مخالفان به دنبال اجرای توافقات خود با دولت بوزیزه هستند

اتفاقاتی که در شمال آفریقا و مغرب اسلامی رخ داده فضا را برای غرب مهیا کرده تا به بهانه نگرانی از اوضاع و برقراری امنیت، حضور خود را در قاره آفریقا گسترش دهند.

دکتر «احمد بخشی» استادیار مرکز مطالعات آفریقا دانشگاه تربیت مدرس در گفتگو با خبرگزاری شبستان به تشریح وضعیت بوجود آمده در آفریقای مرکزی و نقش عوامل داخلی و خارجی در بحران این کشور پرداخت.


ریشه های بحران بوجود آمده در آفریقای مرکزی چیست؟
مشکلی که در آفریقای مرکزی وجود دارد، مشکلی است که در کل برای بیشتر کشورهای آفریقایی تحت عنوان بحران مشروعیت و منابع مطرح است. به این صورت که دولتها اقتدار لازم برای حاکمیت ندارند و بخشی از آن حاکمیت به وضع موجود اعتراض دارند، بخش دیگر این است که کشورهایی مانند آفریقای مرکزی در رتبه بندی جهانی به عنوان کشورهای فقیر محسوب می شوند. آنها منابع لازم را نداشته و از سوی دیگر مدیریت لازم برای توزیع این منابع را ندارند از این رو با مشکل نارضایتی مردم مواجه می شوند و کارکرد مثبتی ندارند. در مقابل هم نیروهای مخالف قد علم می کنند و فضا برای گروهای افراطی و ضددولتی آماده می شود. نمونه های این اقدامات هم در حال حاضر در آریقای مرکزی و هم در کشور چاد دیده می شود.
در آفریقای مرکزی می بینیم که گروههای معترض بیشتر شهرها را گرفته و در نزدیکی پایتخت هستند. علت این هم عدم تعهد دولت مرکزی به انجام توافقات پیشینش با این گروهها است. از این رو اعتراضات باقی مانده است. هر چند شکل این اعتراضات با شکل اعتراضات چاد تفاوت دارد. در چاد هم مشکل مشابهی مطرح است اما در آفریقای مرکزی مشکل اینجا است که معترضان کارایی بوزیزه رئیس جمهور را زیر سوال می برند اما نگاهی که در چاد هست این است که گروههایی مانند انصارالدین و دیگر گروهها معتقدند می توانند دولت را به دست گرفته و به شیوه بهتری کشور را اداره کنند، یا مثلا در مغرب اسلامی ما فعالیت گروههای وابسته به القاعده را می بینیم.


عواملی که اشاره کردید ناظر بر وضعیت داخلی بود، در این میان حمایت های خارجی بویژه از سوی کشورهایی مانند فرانسه چه نقشی دارد؟

با توجه به این که وضعیت بیشتر کشورهای آفریقایی میراث استعمار است و بستگی دارد که این کشورها مستعمره کدام قدرت غربی بوده است. مثلا در مورد کشورهایی مانند چاد و آفریقای جنوبی که مستعمره فرانسه بوده اند، این نگاه وجود دارد. این عامل خارجی به طور حتم این فضای بحرانی را تشدید می کند. به این صورت که نیروهای شورشی حمایت های این کشور را دلیل وضعیت بوجود آمده می دانند از این رو شاهد حمله به سفارت فرانسه در آفریقای مرکزی بودیم. همین مسئله باعث شد آمریکا نیز نگران گسترش این حملات به منافع خود و تکرار حادثه حمله به کنسولگری این کشور در بنغازی شده و شهروندانش را از آفریقای مرکزی فرابخواند.
این حملات به این معنی است که مخالفان احساس می کنند دولت مورد انتقاد آنها از سوی کشورهای غربی حمایت می شود. پیامدهایی که این مسئله دارد به دو صورت است یکی این که این مسئله ممکن است فضا را به سمت افراط گرایی پیش ببرد. هر چند در آفریقای مرکزی این احتمال کمتر از چاد است. از سوی دیگر شورشیان به دنبال این هستند که این کشورها به حمایتشان پایان دهند و با توجه به این که بوزیزه در انتخابات با اکثریت شکننده پیروز شد، انتظار دارند بتوانند با تشکیل ائتلافی جدید از قدرت سهمی بگیرند.

 

آیا حامیان توجیهی برای حمایت از دولت آفریقای مرکزی دارند؟
بر اساس حقوق بین الملل حکومتی که سر کار است، مشروع است و بخشی از حمایت هایی که از بوزیزه می شود در همین چارچوب است. اما مخالفان اعلام کرده اند توافقاتی که دو سال پیش با دولت داشته اند عملی نشده و این دولت کارکردی نداشته و باید ساقط شود.
عامل دیگری که در این میان مطرح است اتفاقاتی است که در شمال آفریقا رخ داده و بعد به مغرب اسلامی کشیده شده و این فضا را برای غرب مهیا کرده تا به بهانه نگرانی از اوضاع و برقراری امنیت، حضور خود را در قاره آفریقا گسترش دهند. نمونه این خبری است مبنی بر تلاش آمریکا برای ایجاد پایگاه نظامی در 35 کشور آفریقایی که این همان طرح آفریکن برای تداوم حضور آمریکایی ها در منطقه است.
شاید نگاه مخالفان این باشد که خود فرانسه و آمریکا عامل وضع موجود هستند اما اقدامات آنها بهانه ای برای مداخلات خارجی شده است. فضایی که ما در چاد و کنگو هم شاهد هستیم و ناامنی ایجاد شده بهترین موقعیت را برای اجرایی شدن طرح هایی مانند آفریکن ایجاد کرده است.


اتحادیه آفریقا چه نقشی می تواند در حل بحران آفریقای مرکزی ایفا کند؟
این اتحادیه یک سازمان منطقه ای است و از طریق موضع گیری و اقداماتی که انجام می دهد می تواند در حل بحران نقش آفرینی کند. در خصوص آفریقای مرکزی اتحادیه آفریقا دولت این کشور را به رسمیت می شناسد. در این موارد کاری که این اتحادیه می کند اعزام نیروی نظامی برای حفظ امنیت آن کشور است و سازمان منطقه ای مربوط به جغرافیای بحران وظیفه تامین این نیروها را به عهده دارد. اما همانطور که ما در نمونه های بسیاری شاهد بودیم، به دلیل توان مالی محدود کشورهای آفریقایی و ناتوانی در پشتیبانی قوی از این تصمیمات، بسیاری از سیاست هایشان در حد شعار باقی می ماند. در چنین شرایطی سازمان ملل مداخله کرده و یا پای نیروهای فرامنطقه ای به این قاره باز می شود.
با این تفاسیر هرچند اتحادیه آفریقا می تواند نقش مهمی در آرام کردن فضا با اعزام میانجی و مذاکره با طرف های درگیر، ایفا کند، اما محدودیت های موجود و سوابق نشان می دهد که نمی تواند امید زیادی به عملی شدن این مسئله داشت.

کد خبر 212563

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha