خبرگزاری شبستان: دین مفهومی است که بشر از ابتدای خلقت از طریق ارسال رسل با آن مواجه بوده و به طور فطری گرایش به آن دارد، اما علی رغم این سابقه دیرینه هنوز هم مفهومی است که ابهامات بسیار را با خود به همراه دارد. از این رو در سلسله مطالبی برگرفته از تفسیر المیزان یادگار گرانسنگ علامه طباطبایی (ره) که به همت دکتر پریش کوششی، دکترای فلسفه و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، محقق و مترجم آثار دینی و فلسفی استخراج شده این مفهوم و ابعاد مختلف آن را بررسی میکنیم.
علت تشریع دین
کانَ النَّاس أُمَّةً وَحِدَةً فَبَعَث اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشرِینَ وَ مُنذِرِینَ وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَب بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَینَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِوَ مَا اخْتَلَف فِیهِ إِلا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَت بَغْیَا بَیْنَهُمْفَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِوَ اللَّهُ یَهْدِی مَن یَشاءُ إِلی صِرَطٍ مُّستَقِیمٍ؛
مردم قبل از بعثت انبیاء همه یک امت بودند خداوند به خاطر اختلافی که در میان آنان پدید آمد انبیائی به بشارت و انذار برگزید و با آنان کتاب را به حق نازل فرمود تا طبق آن در میان مردم و در آنچه اختلاف کردهاند حکم کنند این بار در خود دین و کتاب اختلاف کردند و این اختلاف پدید نیامد مگر از ناحیه کسانی که اهل آن بودند و انگیزهشان در اختلاف حسادت و طغیان بود در این هنگام بود که خدا کسانی را که ایمان آوردند در مسائل مورد اختلاف به سوی حق رهنمون شد و خدا هر که را بخواهد به سوی صراط مستقیم هدایت میکند.
این آیه سبب تشریع اصل دین را بیان میکند که چرا اصلا دینی تشریع شده و مردم مکلف به پیروی آن دین شوند؟ و در نتیجه بینشان اختلاف بیفتد، یک دسته به دین خدا بگروند ، دستهای دیگر کافر شوند و این معنا را اینطور بیان کرده : که انسان - این موجودی که به حسب فطرتش اجتماعی و تعاونی است - در اولین اجتماعی که تشکیل داد یک امت بود، آنگاه همان فطرتش وادارش کرد تا برای اختصاص دادن منافع به خود با یکدیگر اختلاف کنند، از اینجا احتیاج به وضع قوانین که اختلافات پدید آمده را برطرف سازد پیدا شد و این قوانین لباس دین به خود گرفت و مستلزم بشارت و انذار و ثواب و عقاب گردید، و برای اصلاح و تکمیلش لازم شد عباداتی در آن تشریع شود تا مردم از آن راه تهذیب گردند و به منظور این کار پیامبرانی مبعوث شدند و رفته رفته آن اختلاف ها در دین راه یافت، بر سر معارف دین و مبدأ و معادش اختلاف کردند و در نتیجه به وحدت دینی هم خلل وارد شد ، شعبهها و حزب ها پیدا شد، و به تبع اختلاف در دین اختلافهائی دیگر نیز در گرفت و این اختلافها بعد از تشریع دین به جز دشمنی از خود مردم دیندار هیچ علت دیگری نداشت، چون دین برای حل اختلاف آمده بود، ولی یک عده از در ظلم و طغیان خود دین را هم با اینکه اصول و معارفش روشن بود و حجت را بر آنان تمام کرده بود، مایه اختلاف کردند.
پس در نتیجه اختلافها دو قسم شد، یکی اختلاف در دین که منشاش ستمگری و طغیان بود، یکی دیگر اختلافی که منشاش فطرت و غریزه بشری بود و اختلاف دومی که همان اختلاف در امر دنیا باشد باعث تشریع دین شد، و خدا به وسیله دین خود ، عدهای را به سوی حق هدایت کرد و حق را که در آن اختلاف میکردند روشن ساخت و خدا هر کس را بخواهد به سوی صراط مستقیم هدایت میکند .
پس دین الهی تنها و تنها وسیله سعادت برای نوع بشر است، و یگانه عاملی است که حیات بشر را اصلاح میکند، چون فطرت را با فطرت اصلاح میکند، و قوای مختلف فطرت را در هنگام کوران و طغیان تعدیل نموده، برای انسان رشته سعادت زندگی در دنیا و آخرتش را منظم و راه مادیت و معنویتش را هموار مینماید، این بود یک تاریخ اجمالی از حیات اجتماعی و دینی نوع انسان ، اجمالی که از آیه شریفه مورد بحث استفاده میشود ، و اگر آن را به تفصیل بیان نکرد ، در حقیقت به تفصیلی که در سایر آیات آمده اکتفا نموده است .
منبع: ترجمة المیزان ج: 2 ص:167
پایان پیام/
نظر شما