گفتمان نو یا آرایش سیاسی جدید؟!

از جمله اخباری که طی یک هفته اخیر بسیار خبرساز شد، اخبار مربوط به اظهارات متعدد حبیب الله عسگراولادی پیرامون فتنه و سران فتنه بود. مضامین سخنان عسگراولادی نشان از گرایش وی به جریان دولت وحدت ملی دارد.

خبرگزاری شبستان: همانطور که از قبل انتظار می رفت با نزدیک شدن به انتخابات و جدی شدن رقابت های انتخاباتی، بحث پیرامون نحوه حضور اصلاح طلبان در انتخابات نیز صورت جدی تری به خود گرفته است. این امر در روزهای اخیر با فرارسیدن نهم دی با نگاه ویژه تری دنبال شد و به موازات شکل گیری مواضع هر ساله در برابر فتنه و فتنه گران، جریان مروج وحدت نیز پر شور تر از سال های گذشته، ضمن دعوت جامعه و سیاستمداران به وحدت، به بیان جریان های مصداقی برای آن پرداختند. نکته ای که در این میان جالب بود پیوستن چهره های جدیدی به این جریان چون حبیب الله عسگر اولادی بود.
 

 

عسگر اولادی اواخر هفته گذشته در گفت و گویی با روزنامه قانون اظهار کرد: "من به موسوی و کروبی گفتم که ما شما‌ها را فتنه گر نمی‌شناسیم. الان هم پای حرفم هستم و معتقدم آن‌ها فتنه‌گر نیستند. اما فتنه گران اطراف آن‌ها بودند و آن‌ها باید از فتنه گران تبری بجویند."

 

این عضو شاخص موتلفه در پاسخ به اظهارات موسوی خوئینی ها مبنی بر منطقی نبودن تبری جویی اصلاح طلبان از موسوی و کروبی در حالی که خود این دو را به کاندیداتوری انتخاب کرده اند، نیز تاکید کرد: "نظام نمی‌خواهد اصلاح طلبان از موسوی و کروبی تبری بجویند. اصلاح طلبان باید از فتنه تبری بجویند."


عسگر اولادی با اشاره به سخنان آیت الله جنتی درباره رد صلاحیت اهل فتنه در انتخابات عنوان کرد منظور جنتی سید محمد خاتمی نبوده است چرا که "آقای خاتمی که در متن نظام است." وی تاکید کرد: "ایشان مثل بقیه می‌توانند بیایند و در انتخابات شرکت کنند."


عسگر اولادی همچنین در نامه ای به حسین شریعتمداری، مدیر مسئول کیهان، ضمن دعوت ایشان به اعتدال و حفظ آرامش در کشور، اظهار می دارد: "به نظر می رسد جهت گیری آیت الله هاشمی رفسنجانی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم برای جذب و حضور حداکثری مردم و تقویت همبستگی ملی و حضور تمامی افراد جامعه که وفادار به نظام اسلامی می‌باشند می‌تواند بستر مناسبی را برای تحکیم مردم سالاری دینی فراهم کند و توطئه های دشمنان اسلام در القاء عدم مقبولیت مردمی نظام را خنثی نماید از این جهت فارغ از هر پیش داوری باید با حسن ظن به دیدگاه ایشان نگاه کرد."
 

در همین راستا، نطق های پیش از دستور رسایی در مجلس بر علیه هاشمی نیز محملی می شود برای عسگراولادی که در نامه ای دیگر به رسایی هشدار دهد که تندروی ها مورد استفاده دشمنان قرار خواهد گرفت. وی در بخشی از این نامه خطاب به رسایی می گوید: "برادر عزیز آقای رسایی، موضوع اصلی جنگ نرم، سربازگیری از دشمن است و ما نباید در این جنگ دشمن را در این سربازگیری یاری رسانیم. برای پرهیز از این غفلت باید بدانیم در آن سوی نبرد آمریکای جنایتکار و رژیم صهیونیستی روسیاه و انگلیس مکار قرار دارند و در این سوی نبرد، رهبر مظلوم انقلاب هدایت، رهبری ومدیریت نبرد نرم را به عهده دارند. ما باید گوش به فرمان ایشان باشیم واگر تندتر از ایشان حرکت کنیم هم‌ردیف مارقین می‌شویم که دراین صورت احتمال خروج از دین وجود دارد و کندتر از ایشان هم حرکت بکنیم، این فاصله ما را به دره نابودی می‌کشاند و بی‌تردید اگر کسی همراه ایشان باشد به حق خواهد رسید. لحن شما در این دو نطق حکایت از این دارد که قدرت خارق‌العاده رهبری در مهار نبرد نرم دشمن را دقیق و روشن در محاسبه ندارید. نقد شما به مهدی ‌هاشمی یک مسئله است و تسری آن به آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و خانواده‌اش که اکنون با حکم رهبری در درون خیمه نظام و در مسند ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام نشسته است مسئله‌ای دیگر. این لحن نشان می‌دهد شما از این حضور (درخیمه نظام و رهبری) خشنود نیستید. این درست جایی است که ممکن است در اثر یک غفلت انسان در راهبرد دشمن در جنگ نرم عمل کند."


