خواجه نصیر کوشید شمشیر هلاکو را به قلم تبدیل کند

خواجه نصیرالدین طوسی در واقع خواست تا شمشیر هلاکو را به قلم تبدیل کند، در واقع خواجه فرهنگ اسلامی ایرانی و تشیع را احیا کرد و در راه علوی قدم برداشت که فعالیت های او به ثمر نشست.

به گزارش خبرنگار شبستان، برنامه "معرفت" کاری از گروه گروه معارف و اندیشه دینی شبکه چهارم سیما، مطابق معمول هر هفته جمعه، یکم دی ماه، به روی آنتن رفت.

بر پایه این گزارش، این هفته برنامه "معرفت" مطابق وعده، اختصاص به یکی دیگر از بزرگان عرصه حکمت و فلسفه و آثار و عقاید او اختصاص داشت.
اسماعیل منصوری لاریجانی، مجری کارشناس برنامه مباحث این برنامه و برنامه های آتی را درباره خواجه نصیرالدین طوسی عنوان کرده و در ابتدا در رابطه با زندگی این فیلسوف به اختصار سخن گفت.
وی با بیان اینکه در این برنامه و چند برنامه بعد، قصد بر آن است که درباره کتاب غلامحسین ابراهیمی دینانی با عنوان "خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف گفت وگو" بحث شود، از دینانی بر این مبنا طرح سوال کرد که: خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف گفت وگو، عنوان زیبایی است که برای این کتاب انتخاب کرده اید، به نظر می رسد شما به دنبال اثبات یک فلسفه جدید هستید، هرچند که خواجه نصیر چارچوب و قواعد آن را به صورت مشخص بیان نکرده، لیک شما به نظر به دنبال آن گمشده هستید، درست است؟


ابراهیمی دینانی در پاسخ به این پرسش اظهار کرد: این حدس شما صحیح است، من در این کتاب به دنبال آن بودم که بگویم خواجه نصیر الدین طوسی یکی از فلاسفه بزرگ جهان است، هر چند که متاسفانه او را بیشتر به عنوان یک متکلم می شناسند، البته در واقع او یک متکلم است اما در نجوم، ریاضیات و دیگر حوزه ها نیز عالم بود، رصدخانه مراغه یادگار او است، اما به هر حال جنبه فلسفی او کمتر مورد توجه بوده است.

وی افزود: هرچند شرح های زیادی بر کتاب "تجرید الاعتقاد" خواجه نصیرالدین طوسی نوشته شده است اما در این شرح ها بیشتر بر جنبه کلامی توجه شده است، اما به نظرم فارغ از جنبه کلامی، این کتاب مباحث فلسفی زیادی دارد که بدان پرداخته نشده است، برادران اهل سنت که که چون خواجه در انقراض عباسیان نقش داشت با او دشمنی دارند یا از او بد می گویند یا اصلا او را مطرح نمی کنند، دوستان شیعی نیز به او کمتر توجه کردند، لذا خواجه متفکری است مظلوم واقع شده است.
ابراهیمی دینانی با اشاره به شیعه بودن خواجه گفت: هیچ کس در تشیع خواجه نصیرالدین طوسی نمی تواند شک کند، او عالم شیعی و فیلسوف بزرگی است، شاید اگر خواجه نبود فلسفه در جهان اسلام ادامه نمی یافت، و اگر او نبود ملاصدرایی نیز پیدا نمی شد.
استاد بازنشسته دانشگاه تهران تصریح کرد: خواجه نصیرالدین طوسی احیاگر فلسفه در جهان اسلام بود، ملاصدرا به او مدیون بود، خواجه در واقع بعد از ضرباتی که غزالی بر پیکره جهان اسلام و فلسفه با کتاب "تهافت الفلاسفه" زد و ریشه فلسفه را با این کتاب در جهان اسلام خشکاند، توانست دوباره فلسفه را احیا کند.

