خبرگزاری شبستان: طی روزهای گذشته، پاسخ هاشمی رفسنجانی به انتقادات گسترده پیرامون نامه بدون سلامش به رهبر معظم انقلاب که از منبع کتاب "صراحت نامه" اخذ شده است، موضوعی بود که به محمل خبری رسانه ها تبدیل شد.
این سخنان هاشمی که - به گفته خودش- نشانگر حرکت وی خلاف نظر رهبر انقلاب است، بدون توجه به محتوای نامه اش بیان شده است.
انتشار دفاعیات هاشمی در این ارتباط، سبب ساز شد که موضوع نامه هاشمی و تاثیر آن در فتنه 88 مجددا مطرح شود. بر اساس این دفاعیات هاشمی بدون اشاره به بخش اعظم نامه اش که بی ارتباط با سخنان احمدی نژاد است، از پاسخ به "اظهارات بی اساس" احمدی نژاد در این نامه سخن می گوید. وی در پاسخ به اینکه انگیزه شما از نگارش آن نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری چه بود؟، گفته است: "متاسفانه در مناظره، آقای احمدینژاد حرفهایی را زده بود که غیرواقعی بود. تاسف بیشتر از این بود که همان حرفها را پایه تبلیغات خویش قرار دادند و در اجتماعات از آنها سوءاستفاده میکردند. در سالگرد رحلت امام در مرقد به ایشان گفتم حرفهای ناقص گفتهاند. ترجیح میدهم خودشان اصلاح کنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم. چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از آن نامهای تهیه کردم. چون باید جواب آن حرفها داده میشد."
هاشمی مدعی می شود که سخنان احمدی نژاد انتخاباتی بوده است و ضرورت پاسخگویی به وی پیش از انتخابات وجود داشته است، اما از این سخن نمی گوید که چرا به جای پاسخ مستقیم به احمدی نژاد و یا خطاب قرار دادن ملت ایران با لحنی تهدید گونه رهبر انقلاب را خطاب قرار داده است. وی در این ارتباط می گوید: " میگویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سوال دیگر سفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟ نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سهشنبه بود، برای رهبری فرستادم." در واقع این بحث مطرح است که اگر مد نظر هاشمی از این سخنان دفاع از خود و فرزندانش در برابر مردم بوده است، می بایست نامه ای خطاب به مردم می نوشت و آن را منتشر می کرد و اگر هدفش ذکر نکاتی به رهبری بود که ضرورتی به انتشار عمومی آن نبود، ضمن این که در جلسه حضوری نیز می توانست به صورت شفاهی درخواستش را به ایشان مطرح کند. بر این اساس باید گفت که گذشته از مضمون، پایه و اساس انتشار چنین نامه ای محل اشکال است و سابقه هاشمی در برخوردهای خود با حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری و نامه مشابه ای که به امام(ره) نوشته است، نشان از درک پایین وی از مقام ولایت دارد که با چنین توجیهاتی قابل گذشت نیست.
اما اگر بخواهیم به مضمون نامه بپردازیم این مساله روشن تر می شود. در این جا بررسی نامه هاشمی رفسنجانی به حضرت امام(ره) در سال 59 می تواند در نقش مقایسه موثر باشد. ذکر این نکته لازم است که آن نامه مانند نامه اخیر سرگشاده نبوده است. هاشمی علت نوشتن این نامه را چنین می نویسد: " احساس میکنم که روابط و ملاقاتهای ما با جنابعالی، صورت تشریفاتی به خود میگیرد و محدودیتهایی در طرح و بحث مطالب –من جمله خوف از اینکه جنابعالی موضعگیری سیاسی و رقابت تلقی کنید- به وجود آمده و من خائفم که این حالت خسارت بار باشد."
هاشمی در ادامه در توضیح اختلافات موجود با جریان دولت بنی صدر می گوید: "تبلیغات متمرکز مخالفان –که از مقام رسمی و تریبونهای رسمی در رُل مخالف و اقلیت سخن میگویند- و نصایح کلی و عام جنابعالی و سکوت و ملاحظات ما که علل موضعگیریها را روشن نکردهایم، وضعی به وجود آورده که خیلیها خیال میکنند ما و طرف ما بر سر قدرت اختلاف داریم و دو طرف را متساویاً مقصر یا قاصر میدانند... خود شما میدانید که موضع نسبتاً سخت مکتبی امروز ما، دنباله نظرات قاطع شما از اول انقلاب تا به امروز است... آیا رواست که به خاطر اجرای نظرات جنابعالی ما درگیر باشیم و متهم و جنابعالی در مقابل اینها موضع بیطرف بگیرید؟ آیا بیخط بودن و آسایش طلبی را میپسندید؟ البته اگر مصلحت میدانید که مقام رهبری در همین موضع باشد و سربازان خیر و شر جریانات را تحمل کنند، ما از جان و دل حاضر به پذیرش این مصلحت هستیم، ولی لااقل به خود ما بگوئید. آیا رواست که همه گروه دوستان ما به اضافه اکثریت مدرسین و فضلاء قم و ائمه جمعه و جماعات و ... در یک طرف اختلاف و شخص آقای بنی صدر در یک طرف و جنابعالی موضع ناصح بیطرف داشته باشید؟ مردم چه فکر خواهند کرد؟ و بعداً تاریخ چگونه قضاوت میکند؟"
چنانکه از این سخنان بر می آید هاشمی از موضع بی طرفانه امام(ره) در مقابل بنی صدر که به موجب مصلحت آن زمان کشور اتخاذ فرموده بودند، ناراحت است و این موضوع موجب می شود که سخنان خود را در نامه ای که مشخص است چقدر لحن آن تند است به امام(ره) منعکس کند.
بررسی نامه هاشمی به رهبر انقلاب در سال 88 نیز از این نظر شباهت به این نامه دارد. هاشمی در نامه سال 88 بر اساس سخنان احمدی نژاد که تا حد زیادی ورق را به نفع خودش برگردانده بود، طراحی استراتژی می کند. هاشمی قصد دارد که به هر نحوی پای مقام معظم رهبری را به میدان بکشد. وی در این نامه می گوید: " بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشانهایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده میکنیم." پس از این سخنان تهدید آلود که خبر از فتنه ای نزدیک را می دهد و لحنی تحریک آمیز را برای مخالفان دارد، هاشمی ادامه می دهد: " از جنابعالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیتتان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنههای خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح میدانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعلهورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.... سر چشمه شاید گرفتن به بیل ، چو پر شد نشاید گرفتن به پیل "
تهدید و توصیه موجود در این بخش از نامه موید ادعای ماست. هاشمی قصد دارد شرایطی را فراهم نماید که بر اساس آن رهبری هرتصمیمی که بگیرند، در هرصورت پایشان به ماجرا باز شود. اگر رهبری پیش از انتخابات در سخنانی عملکرد احمدی نژاد در مناظره را غلط بشمارند که موجب ریزش آرا احمدی نژاد خواهد شد و اگر این کار را نکرده و مشی بی طرفی خود را حفظ کنند که در جریانات فتنه بعد از انتخابات به حمایت از احمدی نژاد متهم شده و عامل جوشش آتش فشان ها از سینه های جوشان معرفی می شوند. مقام معظم رهبری در سخنان حکیمانه خود در نمازجمعه پس از انتخابات و نیز فرمایشات بعدی تا حد زیادی به مقابله با این روند می پردازند. اما توطئه معرفی رهبری به عنوان مقصر اشتباهات دولت احمدی نژاد از سوی فتنه گران، موضوعی است که هم اکنون نیز بر اساس استراتژی هاشمی و دوستان هاشمی بر آن دامن زده می شود.
پایان پیام/
نظر شما