بر اساس جریانی که هم اکنون بر احزاب و گروه های سیاسی کشور حاکم است، روشن است که عسگراولادی طی دو هفته اخیر به نمایندگی از جریانی سخن می گوید که پیش از این با عنوان دولت وحدت ملی و دولت آشتی ملی، بسیار حاشیه ساز بوده است. یکی از اساسی ترین اهداف این جریان هم شرکت تمام گروه های سیاسی در انتخابات است که طبیعتا بر سر کسانی که در فتنه نقش ایفا کرده اند مورد عتاب واقع شده اند. شعار اصلی این جریان نیز بحث وحدت است. در واقع عسگراولادی از زاویه وحدت به انتقاد از دیگر اصولگرایان می پردازد و به برخی از آن ها هشدار می دهد که در زمین دشمن بازی می کنند. بر این اساس دقت در ریشه های اختلاف می تواند راهگشا باشد.


به نظر می رسد ریشه اختلافاتی از این دست را می توان در دو تلقی متفاوت از مسئله وحدت و نیز برداشت متفاوت از حقیقت فتنه خلاصه کرد. در ارتباط با مساله فتنه عده ای چون عسگراولادی، امثال موسوی،کروبی، خاتمی را صرفا بستر فتنه تلقی می کنند که فتنه گران اصلی از طریق ایشان اهداف خود را پیش برده اند. در ارتباط با وحدت نیز دایره آن را بسیار بزرگ طراحی می کنند و معتقدند این امر می تواند آرامش و ثبات را در جامعه برقرار کرده و موجبات تعالی جامعه را فراهم کند. در مقابل نیز دیگر اصولگرایان سران فتنه را در متن فتنه می دانند نه زمینه ساز فتنه و در ارتباط با مسئله وحدت نیز معتقدند، وحدت، اصلی پسندیده است اما وحدت با دشمنان نظام حماقت است.


به دور از هر نوع تندروی و کندروی و مطابق با توصیه های آقای عسگراولادی مبنی بر این که نباید از خط رهبری خارج شویم، وبر اساس مستندات تاریخی باید دو نکته را در این رابطه متذکر شویم. اولین این که در ارتباط با سران فتنه، حتی اگر این را مفروض داشته باشیم که در ابتدای امر صرفا بستر فتنه بوده اند، در ادامه با حمایت های خود و رضایت به عملکرد خرابکارانه فتنه گران اصلی و سرویس های جاسوسی خارجی ونیز سازمان هایی چون منافقین و سلطنت طلبان، مدت ها در متن فتنه قرار داشته اند. لازم از توجه کنیم که در ارتباط با بچه ای نابالغ که اغفال می شود صحبت نمی کنیم بلکه سخن از سیاستمدارانی کهنه کار سخن می گوئیم.


در ارتباط با مبحث وحدت نیز همانگونه که رهبری فرمودند وحدت مومنین شامل کسانی که از دایره نظام خارج شده اند نمی شود و این وحدت را احمقانه خواندند. ایجاد بستری مناسب برای توطئه چینی مجدد مخالفین نظام که طی 16 سال گذشته ماهیت خود را بروز داده اند نمی تواند امری عاقلانه تلقی شود.


البته در پایان باید متذکر شویم که هسته اصلی جریان دولت وحدت ملی، در دایره امثال عسگراولادی نمی گنجند و اهداف دیگری از طرح این موضوع دارند که در این مقال نگنجد.


پایان پیام/


 

کد خبر 212737

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha