راهیان نور؛پیوند عشق و ایثار

در وصف شهدا هرچه بخواهم بنویسم زبان قاصر است و در قلم نمی گنجد. ولی این را می دانم که این سفر، سفر معنوی عجیبی بود.<BR>

خبرگزاری شبستان/چهارمحال و بختیاری


کاروان های راهیان نور در هر بار سفر به مناطق جنگی عده ای از عاشقان ایثار و عشق و شهادت را در آغوش خود جای می دهند و هر بار این عاشقان پس از بازگشت ناگفته هایی با خود دارند که گاهگاهی نیز بر زبان جاری می شود.


یک دانشجو در بازدید از سرزمین نور اینگونه نوشت:« در وصف شهدا، زبان و قلم قاصر است.»


انیس یزدانی از دانشجویان استان که با کاروان های راهیان نور خواهران بسیجی به بازدید از مناطق عملیاتی و زیارتگاه شهدای کربلای ایران رفته بود، دل نوشته ای را به زبان قلم بر کاغذ جاری کرد که گوشه ای از آن چنین است:


«با سلام و درود بر شهدا و امام شهدا


در وصف شهدا هرچه بخواهم بنویسم زبان قاصر است و در قلم نمی گنجد. ولی این را می دانم که این سفر ، سفر معنوی عجیبی بود.


وقتی که به این سرزمین رسیدم غریبانگی شهدا و مظلومیتشان به چشم می خورد.


نمی دانم چه بگویم ولی حال و هوای خوبی داشتم. نمی دانم شاید به خاطر حضور شهدا بود.


واقعا به همه آنهایی که بیگانه اند با این حال و هوا، توصیه می کنم که به این سفر بیایند. سفر، سفر معنوی زیبایی بود و ...»


*پدرم دیگر تنها نیست


پسر بچه 8 ساله ای که دو ماه پیش پدرش فوت کرده است، پس از بازدید از مناطق عملیاتی دفاع مقدس در کربلای جنوب ایران گفت: از شهدا خواستم پدرم را تنها نگذارند.
 

صالح هاشمی در دل نوشته خود چنین گفته است:


پسری 8 ساله کلاس دوم دبستان و اهل شهر بن هستم، همراه مادرم به این سفر آمده ام و دو ماه است که پدرم را از دست داده ام و خیلی ناراحت بودم.


به این منطقه که آمدم، مادرم به من گفت که شهیدان چگونه به شهادت رسیده‏اند و فرزندان آنهایتیم شده اند.


من از شهدا خواستم که کنار پدرم باشند و او را تنها نگذارند.


دراین منطقه حس خوبی به من دست داد، حالا می دانم که پدرم دیگر تنها نیست و این بهترین لحظات من است.»


*شهیدان از روح و جان ما خوب پذیرایی کردند


یکی از زایران در سفر به سرزمین نور در دل نوشته خود آورده است:« در شلمچه، با گوشت و پوستم احساس کردم که شهیدان زنده اند.


سهیلا اسماعیل زاده که با کاروان ناحیه عشایری عازم مناطق عملیاتی دفاع مقدس شده است، نوشته: به نام خدا، وقتی پدرم آمد و به من گفت که برای راهیان نور ثبت نام می کنند پیش خودم گفتم خوب است، یک تفریح است.


ولی وقتی بیشتر فکر کردم پیش خودم گفتم این همه خاک هم دیدن دارد.


ولی وقتی که راهی شدم و به اروند کنار آمدم و مخصوصا شلمچه، فهمیدم دریا همین جاست، جنگل همین جاست و فقط باید با چشم دل نگریست تا دید.


شهیدان از روح و جان ما خوب پذیرایی کردند، من به این حقیقت بیشتر پی بردم و خودم با گوشت و پوستم احساس کردم که شهیدان زنده اند.


کجایید ای شهیدان خدایی بلا جویان دشت کربلایی ...


پایان پیام/
 

کد خبر 240220

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha