به گزارش خبرنگار شبستان، برنامههای جذاب و سوتی سریالها و دیگر برنامههای تلویزیون مواردی است که موضوع صحبت خانوادهها، دوستان، همکلاسیها، همکاران و دیگر افراد قرار میگیرد. هفتهنامه جوان نیز در شماره 393 خود که در تاریخ 23 دی 91 منتشر شده در بخش «گوی طلایی و تمشک طلایی» - که اولی به کارهای خلاقانه برنامههای تلویزیونی و دومی به بیتوجهیها و اصطلاحا سوتیهای این برنامهها تعلق میگیرد، این هفته سریال زمانه، چند برنامه ورزشی، مستند و مناسبتی را مورد توجه قرار داده.
در این بخش که گاه با پیامهای مخاطبان مجله پر میشود از سریال «زمانه» آخرین کار حسن فتحی تقدیر شده و در پی اهدای گوی طلایی آمده: «به سریال زمانه باید گوی داد که بعد از مدتها خانوادهها را پای تلویزیون مینشاند. این سریال هرچند مثل کارهای قدیم حسن فتحی نیست، ولی حداقل داستان روانی دارد و آدم را همراه میکند».
اما در ادامه، دو تمشک طلایی نصیب «زمانه» شده که اولی مربوط به سکانسی است که بهزاد از زندان آزاد میشود و مستقیم سر مزار پدرش میرود، چرا که «در تصویری که از جند قدمی او و مزار پدرش پخش میشود، هیچ خبری از دسته گلی که در دست او باشد نیست،اما به محض اینکه کنار قبر مینشیند، میبینیم که یک دسته گل تازه و بزرگ سنگ قبر را پوشانده است».
تمشک دوم هم با تقدیر از بازی بازیگران سریال «زمانه» به خصوص حسین محجوب، به تکنیک پرده آبی این سریال هنگام رانندگیها تعلق گرفته است.
از برنامههای مناسبتی اربعین هم تمشک طلایی به پخش و گوی طلایی به مستند «یادداشتهای یک پیاده» رسیده. در توضیح تمشک نوشته شده: « تقریبا همه شبکهها ارند تصاویر عزاداری اربعین را پخش زنده میکنند، هر کد ام هم در باکسهای چندخانه این عزاداریهای سراسری را پوشش میدهند. اما اتفاق تمشکگیر وقتی است که تصویر یک خیابان، زیرنویس شد کرمان و در شبکه دیگر زیر همان تصاویر، نوشته یاسوج. حالا کاری نداریم که این دو شهر چقدر با هم فاصله دارند، ولی تا آخر این پخش زنده این اشتباه اصلاح نشد و آخرش نفهمیدیم که بالاخره عزاداری یاسوج را دیدیم یا کرمان!».
اما گوی طلایی به خاطر نمایش بیواسطه مهماننوازی اعجابانگیز عزاداران اربعین حسینی در مستند «یادداشتهای یک پیاده» اهدا شده. در توضیح این گوی نوشته شده: «دست مرد و همراهش را گرفتهاند و اصرار، اصرار که باید بیایی خانه ما، نماز بخوان، شام بخور و راه بیفت. یکی دو نفر هم نیستند. از سد یکی رد شوی، دومی بیخیالت نمیشود، سومی نمیگذارد بروی و اذان را بهانه میکند برای راضی کردن. رفتارهایشان آدم را یاد مسافربران خودمان میاندازد که دست مسافر را ول نمیکنند و با هم سر رساندن، دعوا میکنند. با این تفاوت که با همه این اصرارها، میخواهند شبی زائر اربعین امام حسین (ع) را مهمان کنند».
این هفته یک گوی و دو تمشک به ورزشیها رسیده، اولی متعلق به شبکه ورزش است که در همین عمر کوتاه خود دارد کارهایی که تا به حال در این حوزه انجام نشده، را به نمایش میگذارد. از جمله این کارها مستندهایی است که از این شبکه پخش میشود و آخرین آن مستند عزاداریهای ورزشکاران نامی کشور. براساس این متن «وسواس در کوتاه کردن حرفهای ورزشکاران و نمایش نماهای گوناگون از این همه ورزشکار، ارزش گوی داشته است».
اما تمشکها یکی به «ورزش ظهرگاهی میرسد»، چون « یکی از آیتمهای برنمه زنده «حرکت از نو» شبکه ورزش که ظهرها پخش میشود، انجام حرکات نرمشی و اجرای گروهی آن توسط چند ورزشکار است که به خودی خود خوب است، اما انجام این حرکات درست در ظهر، بیشتر از هر چیز آدم را یاد وقت ناشناسی عوامل برنامه و تمشک میاندازد».
دومین تمشک هم با عنوان «سریعترین تمشک» به گروه ورزش شبکه ورزش رسیده، چرا که «شبکه سهای ها مثل همیشه چند ثانیه اول بازی «فجر سپاسی و پرسپولیس» را هم به پخش آگهی بازرگانی اختصاص میدهند تا زا پخش زنده سریعترین گل تاریخ لیگ بازبمانند».
اما همین آگهیهای بازرگانی هم یک چنین تمشکی گرفتهاند: «یک شرکت محترم ایرانی در تبلیغ گوشی تلفن همراه خود بر این جمله تاکید میکند که این گوشی «در جیب جا میشود و به راحتی از جیب بیرون میآید!». سوال اینجاست کهمگر بقیه گوشیهای موجود در بازار، چه اندازهای دارند که در جیب جا نمیشوند؟ یا بهتر است به طراحان این تیزر تبلیغاتی بگوییم که: به نظر شما، تمشک هم در جیب جا میشود؟».
پایان پیام/
نظر شما