خبرگزاری شبستان: در بخش های گذشته در تحلیل عرصه سیاسی یمن به معرفی اخوان المسلمین یمن و جنبش شیعیان زیدی یمن پرداختیم. در این شماره تلاش می کنیم با معرفی دیگر گروه های سیاسی این کشور به تحلیل عرصه منازعات این کشور بپردازیم.
سلفی های رادیکال و القاعده:
این گروه را باید اصلی ترین متحدان عربستان در منطقه تلقی کرد. البته رابطه عربستان با سران قبایلی چون حاشد نیز بسیار مناسب است. جریانات سلفی گری در یمن در سال های اخیر با رشد بسیار سریعی مواجه بوده اند. قسمت جنوبی یمن محل مناسبی برای رشد جریانات سلفی گری است. خاندان بن لادن نیز در همین منطقه سکونت دارند. در کنار این مساعدت جغرافیای نزدیکی صالح به عربستان، تاثیر به سزایی در رشد وهابیت داشته است. البته پس از 11 سپتامبر و مخالفت ظاهری آمریکا با القاعده برخوردهایی با این جریان ها در یمن صورت گرفته است که چندان جدی نبوده از نفوذ آنها جلوگیری نکرده است.
مردم جنوب:
مردم جنوب در سال 1990 با شمالی ها متحد شدند ولی علی عبدالله صالح و شیخ عبدالله الاحمر، وحدت یمن را به نفع شمالی ها مصادره کردند و جنوبی ها را در جنگ تابستان 1994 سرکوب کردند اما آتش زیر خاکستر در جنوب باقی ماند. در پنج سال پایانی دولت صالح، مردم جنوب وارد انتفاضه ای غیرمسلحانه علیه دولت یمن شدند. اما این انتفاضه برای جنوبی ها تاکنون جز زندان و سرکوب و قتل حاصلی نداشته است. مردم جنوب که تعدادشان از قبایل شمال کمتر است توان مبارزه مسلحانه با دولت و قبایل مسلح شمال را ندارند و در 21 سال گذشته شاهد چپاول ثروتها و سرمایه های جنوب توسط حاکمان صنعاء بوده اند.
تحلیل منازعه قدرت در یمن:
آمریکا از ابتدای تحولات یمن یکی از متخصصین مبارزه با تروریسم خود به نام جان برمن را مأمور پیگیری پرونده یمن کرده بود. آمریکایی ها با خروج علی عبدالله صالح از یمن مخالفتی نداشتند و در مواضع رسمی خود خواهان خروج وی نیز شده بودند اما به طور موثر و علنی تمایلی به دخالتی در اوضاع یمن نداشتند و مسئولیت این پرونده را همانند بحرین به عربستان واگذار کردند.
عربستان نیز در ابتدای امر قصد داشت تا علی عبدالله صالح را برای یمن حفظ کند. اما با بالا گرفتن مخالفت ها بر علیه وی، و عملی نبودن چنین خواسته ای با تنظیم طرح شورای همکاری، سعی در کنترل انقلاب مردم یمن داشته است. براساس نظر و داوری شورای همکاری و در واقع عربستان، اقدامات خیابانی و استفاده از انقلاب برای ایجاد دگرگونی باید کنار گذاشته شود و هر تغییر باید بر مبنای داوری و سازوکار عربستان سعودی صورت گیرد یعنی تغییرات حداقلی و کنترل شده. نکته دیگر در طرح عربستان حفظ ساختارهای فعلی و از جمله حفظ خاندان الاحمر در قدرت است که در واقع حفظ رژیم را در پی دارد و تغییر نه در بنیان های حاکمیت بلکه در ظواهر و افراد آن هم نه بطور گسترده بلکه محدود اتفاق می افتد. در طرح عربستان جنبش مردمی بصورتی تجزیه شده - یعنی با منها کردن دو گروه بزرگ جنوبی ها و الحوثی ها- مورد پذیرش محدود قرار گرفته اند از این رو شریک شدن این دو گروه در حکومت از نظر سعودی ها- و غربی ها- خط قرمز به حساب می آید..
هم اکنون این طرح در یمن در حال اجرا بوده و معاون رییس جمهور یعنی عبد ربه منصور هادی قدرت را در دولت لنتقالی در دست دارد. عربستان تلاش می کند نهایتا یکی از افراد وابسته به خود نظیر علی محسن الاحمر، فرماندۀ قدرتمند لشگر شمال و یا یکی از اعضای قبیلۀ حاشد و خانوادۀ الاحمر که روابط دوستانه ای با عربستان دارند، رهبری یمن را پس از تحولات فعلی به دست گیرند.
اما نکته ای که در این میان حائز اهمیت است، افول تدریجی قدرت عربستان در منطقه است که با مرگ ملک عبدالله، می تواند با سرعت زیادی کاهش یابد. بر این اساس آمریکا تلاش می کند به موازات رشد قدرت طلبی مصر در منطقه، اهداف خود را از طریق اخوان المسلمین دنبال کند. این امر در سوریه کاملا بر هم منطبق شده است و در کشورهای دیگر نیز با توجه به رویکرد تقابلی علیه ایران توسط اخوان المسلمین، دارای مشترکات زیادی است. تحلیل سیاست های اخوان مصر در منطقه نشان از تلاش این حزب برای تسلط بر جهان اسلام دارد و شواهد گویای این امر است که همکاری مشترک و غیر رسمی بین مصر و آمریکا در این مسیر شکل گرفته است. آمریکا از متحد سابق خود یعنی عربستان نا امید است و به نظر می رسد مصر را برای نفوذ منطقه ای خود در برابر ایران انتخاب کرده است.
اقدامات ایران در یمن نیز در راستای حمایت از شیعیان و مردم جنوب است که در حال طرد شدن از صحنه سیاسی این کشور می باشند. البته تبلیغات منفی دولت و هم اکنون اخوانی ها در این راستا بسیار بوده است. اتهام جاسوسی به ایران در این زمینه برای طرد هرچه بیشتر این گروه ها از صحنه سیاسی یمن بوده است، در حالی که ایران تلاش کرده است در عرصه سیاسی و فرهنگی_ رسانه ای به این گروه ها یاری رساند.
بر این اساس و با توجه به آنچه گذشت به نظر می رسد تقابل مصر و آمریکا با ایران، تعیین کننده آینده سیاسی یمن خواهد بود. نکته قابل توجه این است که حذف شیعیان و مردم جنوب از عرصه سیاسی، همچون گذشته قطعا میسر نخواهد بود. انقلاب یمن فضای سیاسی این کشور را تغییر داده است. و چنین خیالاتی قطعا توسط مردم یمن پذیرفته نخواهد شد. اما میزان نفوذ این گروه ها به میزان بسیار زیادی به تحولات منطقه ای و قدرت رقبای موجود در عرصه سیاسی منطقه دارد که به پیش از این به آن اشاره کردیم.
پایان پیام/
نظر شما