به گزارش خبرگزاری شبستان، کتاب "سیر تجدد و علم جدید در ایران" تالیف رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم برای نخستین بار زمستان به همت موسسه فردایی دیگر منتشر شده است.
بنابر این گزارش، این کتاب تلفیق صورت بازنویسی شده قسمتهایی از دو پژوهش صورت گرفته در فرهنگستان علوم و متضمن نتایج نظر اجمالی تاریخی به علم جدید و تجدد در ایران است. نویسنده در بخشی از مقدمه کتاب مینویسد: «این نوشته گرچه یک گزارش تاریخی است، تاریخنویسی به شیوه متداول تاریخنویسان نیست و در آن، حوادث به ترتیبی که وقوع مییابند وصف نشدهاند. حوادث در زمان نیستند، بلکه به زمان خاص تعلق دارند و من در صدد بودهام که ببینم و بدانم تاریخ یکصد و پنجاهساله یا دویست-ساله تجددمآبی با کدام زمان یا چه زمانی پیوسته بوده است». نویسنده در بخش دیگری از مقدمه کتاب آورده است: «اینکه علم و تجدد چرا آمد و چگونه آمد، معمولاً یک پرسش بیجا و غیر لازم و بیهوده به نظر میآید، آنها که تجدد را دوست میدارند، برای به دست آوردن دوستداشته خود به توجیه و بحث نیاز ندارند و آنانکه با تجدد یا بعضی آثار آن میانهای ندارند، اخذ اجزای خوبش را یک امر طبیعی میدانند و وجود اجزای بد را به سهلانگاری و غرضورزی و بدخواهی بداندیشان نسبت می-دهند. در این میان معلوم نیست که نظر و فهم چه جایی دارد. با توجه به این وضع، پرسش را به صورت دیگری میتوان درآورد که به آسانی نتوانند آن را بیهوده بخوانند: تجدد با ما چه کرد و ما با تجدد چه کردیم؟»
دکتر داوری اردکانی در پایان مقدمه کتاب با تصریح بر این نکته که کتاب حاضر را به قصد ملامت و عیبجویی ننوشته، بلکه کوشیده است بر خلاف رسم شایع -که موافقت و مخالفت تحکمی و صدور حکم قطعی است- به نقد اوضاع تاریخی بپردازد مینویسد: «در این نقد هرچه گفتهام از سر تذکر و تعلق خاطر به این کشور و تاریخش بوده است. معهذا شاید علاوه بر ابهامی که در جایجای آن وجود دارد، بعضی از خوانندگان، تفسیر مرا نپذیرند. اما تمنا دارم در آنچه نوشتهام تأمل فرمایند و هرجا ناروا گفتهام تذکر دهند و حتی مؤاخذه کنند. همه سخن و گزارش پژوهش من در یک جمله خلاصه میشود: علم جدید و تجدد ما هنوز تاریخ ندارد».
کتاب «سیر تجدد و علم جدید در ایران» مشتمل بر 3 بخش و 20 فصل است. در پایان کتاب نیز مقالهای با عنوان «ملاحظاتی در باب سیاست علم و شرایط تدوین آن» به عنوان «خاتمه کتاب» آمده و پس از آن فهرست اعلام و نمایهها درج شده است. بخش اول کتاب با عنوان «مقدمهای برای آشنایی با وضع کنونی علم کشور» 12 فصل دارد که عناوین آنها عبارتند از: «شرایط بنیادگرفتن دانش جدید»، «اعزام دانشجو به فرنگ»، «عالم جدید و جهان قدیم»، «اخذ علم و تکنولوژی در عین بیاعتنایی به مبانی تجدد»، «علوم انسانی پس از علوم طبیعی و مهندسی»، «ترتیب اخذ و اقتباس علوم در ایران»، «برنامه جامع علم و پژوهش»، «علم و توسعه و ماهیت علم جدید»، «علوم انسانی در جهان توسعهنیافته»، «علم و جایگاه شایسته آن در تاریخ»، «برنامه علم و پژوهش» و «جهان علم». فصل دوم با عنوان «تجدد در ایران» شامل دو فصل «دشواریهای راه تجدد» و «سرگذشت مختصر دویست-ساله تجددمآبی در ایران» است. فصل سوم با عنوان «وضع علوم انسانی و اجتماعی در ایران» به شش فصل «اشارهای به زمینهها و سوابق»، «ظاهر تجدد و تجدد ظاهری»، «آغاز آشنایی با علوم اجتماعی و انسانی»، «اشارهای به وضع جغرافیا و روانشناسی و تاریخ و زبانشناسی»، «جامعهشناسی و دیگر علوم اجتماعی» و «نسبت علوم اجتماعی با علوم دیگر و مقام آن در تجددمآبی ایران؛ تجدد وارونه» اختصاص دارد.
شایان ذکر است، کتاب حاضر در زمستان سال 1391 در 348 صفحه و به شمارگان 5000 نسخه از سوی مؤسسه فردایی دیگر منتشر شده است.
پایان پیام/
نظر شما