خبرگزاری شبستان: مسجد نخستین و مهمترین مرکز و نهاد جامعه اسلامى و از صدر اسلام تاکنون داراى ابعاد و کارکردهاى عبادى، فرهنگى، سیاسى، اجتماعى و نظامى به شرح ذیل بوده است:
1. کارکرد عبادى مسجد
براساس آن چه از قرآن کریم استفاده مىشود یکى از اهداف آفرینش عالم و موجودات، «عبادت» و «تقرب الى اللّه» است. در میان عبادات، سجده یکى ازوالاترین مظاهر عبادت و بندگى خداوند متعال است؛ زیرا سجدهکننده، نهایت خضوع و خشوع و تسلیم در برابر ذات احدیت را اظهار مىنماید. شاید به همین جهت است که همه آفرینش و تمامى موجودات در پیشگاه خداوند متعالى سجده مىکنند.
عبادت و پرستش در مورد انسان ـ این گل سر سبد هستى ـ داراى دو معناى عامو خاص است؛ عبادت در معناى عام شامل هر گونه رفتار و کردارى مىشود که رضایت و خشنودى خداوند در آن باشد و در معناى خاص؛ راز و نیاز با خداوند، ذکر و یاد خداو نجوا و سخن گفتن با اوست که شامل عباداتى همچون دعا، ذکر، تلاوت قرآن و برپایى نماز مىشود.
روشن است که هدف از عبادت، خسته کردن جسم و انجام حرکتهاى خاص و لقلقه زبان نیست؛ بلکه روح و جان عبادت، «توجه قلبى» به معبود حقیقى یعنى خداوند است.
بدون شک در پیدایش توجّه قلبى، شرایط و عوامل فراوانى نقش دارند که از آن جمله «مکان عبادت» است.
مسجد با ویژگىها و شرایط مخصوص به خود، بهترین و مناسبترین مکان براى حضور در درگاه الهى و سپاس و شکرگذارى از اوست.
نخستین مسجد در نظام آفرینش، کعبه و مسجدالحرام است. پیامبر گرامى اسلام«صلىاللهعلیهوآله» از نخستین روزهایى که دعوت به دین و آیین اسلام را به صورت آشکاردر مکه شروع کرد، از مسجدالحرام به عنوان یک پایگاه اساسى بهره گرفتند. در این باره فقط به یک نمونه تاریخى که مورد اتفاق فریقین است، اشاره مىشود:ابناثیر در «اسد الغابه» و ابن حجر در «الاصابه» در بیان شرح حال «عفیف کندى»نقل مىکنند که گفت:
«در روزگار جاهلیت وارد مکه شدم و میزبانم عباس بن عبدالمطلب بود. ما دو نفردر اطراف کعبه بودیم که ناگهان مردى آمد، در برابر کعبه ایستاد و سپس پسرى را دیدمکه آمد و در طرف راست او ایستاد. چیزى نگذشت زنى را دیدم که آمد و پشت سر آنهاقرار گرفت و من مشاهده کردم که این دو نفر به پیروى از آن مرد رکوع و سجود مىکنند.این منظره بىسابقه حس کنجکاوى مرا تحریک کرد که جریان را از عباس بپرسم.او گفت: آن مرد، محمد بن عبداللّه«صلىاللهعلیهوآله» است و آن پسر، برادر زاده او و زنى که پشتسر آنهاست، همسر محمد«صلىاللهعلیهوآله» است...».
شواهد تاریخى گواه است که پیامبر گرامى اسلام«صلىاللهعلیهوآله» علاوه بر حضور درمسجد و اقامه عبادت در آن مکان مقدس، دیگر مسلمانان را ترغیب و تشویق مىفرمودند تا به مسجد رفت و آمد کنند و از برگزارى نمازهاى پنجگانه واجب درمساجد، بدون عذر تخلّف نورزند. در آیات و روایات پیامبر و ائمه معصومین«علیهمالسلام»،بر اقامه نماز و به ویژه نماز جماعت در مسجد، به فراوانى تأکید شده و براى آن فضایل بسیارى نقل شده است. این تأکیدات تا به آن حد است که خوددارى از حضور درمساجد از روى بىاعتنایى در روایات، روىگردانى از سنت پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» به شمار آمدهو باعث مىشود نمازهاى انسان مقبول درگاه الهى قرار نگیرد.
از سوى دیگر قرآن کریم از هر کسى که به نقش بنیادین مسجد یعنى «عبادت و پرستش» آسیب برساند، به عنوان ظالم یاد نموده، مىفرماید:
«وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ اَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فى خَرابِها»کیست ستمکارتر از آن کسى که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیرى کرده و سعى درویرانى آن مىنماید.
در صدر اسلام، برپایى نمازهاى جماعت که مظهر بندگى، شکوه، حیات و وحدت امت اسلامى بود، بیش از امروز مورد توجّه و اهتمام مسلمین بوده است.اما باید اذعان کرد که در طول تاریخ هزار و چهار صد ساله اسلام، کارکرد مساجد اگر چه در زمینههاى دیگر با فراز و نشیب بسیار همراه بوده است، اما در بعد عبادى، هرگز دچارافول و خاموشى کامل و مطلق نشده یا مثل برخى دیگر از کارکردها به فراموشى سپرده نشده است.
ویل دورانت مؤرّخ تمدننگار مشهور غربى در گزارشى از جوامع اسلامى چنین مىنویسد:
«پیش از آفتاب و نیمه روز و پیشگاه و نزدیک غروب مؤذن بر گلدسته بالا مىرود و به وسیله اذان، مسلمانان را به نماز مىخواند! به راستى چه نیرومنداست و شریف این دعوت که مردم را پیش از طلوع آفتاب، به بیدارى دعوت مىکند، چه خوب است که انسان به هنگام نیمروز از کار باز ایستد و چه بزرگو با شکوه است که ضمیر انسان در سکوت شب به جانب خداوند جل جلاله توجّه کند».
کارکرد عبادى مسجد، گاه همانند اقامه نماز جمعه، جنبه سیاسى به خود گرفته،روند دیگرى پیدا مىکرد؛ زیرا از جمله کارکردهاى عبادى مساجد، در صدر اسلام برگزارى نماز جمعه بود؛ پیامبر اکرم«صلىاللهعلیهوآله» هنگام هجرت و قبل از رسیدن به مدینه درفاصله پانصدمترى مسجد قبا، در محلى که اکنون مسجدى به نام مسجد جمعه بنا شدهاست، اولین نماز جمعه تاریخ اسلام و پس از ورود به مدینه، نماز جمعه را به صورت مرتب اقامه نمود، بدین ترتیب اقامه نماز عبادى و در عین حال سیاسى اجتماعى جمعه ازمسجد جمعه در نزدیکى قبا آغاز و در مسجدالنبى تداوم یافت. روایات زیادى از حضور انبوه مردم و خطبههاى رسول گرامى اسلام«صلىاللهعلیهوآله» در نماز جمعه در منابع دینى فریقین نقل شده است. این سنت حسنه در زمان خلفاى ثلاثه و امام على«علیهالسلام» و طبق برخى نقلها در زمان امام حسن مجتبى«علیهالسلام» رواج داشت و در مساجد جامع و مرکزى شهرها و بلاد اسلامى نیز توسعه یافت. ولى پس از آن دوران به تدریج با انحراف از جایگاه واقعىاش روز به روز کمرنگتر شد.
در ایران هم تا قبل از انقلاب اسلامى هیچگاه نماز جمعه در همه جا و به صورتعمومى و مرتّب برگزار نشده است. ظاهرا اولین کسى که در دوران رژیم منحوس پهلوى، خواهان احیاى نماز جمعه شده، شهید نواب صفوى در کتاب «رهنماى حقیقت»است. اما با ظهور انقلاب اسلامى این فریضه الهى با همان عظمت و شکوه و خصوصیاتى که در صدر اسلام داشت، مجددا احیا گردید.
پروفسور حامد الگار در مقالهاى تحت عنوان «امام خمینى و احیاى نماز جمعه»مىنویسد:
«احیاى واقعى نماز جمعه در ایران یکى از دستآوردهاى عظیم انقلاب اسلامى ایران است و ما آن را مانند بسیارى از برکات، مدیون حضرت امام هستیم».
