خبرگزاری شبستان: یکی از آرزوهای دیرینه بشریت اجرای عدالت در اجتماع است، این خواست ریشه در ذات و فطرت انسان دارد، و اختصاصی به زمان خاص و مکان معین و حتی اختصاص به دین خاصی ندارد. اسلام و به تبع آن جامعه اسلامی نیز ازاین قاعده مستثنی نیستند و باید در جامعه اسلامی عدالت برقرار باشد. مطلب زیر یادداشتی است از حجت الاسلام و المسلمین ملکی راد در بررسی جایگاه عدالت در جامعه اسلامی.
بسیاری از مکاتب بشری و احزاب سیاسی به منظور دستیابی به ثروت و قدرت، از این خواست بشریت سوء استفادهها کرده و عدالتخواهان واقعی را به مسلخ برده اند. ادیان الهی عموما و دین اسلام خصوصا یکی از شعارهای کلیدی و اساسی شان تلاش برای اجرای عدالت در اجتماع بوده است. اهمیت این امر تا آنجا است که خداوند یکی از اهداف رسالت انبیاء را ایجاد قسط و عدل معرفی نموده است. در این زمینه میفرماید:
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط...»[1]
«به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند...»
بنابراین رسول گرامی اسلام(ص) یکی از پایههای حکومت خود را عدالت قرار داد و به اقتضای رسالت خود اقامه قسط و عدل را از وظایف اصلی دعوت خویش میدانست. حضرات ائمه(ع) که در مکتب نبوی درس آموختهاند آنان نیز بر اجرای عدالت اصرار داشته و بر آن تأکید ورزیده اند.
در این راستا با مراجعه به سیره علوی(ع) میتوان حساسیت آن حضرت را بر مسأله عدالت نشان داد، از دیدگاه ایشان یکی دیگر از صفات و ویژگی های رهبری، صفت عدالتخواهی او است.
امام امیرالمؤمنین(ع) در سخنانی چند به این امر اشاره و بر آن تأکید مینماید.
در یکی از سخنان خویش در معرفی بندگان شایسته خداوند به عدالت امام و رهبری جامعه نموده و در این زمینه میفرماید:
«فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ هُدِیَ وَ هَدَى فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَةً وَ إِنَّ السُّنَنَ لَنَیِّرَةٌ لَهَا أَعْلَامٌ وَ إِنَّ الْبِدَعَ لَظَاهِرَةٌ لَهَا أَعْلَامٌ وَ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً وَ أَحْیَا بِدْعَةً مَتْرُوکَةً وَ إِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ یُؤْتَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِالْإِمَامِ الْجَائِرِ وَ لَیْسَ مَعَهُ نَصِیرٌ وَ لَا عَاذِرٌ فَیُلْقَى فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَیَدُورُ فِیهَا کَمَا تَدُورُ الرَّحَى ثُمَّ یَرْتَبِطُ فِی قَعْرِهَا....»[2]
«پس بدان که برترین بندگان خدا در نزد خداوند، رهبر عادل است که خود هدایت شده و دیگران را هدایت میکند سنّت شناخته شده را بر پا میدارد و بدعت ناشناخته را بمیراند سنّتها روشن و نشانههایش آشکار است و بدعتها آشکار و نشانههای آن برپاست، و بدترین مردم نزد خداوند امام و رهبر ستمگری است که خود گمراه و مایه گمراهی دیگران است که سنّت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترک شده را زنده میکند.» سنّتها بسى روشن و نشانههایش هویداست، و بدعتها آشکار است و نشانههایش معلوم. و بدترین مردم در نزد خدا حاکمى است ستمگر، هم خود گمراه و هم موجب گمراهى دیگران. او سنّتهاى مورد عمل را مىمیراند، و سنّتهاى مرده را زنده مىکند. من از رسول خدا «ص» شنیدم که مىفرمود: «در روز رستاخیز پیشواى ستمگر را بیاورند، و او را نه یارى بود و نه عذرخواهى، پس در آتش دوزخش دراندازند؛ و در آن چنان چرخ بخورد که سنگ آسیا مىچرخد، و سپس او را در ته دوزخ به بند مىکشند».
و با درک چنین ضرورتی، آن حضرت بعد از پذیرش خلافت اسلامی، در مورد صلابت خویش در اجرای عدالت و عدم ملاحظه کاری در این زمینه میفرماید:
«وَ اللّهِ لَوْ وَجَدَتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّساءُ وَ مُلِکَ بِهِ الاْماءُ لَرَدَدْتُهُ فَاِنَّ فی الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ اَضْیَقُ.»[3]
«به خدا قسم بیتالمال را برمیگردانم به جای خودش، اگرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزی خریده باشند زیرا در عدالت گشایش برای عموم است و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای او سختتر است.»
این قبیل سخنان زمانی از سوی آن حضرت بیان میشود که برخی از افراد صاحب نفوذ به منظور جلب قلوب مردم به طرف خویش، پول و هدایای فراوانی به سران بعضی از گروهها و صاحب منصبان میدادند، عدهای از سر خیرخواهی به آن حضرت پیشنهاد کردند که از بیتالمال را به بعضی از افراد و سران با نفوذ مبلغ زیادتری بپرازد تا نظر آنان را به حمایت از خود جلب کنی و در نتیجه پایههای حکومت خود را مستحکم گردانی، امام(ع) در مقابل چنین درخواستی در جواب میفرماید:
«أْمُرُونِّی اَنْ اَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ وَاللّهِ لا اَطُورُ بِهِ ما سَمَرَ سَمیرٌ وَ ما اَمَّ نَجْمٌ فی السَّماءِ نَجْما...»[4]
«آیا به من دستور میدهید برای پیروزی خود از جور و ستم بر مسلمین که بر آنها ولایت دارم استفاده کنم، به خدا قسم تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان از پی هم طلوع و غروب میکنند هرگز چنین کاری نخواهم کرد.»
با توجه به اهمیت و جایگاه عدالت، در عهدنامه معروف خود به مالک اشتر، دوست داشتنیترین چیزها در نزد رهبر و حاکم را، اجراء عدالت و فراگیری آن در سطح جامعه میداند، میفرماید:
«وَ لْیَکُنْ اَحَبَّ الاْمُورِ اِلَیْکَ اَوْسَطُها فی الْحَقِّ وَ اَعَمُّها فِی الْعَدْلِ....»[5]
«دوست داشتنیترین چیزها در نزد تو، در حق میانهترین و در عدل فراگیرترین باشد.»
امام(ع) در این دستور حکومتی، توصیه میکند به فراگیری عدالت در سطح عموم افراد اجتماع و برخورد عادلانه با همه اقشار جامعه و قرار دادن هر چیز در جای مخصوص خودش، چنانکه از آن حضرت وقتی از تفاوت بین عدل و جود سؤال شد، در پاسخ فرمود:
«اَلْعَدلُ یَضَعُ الاْمُورَ مَواضِعَها وَالْجُودُ یُخْرِجُها مِنْ جِهَتِها، وَ الْعَدْلُ سائِسٌ عامٌ وَالْجُودُ عارِضٌ خاصٌّ، فَالْعَدْلُ اَشْرَفُهُما وَ اَفْضَلُهُما.»[6]
«عدالت هر چیزی را در جای خود مینهد در حالی که بخشش و جود، آن را از جای خود خارج میسازد، عدالت تدبیر عمومی مردم است در حالیکه جود و بخشش گروه خاصی را شامل میشود، پس عدالت شریفتر و برتر از جود است.»
بر اساس همین طرز تفکر در عهدنامه خود به مالک اشتر برقراری عدل را مایه چشم روشنی حاکم اسلامی معرفی میکند:
«وَ اِنَّ اَفْضَلَ قُرَّةِ عَیْنِ الُوُلاةِ اِسْتَقامَةُ الْعَدْلِ فی الْبِلاءِ...»[7]
«همانابرترین روشنی چشم زمامداران برقراری عدل در شهرها و بلاد است.»
ایشان به منظور تحریص و تحریک دیگران برای اجرای عدالت، در برخی از سخنانش به روحیه عدالتخواهی خودش اشاره میکند از جمله در مورد جریان برادرش عقیل میفرماید: «برادرم عقیل را دیدم که به شدّت تهیدست شده بود و درخواست داشت تا مقداری از گندم های بیتالمال را (اضافه بر سهم او) به او بدهم و از طرفی کودکانش را دیدم که از گرسنگی رنگ از چهره شان پریده بود، در مقابل تقاضای عقیل، آهنی را سرخ کردم و به جسماش نزدیک نمودم تا او را آزمایش کنم و نزدیک بود از حرارت آن بسوزد به او گفتم ای عقیل: از حرارت آهنی مینالید که من آن را گرم کردهام اما تو مرا به آتش دوزخی فرامیخوانی که خداوند با خشم خود آن را گداخته است؟ در ادامه: این جریان میفرماید:
«وَاللّهِ لَوْ اُعْیتُ الاْقالیمَ السَّبْعَةَ بِما تَحْتَ اَقْلاکِها عَلی اَنْ اَعْصِی اللّهِ فی نَمْلَةٍ اَسْلُبُها جَلْبَ شَعیرَةٍ ما فَعَلْتُهُ وَ اِنَّ دَیْناکُمْ عِنْدی لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فی فَمِ جَرادَةٍ تَقْضَمُها...»[8]
«به خدا قسم اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان ها است به من بدهند تا خدا را نافرمانی و عصیان کنم که پوست جوی را از مورچهای بناحق بگیرم چنین نخواهم کرد و همانا این دنیای آلوده شما نزدمن از برگ جویده شده دهان ملخ پستتر است.»
پی نوشت ها:
[1] - سوره حدید / 25
[2] . کلمه 164، ص 310 .
[3] . کلمه 15، ص 58 .
[4] . کلمه 126، ص 238 .
[5] . نامه 53، ص 568 .
[6] . کلمات قصار شماره 437، ص 734 .
[7] . نامه 53، ص 574 .
[8] . خطبه 224، ص 460 .
منبع: پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
پایان پیام/
نظر شما