آرامش‌کجاست؟

سورة رعد در نُه‌آیة نخست جزئیّات برنامه‌های حق‌طلبان و در مقابل، دنیا‌طلبان به‌چشم می‌خورَد که خداوند در آن چنین می گوید...

خبرگزاری شبستان: در هیاهوی زندگی لحظه ای توقف و گوش دادن به نوای الهی آیات قرآن لذتی تکرار نشدنی است. از آیات ده‌گانة 19 تا 28 سورة رعد از صفحة 252، در نُه‌آیة نخست، جزئیّات برنامه‌های حق‌طلبان و در مقابل، دنیا‌طلبان به‌چشم می‌خورَد.
و امّاآیة پایانی، یکی از مهم‌ترین‌ویژگی‌های‌آنها را که به‌سوی خدا بازگشته‌اند، بیان می‌کند.
آیة 28 می‌فرماید: «اَلَّذینَ‌آمَنوا وَ تَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بِذِکرِ الله»؛ اینان، «کسانی هستندکه ایمان‌آورده‌اند و دل‌هایشان، به یاد خدا مطمئن و آرام است».
پایان این‌آیه نیز، به‌عنوان قاعده‌ای‌کلّی و یک اصل همیشگی و فراگیر می‌فرماید: «ألا، بِذِکرِ الله، تَطمَئِنُّ القُلوب»؛ «آگاه باشیدکه تنها با یاد خدا، دل‌ها آرامش می‌گیرد».
همیشه، اضطراب و نگرانی یکی از بزرگ‌ترین‌بلا‌های زندگی انسان بوده و هست و عوارض ناشی ازآن در زندگی فردی و اجتماعی‌کاملاً محسوس است. و همیشه،آرامش، یکی ازگمشده‌های مهمّ بشر بوده و تمام این‌دوندگی‌های روزمرّة زندگی ما، غالباً برای به‌دست‌آوردن‌آرامش است.
به‌طورکلّی،آرامش و دلهره نقش بسیارمهمّی در سلامت و بیماری فرد و جامعه و خوشبختی و بدبختی انسان‌ها دارد و چیزی نیست‌که بتوان ازآن به‌آسانی‌گذشت. تاریخ بشر، پر است از صحنه‌های غم‌انگیزی‌که انسان برای به‌دست‌آوردن‌ آرامش، به هرچیز دست انداخته و در هر وادی‌گام‌نهاده و تن به انواع اعتیاد‌ها داده‌است.
ولی قرآن، در این‌آیه با یک جملة ی کوتاه و پرمغز مطمئن‌ترین و نزدیک‌ترین‌راه را نشان داده و می‌فرماید: «بدانید که تنها، یاد خدا،آرام‌بخش دل‌هاست!» یعنی، دل انسان دریای موّاجی است‌که لنگری فوق عالَم مادّه و طبیعت لازم دارد تا آرامش پیدا کند وآن، لنگر یاد خداست. تا آدمی، روح خود را با روح عالم پیوند ندهد، به‌آرامش نمی‌رسد.
تمام عالم، سراب است؛ امّا در نظر شیفتگان دنیا،آب. و لذا با حرص و ولَع تمام، دنبالش می‌دوند و برای رسیدن به آن، سر و دست می‌شکنند و حلق و شکم می‌درند. امّا همین‌که به‌آن رسیدند،آن‌را چیزی نمی‌یابند و دنبال دیگری می‌دوند. تا خدا را نیابند،آرام نمی‌گیرند.
آنها می‌کوشند به‌آرامش وآسایش برسند و زندگی خوش داشته‌باشند، امّا این، شدنی نیست. بی‌یاد خدا،آرامشی نخواهدبود و زندگی خوش، نصیب‌کسی نخواهدشد.
خداوند، درآیه‌ای دیگر از قرآن می‌فرماید: مردم روی‌گردان از خدا، جز زندگی پیچیده و پرفشار، از این‌عالم بهره‌ای نخواهند داشت! آدمی، اوّل، خیال می‌کند اگر زن بگیرد، راحت می‌شود. زن‌که‌گرفت، تازه، بدبختی‌اش‌آغاز می‌شود!! آن‌گاه، می‌اندیشدکه نقص، در نبود بچّه است. بچّه‌که‌آمد، بد‌تر می‌شود. به پول و مقام و منصب‌که می‌رسد،گرفتار‌تر می‌گردد. و خلاصه، عَلَی‌الدّوام، این‌در وآن‌در می‌زند، امّا دری به رویش باز نمی‌شود و خیری نمی‌بیند.
اگر همه‌چیز در زندگی انسان باشد؛ خانه و اتومبیل خوب، زن و فرزند وکسب وکار با رونق، همه را داشته‌باشد، امّا ایمان راسخ به خدا نداشته‌باشد، به‌طورمسلّم، همیشه، افسرده و پژمرده خواهد بود. ممکن نیست انسان بی‌اعتقاد به خدا، آرامش پیدا کند. چون بُعد روحی‌اش تأمین نشده و نظام وجودش متعادل نگشته‌است.
به‌راستی،آنان‌که خدا را دارند، چقدرآرام، شاداب و خرّمند. امّا مردم بی‌خدا که همه‌چیز هم دارند، درعمق جانشان پژمرده و غمگینند و اَحیاناً دست به خودکشی هم می‌زنند. مُنتَها، ما از ایمان راسخ به خدا محرومیم و خیال می‌کنیم ایمان به خدا داریم، ولی درعین‌حال، پژمرده‌ایم! اگر ایمان داشتیم، پژمرده نبودیم و زندگی‌، برایمان تلخ نبود.
در واقع، این‌آیه می‌خواهد ما را بپروراند،آن‌گونه‌که ایمان به خدا، در دل ما رسوخ پیدا کند، ولی افسوس‌که ما فقط، ازآن، خوشمان می‌آید و چه بسا،آن‌را قاب‌کنیم و بالای سرمان بزنیم و خیال‌کنیم‌که همین‌الفاظ خوب، برای ما بس است و دیگر،کمبودی نداریم. حقیقتاً خیلی مایه می‌خواهدکه انسان، این‌آیه را بگوید و در جان بنشاند.
کمبود اصلی ما، این‌است‌که ایمان، در جان ما راسخ نشده و افسردگی، پژمردگی و پیچید‌گی‌ها در زندگی ما نیز از همین‌سبب است. ایمان، در زبان ما هست؛ در فکر و تصوّر ما نیز خطور می‌کند، ولی در عمق جان ما ننشسته‌است. لذا ناچاریم تا نمرده‌ایم، به‌فکر باشیم وآن‌گوهر ایمان را به‌دست‌آوریم. وگرنه، پس از مرگ نیز افسردگی‌ها و پژمردگی‌ها خواهیم‌داشت. اگر در این‌دنیا پژمرده و افسرده‌ایم، به‌دلیل این‌است‌که ایمان راسخی به ‌خدا نداریم و لذا آب خوش نیز از گلویمان پایین نمی‌رود. اگر با همین‌حال بمیریم،آن‌جا هم به‌همین‌حال خواهیم بود! در دعاها، توسّلات و زیارت‌هایی که به اماکن و مشاهد مقدّس، مشرّف می‌شویم، به‌جای مسائل پیش‌پاافتاده وکم‌ارزش‌که: خدایا، به من خانه، اتومبیل، زن، فرزند، و رونق درکسب وکار بده، بگوییم: خدایا، به من ایمان و یقین بده وآن‌چه را که ندارم، ولی باید داشته‌باشم و با خود به عالم بَرزخ و محشرم ببرم، بده.
این‌نکته را نیز باید توجّه داشته‌باشیم‌که صاحبان معرفت می‌گویند: یاد خدا، با تَلَذُّذات نفسانی، درکاهش و افزایش، رابطة معکوس دارد. یعنی، غرق‌شدن در لَذّت‌های نفسانی، سبب‌کاهش یاد خدا و خلاصه،کمالات معنوی می‌شود و به‌عکس، توّجه‌کامل روح به‌کمالات معنوی نیز موجب‌کاهش تمایلات نفسانی می‌گردد.
یک‌گوسفند، هرچه بیشتر بخورد، چاق‌تر شده و پرگوشت‌تر و پرپشم و شیرتر می‌گردد. امّا انسان، هرچه بیشتر به جنبه‌های حیوانی بپردازد، از بُعد انسانی‌اش‌کم می‌شود وکمالات معنوی‌اش‌کاهش پیدا می‌‌کند. نکندکه ما در این‌دنیا، گرفتار تلذّذات نفسانی بیش از حدّ ضرورت بشویم و درنتیجه از سیر در عالَم معنا محروم بمانیم. مولای ما، امام علی(ع) می‌فرماید: إنَّما هِیَ نَفسی، أروضُها بِالتَّقوی؛ من‌که علی هستم، خودم را با تقوا، به ریاضت وا می‌دارم وتمرین می‌دهم تا آلوده به تلذّذات دنیوی نشوم؛ لِتَأتِیَ‌آمِنَهً یَومَ الخَوفِ الأکبَر، وَ تَثبُتَ عَلی جَوانِبِ المَزلَق؛ تا روز قیامت‌که روز ترس بزرگ است، این‌نفْسم، از عذاب جهنّم مصونیّت پیدا کرده و در پرتگاه‌ها نلغزد و استوار بماند.
توجّه می‌فرمایید؛ او، خود، تقوای مجسّم است. این‌سخن، برای بیدارکردن و هشداردادن به ماست‌که اگر شما خود را درآغوش لذّات دنیوی بیفکنید، از بُعد روحی شما کاسته شده و ازکمالات عالیه محروم می‌مانید.
او زندگی ساده و الهی خود را به ما مردم نشان داده و با گفتار و رفتارش خواسته ایمان به خدا و روز جزا را در دل‌هایمان زنده نگه‌دارد و ازآلودگی به دنیا بر حذرمان دارد.
پایان پیام/
 

کد خبر 208009

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha