مدرنیته و توسعه غرب تاریخ را مخدوش کرد

آسیب عمده در نگرش مدرنیزاسیون و اقتصاد نئوکلاسیک، نگاه خطی و ضروری دیدن تحولات تاریخی است، به این معنا که آنها تاریخ را مخدوش کردند چراکه آنچه تحت عنوان مدرنیته و توسعه غرب مطرح شد صرفا درون تمدنی نبوده است.

به گزارش خبرنگار شبستان، نشست "مبانی فکری تاریخی توسعه" در ادامه دومین دور از سلسله نشست های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، عصر سه شنبه، 24 بهمن در محل دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار شد.

بر پایه این گزارش، عباس منوچهری، استاد دانشگاه تربیت مدرس درباره تاریخ تفکر در اندیشه توسعه اظهار کرد: به نظر می رسد آسیب عمده در نگرش مدرنیزاسیون و اقتصاد نئوکلاسیک به نگرش خطی و ضروری دیدن تحولات تاریخی است، به این معنا که آنها تاریخ را مخدوش کردند و عمدتا آنچه که تحت عنوان مدرنیته و توسعه غرب مطرح شد صرفا درون تمدنی نبوده است.

وی ادامه داد: مقصود از ضروری دیدن فرآیند تاریخی آن است که هر آنچه که در تاریخ بوده باید اتفاق می افتاده و از ضرورت های تاریخی محسوب می شده است، البته این نگرش متضمن آن است که تاریخ جز این نمی تواند باشد.

منوچهری تصریح کرد: در این تحلیل گویی تاریخ تنها گونه ای نبوده است که بشر می توانسته تجربه کند، چرا که با تحقق یک واقعه تاریخی، امکان های دیگر به حاشیه رانده می شدند و از این لحاظ این موارد از سوی افرادی چون هایدگر به چالش کشیده می شود.

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: شناخت وضع کنونی در مطالعات توسعه یعنی در ترسیم وضعیت بهتر یک ضرورت محسوب می شود، به همین جهت است که در بحث توسعه، شناخت نقطه عزیمت یعنی وضعیت کنونی بسیار مهم است و عموما به چیستی ابعاد و ظرفیت های این وضعیت پرداخته می شود، حتی به آنچه که در حاشیه یا در بیرون از آن است.

وی ابراز کرد: در این راستا آنچه که مغفول می ماند چرایی این وضع است و چگونگی وقوع آن، یعنی یک هستی شناسی تاریخی، که لازم است انجام نمی گیرد و این در حالی است که رجوع تبیینی به تاریخ برای فهم اکنون و عزیمت هنجاری جهت ترسیم آینده و تغییر کنونی یک ضرورت بنیادین است.

منوچهری با بیان این که تفکر و تحول دو مفهوم بنیادین در علوم انسانی محسوب می شوند، عنوان کرد: تحول توامان هم رو به گذشته دارد و هم رو به آینده، تحول در گذشته را می توان شناخت و به چرایی و چگونگی و معنا و تضمنات آن پرداخت. تحول در آینده را می توان اندیشید و تصور کرد و چگونگی تحقق آن را ترسیم کرد.

استاد دانشگاه تربیت مدرس تاکید کرد: بین دو وجه مذکور نسبتی بنیادین وجود دارد که این نسبت، نسبتی بنیادین و هستی شناختی است که باید به عرصه تفکر و تصور وارد شود و آن اینکه بدون شناخت از تحول در گذشته نمی توان به "چه ای و چگونگی" تحول در آینده پرداخت، بنابراین این نسبت بنیادین هستی شناسانه است، یعنی نسبتی است بین "آنچه بوده است" و "آنچه می تواند باشد"، که این سه وجه عموما مغفول واقع شده است و برنامه های توسعه و پیشرفت عموما از آن غافلند.

وی خاطرنشان کرد: تبیین تاریخی با جامعه شناسی تاریخی یا تاریخ اکنون انجام می شود، و عزیمت هنجاری با اندیشه سیاسی، به عبارت دیگر فکر تاریخی و فکر سیاسی از مقومات فکر توسعه یا پیشرفت و تحول هستند، هر برنامه توسعه، نیاز بنیادین به تاریخ نگاری تبیینی و آینده نگری ترسیمی یا همان اندیشه سیاسی دارد تا فلسفه وجودی آن و معنای کاربردی اش محقق شود.

پایان پیام/

کد خبر 227946

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha