به گزارش خبرگزاری شبستان، منظور از اسماى الهى الفاظى است که حاکى از ذات و یا صفات والاى خداوند بوده و انسانها به سبب آنها ذات حق را شناخته و قادر به خواندن او و طلب حوائج از درگاهش مىشوند.
یکى از مباحث مطرح شده در این زمینه این است که آیا اسماى الهى توقیفى است یا نه؟ به عبارت دیگر، به کار بردن اسمى درباره خداوند مشروط به اجازه شرع است و هیچکس نمىتواند خدا را به نامى بنامد و یا او را به صفتى توصیف نماید، مگر به آنچه در کتاب و سنّت وارد شده است؛ زیرا آن اسم و صفت که در مورد خدا به کار مىرود باید بر معناى کمالى دلالت نموده و خالى از هرگونه نقص و محدودیت باشد. اما نامها و صفات ساخته فکر بشر، برگرفته از موجوداتى است که همراه با نیاز و نقص بوده و آمیخته با مفاهیمى است که از نقص و محدودیت آنها خبر مىدهد و خالى کردن معناى آنها از جهات و خصوصیات مادّى ممکن نیست و موجب دورى از طریق معرفت او و گرفتار شدن در پرتگاه شرک و تشبیه مىگردد. گاه نیز چنین استدلال کردهاند که نامگذارى فرع بر معرفت و شناخت بوده و معرفت، فرع بر ادراک است. و از آنجا که ذات و صفات او براى ما قابل درک نیست، پس تنها راه براى به کار بردن نامى بر ذات پاک او، خود اوست و نمایندگان او. [1]
از این رو، بین دانشمندان و صاحبنظران چنین مشهور است که اسماى خداوند توقیفى است.
مرحوم کلینى در کتاب شریف اصول کافى، بابى تحت عنوان «نهى از توصیف خداوند به غیر آنچه او خود را به آن توصیف نموده» ذکر کرده و روایاتى نقل نموده که از آنها توقیفى بودن اسماى خداوند استفاده مىشود. از جمله، از امام صادق علیه السلام نقل شده است که براى یکى از یارانش چنین نوشت:
خدا تو را رحمت کند، بدان که مذهب صحیح در توحید همان صفاتى است که در قرآن، براى خداوند متعال آمده است. پس بطلان و تشبیه را از خداوند نفى کن. نه نفى کردن صفات صحیح است و نه تشبیه؛ او خداوند ثابت موجود و بالاتر از توصیف وصفکنندگان است. و از قرآن تجاوز نکنید که پس از بیان قرآن و اتمام حجّت، گمراه خواهید شد.[2]
از امام موسى بن جعفر علیه السلام نقل شده است که در نامهاى چنین نوشتند:«انَّ اللَّهَ اعْلى وَ اجَلُّ انْ یُبْلَغَ کُنْهُ صِفَتِهِ فَصِفُوهُ بِما وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ وَ کُفُّوا عَمَّا سِوى ذلِکَ».[3] خداوند بالاتر و برتر از آن است که به کُنْه صفتش رسیده شود. پس او را تنها به صفاتى توصیف کنید که خودش را توصیف کرده است و از غیر آن خوددارى کنید.
مرحوم طبرسى، نویسنده تفسیر شریف مجمعالبیان، ذیل آیه شریفه «وَ لِلَّهِ الْاسْماءُ الْحُسْنى» مىنویسد: «این آیه دلالت دارد بر اینکه جایز نیست خدا نامگذارى شود، جز به نامهایى که او بر خودش نهاده است».[4]
ولى مرحوم علّامه طباطبائى مىنویسد: در قرآن، هیچ دلیلى بر توقیفى بودن اسماى خداوند متعال وجود ندارد، بلکه دلیل بر عدم آن هست. اما آیه شریفه «وَ لِلَّهِ الْاسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذینَ یُلْحِدُونَ فی اسْمائِهِ».[5] که بعضى به آن بر توقیفى بودن اسماى خدا استدلال کردهاند، استدلالشان وقتى صحیح است که الف و لام در «الْاسْماء» براى عهد باشد و مراد از الحاد در اسماء، تعدّى از اسماى معیّن خدا و اضافه کردن اسمهایى باشد که از طریق نقل نرسیده، ولى ایندو نظر مورد قبول ما نیست. آنگاه مىافزاید: آنچه گفتیم از نظر بحث تفسیرى است، اما از نظر فقهى، آنچه احتیاط در دین اقتضا مىکند این است که در نامگذارى به آنچه از طریق نقل رسیده اکتفا شود.[6]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . پیام قرآن، ج 4، ص 40.
[2] . اصول کافى، ج 1، ص 79.
[3] . همان، ص 78.
[4] . مجمعالبیان، ج 4- 3، ص 505.
[5] . نامهاى نیکو از آنِ خداست، پس او را به آنها بخوانید و رها کنید کسانى را که در نامهاى او کفر مىورزند. اعراف( 7)، آیه 180.
[6] . المیزان، ج 8، ص 358- 359.
پایان پیام/
نظر شما