ضدیت دین با علم؛ دروغی بزرگ و به دور از انصاف

این از انصاف به دور است که کسی بگوید دین اساسش بر تقلید و جهل و ضدیت با علم است، گویندگان این سخن دروغ کسانی هستند که سرگرم علوم طبیعی و اجتماعی شده و در آن علوم اثری از معارف مربوطه به ماوراء نیافته اند.

خبرگزاری شبستان: دین مفهومی است که بشر از ابتدای خلقت از طریق ارسال رسل با آن مواجه بوده و به طور فطری گرایش به آن دارد اما علی رغم این سابقه دیرینه هنوز هم از مفهومی است که ابهامات بسیار را با خود به همراه دارد. از این رو در سلسله مطالبی برگرفته از تفسیر المیزان یادگار گرانسنگ علامه طباطبایی (ره) که به همت دکتر پریش کوششی، دکترای فلسفه و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، محقق و مترجم آثار دینی و فلسفی استرخاج شده این مفهوم و ابعاد مختلف آن را بررسی می‌کنیم.

 

تنها راه صحیح رفع اختلاف راه دین است
و به همین جهت خدای سبحان (که انسان ها را بهتر از خود انسان ها می‏شناسد، چون خالق آنان است¬) شرایع و قوانینی برای آنان تاسیس کرد و اساس آن شرایع را توحید قرار داد، که در نتیجه هم عقاید بشر را اصلاح می‏کند، و هم اخلاق آنان و هم رفتارشان را و به عبارتی دیگر اساس قوانین خود را این قرار داد که نخست به بشر بفهماند حقیقت امر او چیست؟ از کجا آمده؟ و به کجا می‏رود؟ و اگر می‏رود باید در این منزلگاه موقت چه روشی اتخاذ کند؟ که برای فردایش سودمند باشد؟.
پس تشریع دینی و تقنین الهی تشریعی است که اساسش تنها علم است و بس همچنانکه فرمود: ان الحکم الا لله ، امر ان لا تعبدوا الا ایاه ، ذلک الدین القیم، و لکن اکثر الناس لا یعلمون .
و نیز در آیات مورد بحث فرمود : فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه و بطوریکه ملاحظه می‏کنید بعثت انبیا را مقارن و توأم با بشارت و تهدید کرده ، که همان فرستادن کتابی است مشتمل بر احکام و شرایعی که اختلافشان را از بین می‏برد .
و از همین باب است آیه شریفه: و قالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا، نموت و نحیا، و ما یهلکنا الا الدهر، و ما لهم بذلک من علم، ان هم الا یظنون چونکه کفار اگر اصرار داشتند به این گفتار، برای این نبود که بخواهند تنها معاد را انکار کنند ، بلکه بیشتر برای این بود که از زیر بار احکام شرع خارج گردند ، چون اعتقاد به معاد مستلزم آن است که زندگی دنیا را با عبودیت و اطاعت از قوانین دینی منطبق سازند ، قوانینی که مواد و احکامی از عبادات و معاملات و سیاسات دارد.
و سخن کوتاه آنکه اعتقاد به معاد مستلزم تدین به دین و آن هم مستلزم پیروی احکام دین در زندگی است و مستلزم آن است که در تمام احوال و اعمال مراقب روز بعث و معاد باشند، لذا معاد را انکار کرده و اساس زندگی اجتماعی را بر صرف زندگی دنیا قرار دادند ، بدون اینکه نظری به ماورای آن داشته باشند .
و همچنین آیه شریفه : ان الظن لا یغنی من الحق شیئا ، فاعرض عمن تولی عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوة الدنیا ، ذلک مبلغهم من العلم که می‏فرماید کفار زندگی خود را بر اساس جهل و گمان بنا کرده‏اند ، و خدای تعالی که مردم را به سوی دارالسلام می‏خواند دین خود را بر اساس حق و علم بنا کرده و رسول هم ایشان را به روشی دعوت می‏کند که مایه حیات آنان است .
و می‏فرماید: یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم و این حیات همان است که آیه زیر بدان اشاره نموده ، می‏فرماید : و من کان میتا فاحییناه ، و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس ، کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها .
و نیز فرموده : ا فمن یعلم انما انزل الیک من ربک الحق ، کمن هو اعمی ؟ انما یتذکر اولوا الالباب .
و نیز فرموده : قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة ، انا و من اتبعنی ، و سبحان الله و ما انا من المشرکین .
و نیز فرموده : هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون ؟ انما یتذکر اولوا الالباب و باز فرموده : یعلمهم الکتاب و الحکمة ، و یزکیهم و از این قبیل آیاتی دیگر .
و قرآن کریم پر است از آیاتی که علم را می‏ستاید، و مردم را به سوی آن می‏خواند ، و تشویق می‏کند ، و تو را همین بس که به قول بعضی‏ها عهد سابق بر اسلام را عهد جاهلیت خوانده است 
پس این چقدر از انصاف به دور است که کسی بگوید دین اساسش بر تقلید و جهل و ضدیت با علم است، گویندگان این سخن دروغ کسانی هستند که سرگرم علوم طبیعی و اجتماعی شده ، و در آن علوم اثری از معارف مربوطه به ماورای طبیعت نیافتند ، در نتیجه خیال کردند عدم اثبات مستلزم اثبات عدم است ، و چه خطای بزرگی کردند ، و در این پندار و حکمشان چه خبطی مرتکب شدند .
آنگاه از طرفی دیگر هم نگاه کردند به جوامع دین‏دار ، البته آنهائی که با اموری هوسرانی می‏کردند ، و نامش را دین می‏گذاشتند ، در حالی که حقیقتی جز شرک نداشت ، و خدا و رسولش از شرک بیزارند ، آن وقت از سوی دیگر به طرز دعوتهای دینی نظر کردند که مردم را به تعبد و اطاعت چشم و گوش بسته دعوت می‏کند ، در حالی که نه دین عبارت بود از هوسرانی ، و نه دعوت دینی عبارت بود از دعوت به اطاعت کورکورانه ، چون دین شانش اجل از این است که بشر را دعوت به جهل و تقلید کند ، و ساحتش مقدس‏تر از آن است که مردم را به عملی دعوت کند که علم همراهش نباشد ، و یا به طریقه‏ای بخواند که هدایت و کتابی روشنگر نداشته باشد، و چه کسی ستمگرتر است از کسی که چنین افترائی به خدا ببندد و یا به حق بعد از آمدنش تکذیب کند.
منبع: ترجمة المیزان ج : 2ص،180
پایان پیام/
 

کد خبر 228791

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha