به صورت یکی از دقیقترین بخشهای علوم اسلامی درآورده است، لذا تأکید معظم له بر این بود که این فقه به همان شکل سنتی خود که به روشهایی که فقها در گذشته داشتند توجه فراوانی شود، البته این کار با نوآوری منافات ندارد، ولی کسانی که باید در این زمینهها وارد عرصه شوند که توجه کافی را به خود ساختار و شاکله نظام فقه اسلامی آنچنان که در آثاری مانند «جواهر» ظهور کرده توجه داشته باشند، لذا میراث علمای بزرگ ما که برجای مانده از همان مباحث فقهی است که در این قبیل کتابها درج شده است.
آیا حوزه اهتمام به پرداخت مسائل حقوقی جدید نیز دارد و مباحث علمی جدید کشورهای توسعه یافته برای طلاب تدریس می شود؟
مراکز مختلفی هستند که روی مسائل و موضوعات حقوقی کار جدی انجام میدهند، مثلا بخش حقوق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این راستا فعالیتهایی داشته و کارهای دیگری در دیگر مراکز در حال انجام است. در این زمینه آثاری هم منتشر شده است اتفاقا در حوزه مراکز متعددی در زمینه فقه و مباحث تطبیقی وجود دارد که مسائل حقوق و ... را مطالعه و پیگیری میکنند.
در مسیر تحقق مطالبات رهبری مراجع تقلید چه نقشی دارند؟
طبیعی است که مراجع عظام تقلید مهمترین نیروهایی هستند که در حوزههای علمیه به صورت کلان تأثیر دارند؛ هم در جریاناتی که در حوزه علمیه وجود دارد و هم در اتفاقاتی که رخ میدهد. طبیعی است که توجه کردن این بزرگان به این قبیل مباحث و تأکید آنها میتواند امر تغییر و تحول را تسریع و تسهیل و نزدیک شدن حوزه به یک وضعیت آرمانی و مطلوب را امکانپذیر کند.
تقریبا تحولات حوزه را به صورت دغدغه بعضی از مراجع عظام تقلید هم میبینیم نمیگویم که به صورت یک جریان عمومی، ولی برخی از مراجع به این ضرورتها متوجه و در تلاش هستند که گامهایی را بردارند و مراکز و مدارسی دارند که همین مباحث را دارند دنبال میکنند.
پایان پیام/
نظر شما