خبرگزاری شبستان: آیت الله علی اکبر برهان، از مجتهدین و مروجین شیعه ایرانی است. وی در سال 1324قمری در تهران متولد شد. پدرش میرزا علی از کسبههای معروف و متدین و مؤمن تهران بود.
آیت الله برهان عشق و اخلاص فوق العاده ای به اهل بیت عصمت(ع) داشتند و در تمام موالید و اعیاد و وفیات ائمّه علیهم السلام مجلس جشن و سوگواری با شکوهی تشکیل می دادند و خود در مدح آنان اشعاری می سرودند.
مرحوم آیت اللّه مجتهدی در این باره می گوید: «علت موفقیت من، همین مجالس توسل در کنار درسهای طلبگی است. وقتی هم نزد استادمان حاج شیخ علی اکبر برهان در تهران در مسجد لرزاده بودیم، ایشان هفته ای یک شبسینه زنی برقرار می کردند و می فرمودند:«من هر چه دارم از همان روضه ها و سینه زنیها که برای اهل بیت گرفته ام.
آن عالم متخلق، عشق و علاقه وافری به حضرت مهدی علیه السلام داشت. آن بزرگوار پس از زیارت حرمین عسکریین علیهم السلام و سرداب مقدس ولیّ عصر (عج)، موقع بیرون آمدن از سرداب مقدس و هنگام وداع در پای پله های سرداب سامرّا،بداهةً این اشعار را سروده اند:
آیت اللّه مهدوی کنی در این باره می گوید:
«ایشان طلبه های مدرسه را به طوردسته جمعی به عتبات مقدسه برد. در این سفر که دو ماه طول کشید. برنامه ویژه ای برای ما گذاشت. ده شب درمسجد کوفه بیتوته و اعتکاف کردیم. در نجف، برنامه اش این بود که هر روز ما را به دیدار یکی از علما و مراجع می برد.این سفر برای ما از نظر معنوی سفر بسیار خوبی بود. از آنجایی که گرایش زیادی به طلبه شدن در بین مردم وجودنداشت، ایشان سعی می کرد همان تعداد کم را نگه دارد.»
عرفیات طلبگی
آیت اللّه مجتهدی تهرانی رحمه الله در باره مراعات عُرفیات طلاب می گوید: «عرفیات، غیر از اخلاقیات است. ممکن است شخص استاد اخلاق باشد، ولی از عرفیات هیچ نفهمد. باید استادی پیدا کرد که عرفیات را برای انسان بگوید.عرفیات یک سری مسائلی است که شاید خلاف شرع نباشد، ولی خلاف عرف جامعه است و عوام الناس از انجام آنها،توسط ما روحانیون خوششان نمی آید. ما هم برای اینکه مردم به دین و روحانیت علاقمند شوند و طرد نشوند باید اینهارا مراعات کنیم.
روحانی نباید با کسی که به دین و دستورات آن اهمیت نمی دهد معاشرت کند یا چنین افرادی در منزل او رفت و آمد،کنند؛ مگر اینکه قصد راهنمایی او را داشته باشد. استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان می فرمودند: «روزی به خانه رفتم و متوجه شدم که عده ای میهمان از طرف آشنایان و فامیلهای همسرم تشریف دارند و بعضی از آنها بدون رعایت اینکه ما روحانی و آخوند هستیم و مردم از ما بیش از دیگران توقع دارند، با ظاهری که با عرفیاتِ طلبگی ما مناسب نبود حضورداشتند، لذا به اهل بیت(ع) گفتم که برای آنها توضیح دهید که متوجه بشوند و آنها هم الحمد للّه متذکر شدند و بعد از این جریان، هر وقت به منزل ما می آیند آنها هم رعایت عرفیات را می کنند.» و یا روزی که طلبه بودیم با معظم له به دیدار یکحاجی که تازه از مکه آمده بود، رفتیم. ایشان به ما فرمودند: «حق دست زدن به هیچ چیز را ندارید. کاری نکنید که بگویند:آخوند جزء مُطَهِّرات است و همه چیز را پاک می کند و می خورد. بنشینید و به هیچ چیز دست نزنید. بگذارید به زور بهشما یک چیزی تعارف کنند.»
مراقبت از طلاب علوم دینی
آیت اللّه مهدوی کنی می گوید: «پدرم دوست داشت که خطّم خوب شود. نزد معلمی به نام زرین قلم در خیابان ناصرخسرو، کلاس خط می رفتم. آقای برهان متوجه شدند که من روزها از مدرسه بیرون می روم و از من پرسیدند: «شما چرابیرون می روید؟» گفتم: «می روم خط بنویسم.» گفت: «نه، نه! بیرون نروید؟» زیرا نگران بودند مبادا محیط، ما را آلوده کند.ایشان خیلی مواظب بودند که طلاب جوان، معاشرتهایشان محدود باشد.»
وی می گوید:
«آن مرحوم هفتاد، هشتاد طلبه داشت. مواظب بودند که ما به عنوان طلبه، پای منبرشان نشسته ایم یا نه؟ اگر یک شبنبودیم ما را مؤاخذه می کرد که دیشب چرا نیامدید؟»
آن عالم وارسته، همواره به طلاب علوم دینی در باره خصوصیاتی چند، همانند نیت خالص، برنامه های سحرگاهی،نیروی جاذبه، حافظه قوی، صبر و تحمل در برابر شداید و سختیهای گوناگون، تواضع، حلم و بردباری، توسل وبرخورداری از استاد اخلاق و... توصیه می کردند که فقط به برخی از آنها به صورت اختصار از زبان شاگرد بزرگوارشآیت اللّه مجتهدی (ره) اشاره می کنیم:
الف. طلبه باید علاوه بر درس خواندن، اهل نوافل و مستحبات و تعقیبات نماز باشد. انسان باید عبادات مستحبی رادر طول سال، حداقل یک بار هم شده «نوبر» کند و بچشد؛ مثل میوه ای که انسان هر سال «نوبر» می کند.
ب. طلبه باید برنامه سحرگاهی داشته باشد. یک کارگر صبح تا ظهر کار می کند. ظهر چند دقیقه سرش را می گذاردزمین، خستگی او رفع می شود. دوباره تا شب کار می کند؛ ولی ما ساعتها می خوابیم؛ ولی باز حال بلند شدن نداریم. علتشاین است که گناه، ما را خسته کرده است و نمی توانیم برای نماز شب بلند شویم.
ج. ثواب زیاد است؛ ولی ثواب دان ما سوراخ است؛ یعنی فلان عمل را خوب به جای می آوریم و در عوض به ماثواب هم می دهند؛ ولی عملِ حرام دیگری را انجام می دهیم؛ مثلاً غیبت می کنیم و ثوابها هم می ریزد و از بین می رود.
مرحوم آیت اللّه مجتهدی رحمه الله می گوید: «بعضی از افراد، نزد استاد ما حضرت آیت اللّه حاج شیخ علی اکبر برهانمی آمدند و از مطلبی یا جریانی تعریف می کردند؛ به مجرد اینکه استاد می فهمیدند که قصد غیبت دارند، دست رویزانوی آنها گذاشته و صلوات می فرستادند و بدین ترتیب طرف را ساکت می کردند.
شهر فضیلتها
مرحوم آیت اللّه برهان با تمام وجود در اختیار مردم بود و به قدر توان خود، مشکلات مردم را حل می کرد. حجت الاسلام انصاریان می گوید: «ایشان یک حیاط 50 متری با اتاقی 30 متری بَرِ خیابان لرزاده و کنار خانه اش ساخته بود که درآن به روی همه باز بود. تابستانها افرادی از طلاب و کسبه نجف به مسجد لرزاده می آمدند و در آن خانه اقامت می کردند.مرحوم برهان، صبحانه و ناهار و شام آنها را می داد و هیچ گاه نمی پرسید که چند روز می خواهند بمانند.
در مسجد، سه نوبت، نماز جماعت برپا بود. از هر صنف، بزّاز، بقّال، بنّا، دکتر، مهندس و... برای نماز می آمدند.ایشان به همه سپرده بود که هر کاری دارید به یکدیگر مراجعه کنید؛ حتی برای ازدواج نیز تأکید داشتند که آنها از بین خودعروس و داماد پیدا کنند.
عده ای از پزشکانِ مرید حاج آقا پیشنهاد کرده بودند که اگر بیمار فقیری هست نزد ما بفرستید تا به رایگان او رادرمان کنیم و در تهیه دارو به او کمک کرده و در صورت لزوم بستری اش نماییم. در اداره ها نیز حاج آقا مریدان زیادیداشت. هر کس کارش به بن بست می رسید، نامه ای از ایشان می گرفت و مشکل خود را حل می کرد.
اگر کتاب تازه ای چاپ می شد، به مؤلف آن می گفت که کتابهایت را به مسجد بیاور تا سفارش کنیم مردم بخرند. یکیاز کسانی که کتابهایش را برای فروش به آنجا آورده بود، مرحوم فیض الاسلام بود که کتاب نهج البلاغه اش را که در ششجلد بود به آنجا آورد و جلدی پنج تومان فروخت. پدر من هم یک دوره از آن خرید. مسجد لرزاده تقریبا شهر کوچکیبود که افراد مختلف از هر صنفی در آن حضور می یافتند.»
مدرسه کلاسیک برهان
حکومت پهلوی عمده اهداف ضدّ دینی خود را از طریق اداره آموزش و پرورش اعمال می کرد و با برپایی مجالس ومحافل طاغوتی در صدد اسلام زدایی از نوباوگان مسلمان بود. در جنوب تهران، سه چهره روحانی در صدد مقابله بااهداف پلید و شیطانی رژیم برآمدند و با تأسیس مدارس کلاسیک و تربیت و پرورش فرزندان مسلمان، خدمات بزرگیرا به اسلام و جامعه اسلامی ارائه کردند.
این سه چهره معروف عبارت اند از:
1. آیت اللّه حاج شیخ عباسعلی اسلامی؛ او 160 دبستان و دبیرستان در نقاط مختلف کشور به ویژه در تهران، تحتعنوان «جامعه تعلیمات اسلامی» تأسیس کرد.
2. عالم مجاهد آیت اللّه حاج شیخ جواد فومنی.
3. حضرت آیت اللّه حاج شیخ علی اکبر برهان.
حجت الاسلام انصاریان می گوید: «جوّ مدرسه مرحوم برهان و روحیه معلّمان آن مدرسه، به گونه ای دیگر بود؛ یعنیپرورش فرهنگ اسلامی در روح و جان بچه ها و دور نگه داشتن از فرهنگ غرب، محور اصلی کار بود و مخالفت ومقابله با تبلیغات و جلوه های طاغوتی حکومت شاهنشاهی نیز روی دیگر سکه بود.
معلم ها به روشهایی که ما بتوانیم درک کنیم در سخنان خود، یا با نقل داستان، این مقاصد را اعمال می کردند. در آنزمان، جشنهای طاغوتی برگزار می شد که دانش آموزان باید در آن شرکت می کردند؛ امّا مسئولان مدرسه ما تلاش فراوانمی کردند و بچه های مدرسه را به آن جشنها نمی بردند. مرحوم برهان نیز دافعه عجیبی نسبت به فرهنگ غرب و حکومت شاهنشاهی داشت.
می توان گفت تربیت یافتگان مدارس مرحوم برهان، از سرمایه های انقلاب هستند. در حقیقت، آن مرد بزرگ بدوناینکه بداند در آینده، انقلاب اسلامی صورت می گیرد و به پیروزی می رسد، نیروی اسلامی تربیت کرده بود. شش سالهبودم که دست در دست پدربزرگ، برای ثبت نام به مدرسه مرحوم برهان رفتم. به مدرسه که رسیدیم آیت اللّه برهان نیزحضور داشت. رفتار و استقبال ایشان به گونه ای بود که من بعد از ثبت نام با آرامش و آسودگی در مدرسه ماندم.
مدرسه، زیر نظر آن مرحوم اداره می شد و همه معلمها را نیز خود ایشان انتخاب می نمود. در اوّلین جلسه ای که آیتاللّه برهان در کلاس حضور یافت، سوره حمد را به ما یاد داد و آن قدر حوصله به خرج داد تا آن را کاملاً حفظ کردیم. درآن مدرسه، پرورش، بیش از آموزش اهمیت داشت و بچه ها تحت نظر معلمان نیک و دلسوز به خوبی پرورش یافتند.بحمد اللّه تا به حال هر کدام از شاگردان آن مدرسه را که می بینم آنان را متدیّن و معنوی می یابم. نماز خواندن آقای برهانبه گونه ای بود که برای همه جاذبه داشت. ایشان صدای بسیار گیرایی داشتند و به قدری متواضع بودند که یک ساعت پیشاز نماز، دستشوییهای مسجد را پاک می کردند. همه افراد بی دین و بی قید نیز مجذوب ایشان شده بودند.»
رحلت غم انگیز
سرانجام آن عالم وارسته برای انجام فریضه حج رهسپار بیت اللّه الحرام شد و در مکه، تمامی اعمال و مناسک حج رابه خوبی به پایان رساند و در همان سرزمین مقدس از دار دنیا رحلت فرمود. ابتدا فکر می کنند شاید سکته کرده باشند؛چون آن روزها در مکه، امکاناتی نبود، به همین دلیل او را به جده می رسانند؛ امّا دکترها می گویند که وفات یافته است.
پیکر پاکش در نیمه ذی الحجه 1378 قمری حدود سال 1339 شمسی پس از انجام نماز توسط حضرت آیت اللّهحاج شیخ حسین لنکرانی رحمه الله ، در کنار قبر حوا به خاک سپرده شد. مرحوم حاج شیخ محمّد شریف رازی که سالیانمتمادی در امور تربیت طلاب با او همکاری داشت و جزوه «برهان ما» را در فقدانش به طبع رسانده است، می نویسد: «درمرگ آیت اللّه برهان، مردم خیابان خراسان و لرزاده و دیگر نقاط تهران، چنان گریستند که کم تر دیده شد.
پایان پیام/
نظر شما