امام خمینى قدسسره همانند عدهاى از فقها، جایگاه ویژهاى براى اقامه نماز جمع هدر عصر غیبت، قایل است. ایشان در تحریر الوسیله ضمن تبیین احکام نماز جمعه مىفرماید:
«نماز جمعه و دو خطبه آن از جایگاه عظیم سیاسى مثل حج و عید قربان و فطربراى مسلمانان برخوردار است، ولى متأسفانه مسلمانان از این گونه وظایف سیاسى غفلت کردهاند.اسلام در تمام شئونش دین سیاست است و کسى که کمترین تفکّر و تأمّلى دراحکام حکومتى، سیاسى، اجتماعى و اقتصادى اسلام داشته باشد، این را مىفهمد.و هر کس توهم کند که دین از سیاست جداست، نادانى است که نه اسلام را فهمیده و نه سیاست را».
امام خمینى(ره) در تبیین اهمیت نماز جمعه در یکى از بیاناتشان مىفرمایند:
«یکىازمهمترین چیزهایى که دراینانقلاب حاصل شد،قضیّه نماز جمعه است...بحمداللّه در این نهضت، نماز جمعه با محتواى حقیقى آن تحقق یافت... مردم و نسلهاىآینده به این مسئله، اهمیت بدهند که نماز جمعه در رأس همه امور است».
ایشان در سخنان دیگرى در باره محتواى خطبهها فرمودهاند:
«در خطبه نماز جمعه، مقدّرات مملکت بیان بشود، مسایل سیاسى که در مملکت جریان پیدا مىکند، مسایل اجتماعى که در مملکت باید جریان پیدا مىکند، گرفتارىهاى مسلمانها، اختلافات مسلمانها در آن خطبهها باید طرح بشود و رفع بشود».
یکى دیگر از کارکردهاى عبادى مسجد، سنت اعتکاف است. اعتکاف اقامت درمسجد به قصد عبادت و تقرّب جستن به خداوند متعال است.
انبیاى الهى در مراحل مختلف زندگى، اوقاتى را به گسستن از مردم و ایجاد ارتباط ویژه با خداوند اختصاص مىدادند. پیامبر اکرم«صلىاللهعلیهوآله» با وجود آن همه عظمت روحى و کمالات انسانى، اهتمام خاصى نسبت به اعتکاف داشتند؛ در روایتى ازامام صادق«علیهالسلام» مىخوانیم:
«کانَ رَسوُلُ اللّهِ«صلىاللهعلیهوآله»اِذا کانَ الْعَشْرُ اْلاَواخِر اِعْتَکَفَ فِى الْمَسْجِدِ وَ ضُرِبَتْ لَهُقُبَةٌ مِنْ شَعْرٍ وَ شَمَّرَ الْمِئْزَرَ وَ حَلْوى فِراشَهُ»؛ رسول خدا«صلىاللهعلیهوآله» در دهه آخر(ماه رمضان) در مسجد معتکف مىشد. براى آن حضرت خیمهاى مویین در مسجد بر پامىشد. حضرت براى اعتکاف مهیا مىشد و بستر خویش را جمع مىکرد.
سنت اعتکاف پس از رسول گرامى اسلام«صلىاللهعلیهوآله» تا حدود زیادى به فراموشى سپرده شد و بحمداللّه پس از پیروزى انقلاب اسلامى خصوصا در سالهاى اخیر،رونق فوقالعادهاى پیدا کرده، به صورتى که در اکثر شهرها به دلیل کثرت استقبال،مشکل مکان به وجود مىآید.
2 . کارکرد فرهنگى، آموزشى و تبلیغى مسجد
یکى از کارکردهاى مسجد در صدر اسلام، استفادههاى فرهنگى، آموزشى و تبلیغى از مسجد است. دینى که با امر به خواندن و آموزش و قلم و مبارزه با جهل و نادانى آغاز شود، طبیعى است که براى رسیدن به این اهداف نیازمند به مرکزآموزش و تبلیغ است و چه جایگاهى مخصوصاً با امکانات آن زمان، از مسجد والاترو بهتر؟!
شواهد و قراین تاریخى حاکى از آن است که پیامبر و یارانش، قبل و بعد ازهجرت، از مسجد براى آموزش و تبلیغ استفاده مىنمودند. آن حضرت پس از اعلان عمومى و تبلیغ رسمى دین اسلام، قبل از هجرت به مدینه تا آنجا که امکان داشت،از مسجد الحرام در راستاى تبلیغ و ترویج دین و آموزههاى اسلام بهره مىگرفتند؛از آنجا که کعبه و مسجدالحرام قبل از ظهور اسلام، جایگاه گرد همآیى مردم بوده، مشرکان براى پرستش بتها و طواف کعبه در آنجا گرد هم مىآمدند، پیامبر و یارانش ازاین فرصت، نهایت استفاده را مىکردند.
گرویدن شمارى از یاران پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» به اسلام در مکّه، ثمره چنین تبلیغاتى بوده است. به عنوان نمونه مىتوان از طفیل بن عمرو نام برد؛ طفیل شاعر خردمندى بود که درمیان قبیلهاش نفوذ کلمه داشت. وى وارد مکه شد. سران قریش و بازیگران عرصه سیاست از ترس اسلام آوردنش با جوّ سازى او را از حضور در نزد پیامبر«صلىاللهعلیهوآله»و صحبت کردن با او و گوش کردن به سخنان آن حضرت بر حذر داشتند. طفیل مىگوید:
«سخنان آنان به قدرى در من مؤثّر افتاد که مقدارى پنبه در گوشهایم کردم، صبح وارد مسجدالحرام شدم و ناخودآگاه کلامى بسیار شیرین و لذّتبخش به گوشم رسید! احساس مسرّت کردم. با خود گفتم: تو مرد سخنسراى خردمندى هستى، چه مانع دارد سخن این مرد را بشنوى؟ اگر نیک بود آن را بپذیرى و اگر زشت بود آن را رد کنى!
براى ملاقات پنهانى با آن حضرت، اندکى صبر کردم. حضرت به سوى منزل به راه افتاد. وقتى وارد خانه شد، اجازه ورود خواستم و جریان را براى حضرت توضیح دادم و خواستم آیین اسلام را برایم تشریح کند.
آن حضرت، آئین خود را عرضه داشت و مقدارى قرآن برایم تلاوت کرد. به خدا سوگند کلامى زیباتر از آن نشنیده و آیینى معتدلتر از آن ندیده بودم!! آن راپذیرفتم! سپس به حضرت گفتم: در میان قبیله خود براى نشر آیین شما فعالیت خواهم نمود!».
ابن هشام مىنویسد: «طفیل تا روز حادثه خیبر در میان قبیله خود بود و به نشر آیین اسلام اشتغال داشت و در همان حادثه با هفتاد یا هشتاد خانواده مسلمان به پیامبر«صلىاللهعلیهوآله»پیوست و در اسلام خود پایدار بود تا این که پس از درگذشت پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» در عصر خلفادر جنگ یمامه شربت شهادت نوشید».
آیتاللّه سبحانى مىنویسد: «تا آنجا که تاریخ نشان مىدهد، ابوذر از یاران پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» اولین کسى بوده است که در میان قریش و در مسجدالحرام، نداى اسلام را به گوش دگران رسانیده است و براى این کار، شکنجه بسیارى را تحمل کرده است».
بر پایه برخى از شواهد تاریخى، پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» در دورانى، یاران خویش را درمسجد الحرام گرد مىآورد و براى آنان قرآن مىخواند و واجبات و محرّمات الهى رابه آنان آموزش مىداد. چنین جلساتى در مسجد، گاه به مناظره و گفتگوهاى طولانى و علمى با سران قریش نیز مىانجامید و پیامبر(9) با استناد به آیات نورانى قرآن،به شبهههاى گوناگونى که از سوى آنان مطرح مىشد، پاسخ مىگفتند.
نقش مسجد در فعالیتهاى فرهنگى، آموزشى و تبلیغى، پس از ورودپیامبر«صلىاللهعلیهوآله» به مدینه، هرگز با قبل از آن قابل مقایسه نیست. با بناى مسجد النبى، در واقعنه تنها معبد و پرستشگاه خداوند متعال، ساخته شد بلکه دانشگاهى فعال و سرشار ازشور و نشاط علمى نیز پى ریزى شد.
حضور منظّم و پیوسته مسلمانان در این مسجد به منظور بر پا داشتن نماز، بهترین فرصت را براى کارهاى تبلیغى پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» فراهم مىآورد؛ آن حضرت با توجّهبه اوضاع و احوال و رعایت حال حاضرانِ در مسجد، از این فرصتها به خوبى بهرهبردارى مىکردند.
