به گزارش شبستان فرانسه از روزجمعه 22 دی ماه 1391 ( یازدهم ژانویه 2013) در یک لشگر کشی کم سابقه وارد ماجراجویی شده که ماهیت سوسیالیست های طرفدار آزادی و دموکراسی را بیش از گذشته به نمایش گذاشت .
دولت آقای فرانسوا اولاند رئیس جمهوری فرانسه با صدور فرمان حمله به کشور مالی در شمال غربی آفریقا در واقع همان اشتباهی را تکرار کرد که لئونید برژنف رهبر شوروی درششم دی ماه سال 1358 با صدور فرمان تجاوز به خاک افغانستان مرتکب شد.
در واقع اولاند بدلیل بی تدبیری های سلفش ساکوزی غرق در مشکلات اقتصادی است دست به یک ماجراجویی سیاسی نظامی اقتصادی در کشور مالی زد تا بتواند افکار عمومی مردم فرانسه را به نام حمایت از دموکراسی و مقابله با تروریسم مدتی از مشکلات اصلی کشور دور نگه دارد. اما بعید است بتواند در مالی بماند . فرانسوی ها احساساتی با اشغال یک کشور مهم غرب آفریقا، بیشتر رویاهای استعماری گذشته را احیاء می کنند و هزینه آنرا نیز می پردازند. آنها به زور فرانس پرس و رویترز و شبکه های مختلف تصویری فرانس 24 و یورو نیوز و غیره می خواهند ما بپذیریم که آنها صرفا رفته اند آنچه را که تروریست های القاعده و اسلام گرایان وهابی می خوانند، سرکوب کنند و به همین دلیل حتی به صدای اعتراض متحدان چپ خود نیز گوش نمی کنند.
منتقدین فرانسه می گویند مگر همین روس ها که در همین ایام در دی ماه سال 1358 رفتند افغانستان را اشغال کردند ، نگفتند ما به درخواست رئیس جمهور وقت افغانستان وارد این کشور شدیم! وببرک کارمن سفیر افغانستان را در چک اسلواکی ، با تانک در کابل به قدرت رساندند. تا به اصطلاح از دستاورد های سوسیالیستی حمایت کنند . در آن زمان همین رسانه ها ی گروهی فرانسه و جهان غرب گوش فلک را کر کردند و در مذمّت مداخله نظامی شوروی مقالات نوشتند. اما شوروی گوش نکرد حالا چرا فرانسه می خواهد تجربه اشغالگری شوروی را تکرار کند؟
براستی فرق اسلام گرایان کشور مالی با مخالفان اسد در سوریه چیست؟ انها را باید سرکوب کرد اما از اینها به نام آزادی باید دفاع کرد! عجب داستانی دارد این سیاست و تاریخ
ماچگونه باورکنیم در مالی گروه های القاعده و تروریستهای وهابی توانستند بیش از نصف کشور بزرگ مالی را بدون پشتیبانی مردم تحت کنترل خود درآورند؟ آیا می شود به اطلاعاتی که خبرگزاری فرانس پرس و رویترز و غیره به ما تحویل می دهند ، اعتماد کرد؟
در 33 سال پیش تبلیغات اغواگرانه شوروی به من و امثال من که نسل جوان آن زمان بودیم می گفتند رئیس جمهور کشور مستقل افغانستان از ارتش سرخ خواسته است که مداخله نظامی کنند و کشورش را از دست قاچاقچیان مواد مخدر و اسلام گراهای تحت نفوذ پاکستان و آمریکا آزاد کنند . امروز هم دولت کودتاچی مالی از فرانسه می خواهد برای نجات کشورش در مالی اقدام نظامی کند.
البته بنده نمی خواهم دو رویدادی را که صرفا از لحاظ زمانی مناسبت مشترک دارند با هم یکی فرض کنم اما می خواهم توجه بدهم که:
1- مخاطبان اکثرا از خود سئوال می کنند چگونه دولت کشو ر مالی از استعمار گر قبلی کشورش می خواهد برای نجات دموکراسی و حقوق بشردر کشور ش ، مردم شهرهای این کشور را بمباران کند و سربازان خود را برای حفظ آزادی در سایه سرنیزه به مالی گسیل نمایند؟ آیا چنین دولتی از پشتیبانی اکثریت مردم برخوردار است ؟
2- تجربه مداخلات آمریکا و شوروی سابق ثابت کرد با اقدام نظامی و استفاده از زور نمی توان دموکراسی و حقوق بشر را به ارمغان آورد . نگاهی به وضعیت افغانستان و عراق امروز به خوبی این نکته را ثابت می کند که برای حذف تروریست ها و دیکتاتورها و تحقق آزادی واقعی راه های بهتر و کم هزینه تری هم وجود دارد.
3- سیاست های مداخله جویانه قدرتهای سلطه جو در هر جا و به هر نام و تحت پوش دفاع از هر مرام و مسلکی که باشد محکوم به شکست است. اگر شوروی در افغانستان و آمریکا در عراق نتیجه گرفت ، فرانسه هم می تواند در مالی از اشغال نظامی این کشور نتیجه بگیرد . اینجا جزایر کومور وجریره مایوت نیست ، اینجا یک کشور بزرگ با سابقه تمدنی است که هیچگاه استعمارگران آن را به رسمیت نشناختند.
4- فرانسه و همه قدرتهای سلطه گرباید اجازه دهند مردم کشورها خودشان مشکلاتشان را حل و فصل کنند . چون تجربه نشان می دهد دخالت نظامی به نام آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، مقابله با تروریسم انجام می پذیرد اما در نهایت به کام زورمداران و شرکتهای تولید کننده اسلحه و غارتگران نفت و غیره تمام می شود.
حسن بهشتی پور
کارشناس ارشد مسائل بین الملل
نظر شما