خبرگزاری شبستان: از دیدگاه صدرا حقیقت وجود دارای احوالی و مفهوم وجود دارای احکامی است. صدرا به خوبی با در نظر گرفتن ویژگی های هر مرتبه از وجود معتقد است همه شاخه های علوم انسانی از آنجا که همگی مربوط به امور انسان گردیده و از تجلیات انسان به حساب می آیند. در حقیقت احوال حقیقت وجود انسانی اند و به همین جهت وجود انسانی و نه مفهوم او مرکز همه علوم انسانی است، و باید دید که صدرا چگونه به این علوم بر اساس معرفت شناسی خود نزدیک می شود.
معرفت شناسی صدرا هم ناظر بر این روش است و هم ناظر بر بنیاد معرفت شناختی علوم انسانی. از دیدگاه صدرا از آنجا که در بین موجودات، تنها انسان است که دارای تناسخ بطون بوده و دارای عالم می باشد، به همین جهت از دیدگاه صدرا تنها انسان است که همیشه در طلب وجود اصیل است. با توجه به همین اصل و دیگر اصول معرفت شناختی و وجودشناختی صدرا، علوم انسانی، علوم وجودیند(وجود به همان معنایی که اگزیستانسیالیست ها در خصوص انسان به کار می گیرند).
بر همین اساس است که در میان موجودات تنها انسان است که اهل وجود است و دارای ظهور، در نتیجه انسان برخلاف موجودات دیگر در این عالم جهت کمال خود به هیچ حدی محدود نبوده و همیشه در حال انتخای خودی برای خود و به خود دیگر در حال حرکت است.
در این مقاله ضمن مقایسه معرفت شناسی صدرا با کانت و هوسرل(که هر دو از فیلسوفان بزرگ غرب در تعیین مبانی معرفت شانختی علوم انسانی بوده اند) نشان می دهد که علوم انسانی در فلسفه صدرا بر اساس معرفت شناسی و وجودشناسی خاص وی دارای جایگاه ویژه ای است و علوم انسانی که مبتنی بر مبلانی معرفت شناختی وی باشد علوم انسانی جهت دار بوده و هیچ گاه از هدف و مقصود اصلی خویش باز نمی ماند.
به همین جهت علوم انسانی در دستگاه صدرایی بدان جهت که هدف الهی را در خصوص انسان بر آورده می سازد دارای جایگاهی ویژه است تا آنجا که هریک از شاخه های علوم(اعم از تجربی و انسانی) بدون فهم حقیقت علوم انسانی از دیدگاه صدرا بی وجه و فایده خواهند بود.
پی نوشت:
مقاله رسول برجیسیان، استادیار فلسف غرب و مسعود جعفری استادیار علوم سیاسی در همایش بین المللی علوم انسانی در ایران.
پایان پیام/
نظر شما