بدین رو مىتوان گفت مسجد در صدر اسلام شاخصترین ساحت فرهنگىو تربیت اسلامى را به خود اختصاص داده بود. در متون اسلامى، روایات بسیارى درخصوص نقش علمى و آموزشى مسجد در صدر اسلام وارد شده است؛ به عنوان نمونه به سه روایت اشاره مىشود:
1 . شهید ثانى در منیة المرید نقل مىکنند:
«پیامبر خدا«صلىاللهعلیهوآله» روزى خانه را به قصد مسجد ترک کرد؛ در مسجد با دو گروه روبرو شد. گروهى به مباحثات علمى و معارف اسلامى مشغول بودند و گروهى به دعاو نیایش! حضرت فرمود: هر دو گروه در مسیر خیر و صلاح هستند، یک گروه خدا رامىخوانند و گروه دیگر به آموزش علم و آگاهى مىپردازند! این گروه علمى از فضیلت بیشترى، برخوردار است زیرا که من براى تعلیم فرستاده شدهام!! آنگاه در میان گروه علمى نشستند».
2 . امام صادق«علیهالسلام» در روایتى مىفرمایند:
«و هیچ گروهى در مسجد خداوند متعال، به منظور تلاوت قرآن و مباحثه علمى پیرامون آن ننشستند، مگر این که آرامش قلبى آنان را فرا گرفت و فرشتگان الهى آنان را(با بال و پر خویش) در بر گرفتند».
3 . ابنعباس نقل مىکند که از پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» شنیدم:
«هیچ گروهى در خانهاى از خانههاى من براى آموزش قرآن و بحث در باره آناجتماع نکردند، مگر آن که به مهمانى خداوند تعالى در آمده، تا زمانى که در مسجد،به مباحثات علمى پیرامون قرآن مشغول هستند، ملائکه آنان را در بر خواهند گرفت.(آنان را مورد حمایت و حفاظت خود قرار مىدهند)».
اختصاص روند آموزش و علمى منحصر به صدر اسلام نیست، بلکه دردورههاى بعد هم اندیشمندان، متخصصان و دانشپژوهان علوم و معارف اسلامى،جلسات بحث و درس خود را در مساجد بر پا مىکردند؛ مجالس تفسیر و قرائت قرآن،مباحثکلامى، فقهى وحدیثى در عصرائمه«علیهمالسلام» درمساجد جهاناسلام وپسازآن نیزتا آنجا که تضادى با منافع حکومتهاى وقت نداشته، در مساجد برگزار مىشده است.
در دوران انقلاب اسلامى، مساجدى که از مدیریت قوى و ائمه جماعات فعالو انقلابى برخوردار بودند، کلاسهاى مختلف در جهت آگاهى دادن به مردم در ابعادو زمینههاى مختلف برگزار مىکردند. این گونه مساجد در بازگشت به خویش، خودشناسى و ارزیابى هویت فراموش شده ملّت ایران بسیار مؤثر بودند. آرى مردم از طریق مساجد هویت فراموش شده خویش را به خاطر آوردندو به فرهنگ اصیل، آرمانهاى والا و ارزشهاى انسانى و معارف اسلامى بازگشتند.
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامى در مصاحبهاى در ارتباط با نقش فرهنگى مساجد مىگوید:
«به طور کلى فرهنگ مردم یک فرهنگ دینى بوده است، حتى قبل از ظهورو ورود اسلام به ایران، جامعه ایرانى، جامعهاى با فرهنگ دینى بوده است. مثل مکتبزرتشت و ....به ویژه فرهنگ شیعى در ایران، فرهنگ مهمى بوده است، چرا که تشیع،پیوسته اعتراض به حکومتها بوده است و مکتب شیعه روحانیت معترض را تربیت کرده و روحانیت که خانه او مساجد بوده است...».
بدینسان بر اساس پژوهشها روشن مىشود که مساجد در صدر اسلام، کانون و دانشگاه تبیین اسلام و مرکزى براى نشر و اشاعه معارف ناب آن بوده است و درانقلاب اسلامى ایران نیز مساجد، مردم را به هویت و فرهنگ اصیل و فراموش شده خودبازگردانده است؛ این بازگشت به گونهاى بود که براى احیاى مجدد آن هویت،جانفشانىهاى بسیار کردند تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کردند.
پایان پیام/
نظر شما