وی تاکید کرد: در جهان غرب معتقدند که فلسفه در جهان اسلام بعد از آن ضربات سهمناک غزالی، توسط "ابن رشد"، حفظ شد، حال آنکه به نظر من بزرگترین مدافع فلسفه در جهان اسلام خواجه نصیرالدین طوسی بود، البته ابن رشد در رد آراء غزالی کتابی نوشت ولی در همان کتاب هم علیه ابن سینا نوشته است، اما خواجه وقتی از فلسفه دفاع می کند گرفتار خرده گیری بر بوعلی و دیگران نیست او مدافع عقلانیت در جهان اسلام است.
ابراهیمی دینانی با بیان اینکه شروح بسیاری بر کتاب "تجریدالاعتقاد" نوشته شده است، ابراز کرد: با این حال هنوز حق خواجه ادا نشده است، که من در کتابم به این نکته اشاره کرده ام، اما در مورد نام این کتاب که پرسیدید، باید بگویم که خواجه فیلسوفی است که اهل گفت و گو است نه جدل و بی انصافی.
وی ادامه داد: خواجه نصیرالدین طوسی شرح بر کتاب "اشارات و تنبیهات" بوعلی نوشت اما این شرح او چیزی بیش از یک شرح ساده است، فخرالدین رازی نیز بر این کتاب شرح نوشت اما به قول برخی او شرح ننوشت بلکه "جرح" نوشت چراکه انگار قصد داشت به هر شکلی که شده است اشکالی بر ابن سینا بگیرد، البته فخرالدین رازی شخصی خوش فکر بوده است، البته تشکیکات داشت به حدی که برخی به او "امام المشککین" می گفتند، او آمد به جنگ ابن سینا و حرف های بی اساسی در شرح خود نوشت، اما خواجه نصیرالدین طوسی آمد و شکوک بی اساس او را برملا کرد، البته خواجه با فخرالدین رازی مناظره نکرد بلکه منصفانه گفت وگو کرد نه جدل.
استاد بازنشسته دانشگاه تهران بیان کرد: خواجه با ابن سینا و فخرالدین رازی در اثر خود گفت و گو کرد، و می دانیم که فلسفه بدون گفت و گو فلسفه نیست، فلسفه یک طرفه نیست، سقراط اهل گفت و گو بود و دیگر بزرگان چراکه اساسا اندیشه یعنی گفت و گو.
وی در تبیین مطالب فوق اظهار کرد: حتی با خود گفت و گو کردن که "منولوگ" به حساب می آید نوعی دیالوگ است، چرا که مادامی که پرسشی نداشته باشیم گفت وگو نمی کنیم، پس وقتی شخص با خودش گفت وگو می کند از ورای پرسشی سخن می گوید و تا وقتی پرسش نباشد فکر هم نیست و آثار خواجه از این دسته است، یعنی خواجه با خود گفت و گو می کند یا با غیر و این گفت و گو هیچ وقت جدل ندارد.

ابراهیمی دینانی در ادامه به شرایط حاکم در جامعه روزگاری که خواجه در آن می زیست، اشاره کرد و افزود: خواجه عمر بدی نکرد، اما روزگار او بدترین دوران تاریخ ایران بود، چراکه بعد از حمله مغول بود و کشتارهایی که چنگیزخان برجای گذاشت، در واقع خواجه با هلاکو معاصر بود، دورانی که بلا از هر طرف می بارید، او در آن زمان در رابطه با مشکلاتی که با آنها مواجه بود چنین سرود:


به گرداگرد خود چندان که بینم               بلا انگشتری و من نگینم


وی گفت: اما خواجه در اوج مشکلات و مصائب راه تفکر را گشود، او شاگردانی را تربیت کرد و راهش بر جای ماند، در حال حاضر افرادی نظیر خواجه کم داریم، او در آشفته بازار روزگار خود، منجمان، ریاضی دانان، فیلسوفان را جمع کرد، رصدخانه و کتاب خانه مراغه که 400 هزار جلد کتاب داشت را بنا نهاد چرا که تشخیص داد باید کار فرهنگی کند.

این محقق تصریح کرد: خواجه در واقع خواست تا شمشیر هلاکو را به قلم تبدیل کند، در واقع خواجه فرهنگ اسلامی ایرانی و تشیع را احیا کرد و در راه علوی قدم برداشت که فعالیت های او به ثمر نشست.


وی با اشاره به شیوه گفت و گوهای خواجه نصیرالدین طوسی خاطرنشان کرد: خواجه اهل جدل نبود، از نکات قابل توجه آن است که او در شیوه بیان اش از قرآن و حمت اهل بیت بهره می برد و این دو مولفه را در بیان خویش به کار می برد. خواجه نصیرالدین طوسی آزاد اندیش بود و هرگز دچار تعصب نشد، او استحکام سخن داشت و با حکمت سخن می گفت.

پایان پیام/

 

کد خبر 208157

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha