هنر ایرانی در دستان صنعتگر چینی!

اگر هنر در اوایل قرن بیستم و با شکل گیری مدرسه باوهاوس، خواسته یا ناخواسته به محاق صنعت رفت، امروز بار دیگر اصالت هنری معنای از دست رفته خود را بازمی یابد؛ هرچند نزد ما این چنین نباشد.

خبرگزاری شبستان: این چنین بود که هنر به محاق صنعت رفت...

ماجرا از آنجایی آغاز شد که در اوایل قرن بیستم و پس از تثبیت انقلاب صنعتی، صنعت رفته رفته همه شئون زندگی غرب جدید را تحت تاثیر قرار داد اما در این میان هنوز عرصه هایی چون هنر مانده بود که به خاطر ارتباط حسی خاصی که با انسان برقرار می کرد به صنعتی شدن تن نمی داد.

 

 

در این حال و هوا بود که مدرسه هنری باوهاوس با مدیریت والتر گروپیوس معمار در آلمان شکل گرفت.

 

 

باوهاوس که در ابتدا از حضور اساتیدی چون ایتن و پل کله بهره می برد به زودی سردمدار جریان نوینی شد که هنر را با صنعت پیوند داد و این چنین بود که هنر نیز به محاق صنعت رفت.

 

 

از تولید به مصرف/ از مصرف به تولید

با پیوستن هنر به صنعت، تولید انبوه صنعتی هنر را نیز مثل همه چیزهای دیگر به کالایی مصرفی بدل کرد. بازارهایی روبه گسترش کشورهای صنعتی این را طلب می کرد. ایده اقتصاد آزاد رو به شکل گیری بود و شاید هیچ کاتالیزری مثل امکان تولید صنعتی نمی توانست در تحقق ایده بازارهای آزاد اقتصادی لیبرالیستی موثر واقع شود.

به هر روی غرب فکری زمین با تولید صنعتی آرام آرام مرزها را درنوردید تا مصرف بی پایان به مهمترین مساله اقتصادی قرن ما تبدیل شود.

 

 

اما آمریکا که سردمدار این ایده و مدینه محقق آن به حساب می آمد هیچگاه فکر نمی کرد روزی کشوری با ساختار کمونیستی نه تنها گوی سبقت بازارهای آزاد را به این راحتی برباید که نخست وزیرش در جواب رییس جمهور آمریکا با پوزخندی این وضعیت را دست پخت خود آمریکا بخواند.
 

 

دامپینگ چینی؛ جامپینگ اقتصادی
چین. بله چین؛ اژدهای خفته بیدار شده بود و حال می توانست با جمعیت میلیاردی خود و ایده دامپینگ، جامپینگ بی سابقه اقتصادی را تجربه کند.

حال این چین بود که همه چیز برای همه می ساخت. از شمال آمریکا تا جنوب آفریقا مصرف کننده کالاهای چینی شدند و خب، ایران ما هم از این قاعده مستثنی نبود. کالای ارزان قیمت و متنوع چینی نیازها را پاسخ می داد و تولیدکننده ایرانی ترجیح می داد عطای تولید را به لقایش ببخشد. داستان تولید کننده ایرانی را که جنس چینی را مارک ایرانی می زد می فروخت خیلی مان شنیده ایم.

 

 به خانه برمی گردیم!

اما بازگردیم به داستان کشورهای صنعتی که پس از چند دهه دچار خمار مستی شده، به هوش آمدند که هنرمندان را چه شد!؟ هنر که در این مدت به بهانه صنعتی شدن گرایش های تازه ای چون پاپ آرت را نیز تجربه کرده بود به بازگشتی هر چند مدرن به گذشته خود نیاز داشت. handmade (دست سازه)ها این جا بود که در قالب پست مدرنیسم جان دوباره گرفتند و اصالت هنری (منحصر به فرد بودن یک اثر هنری) معنای از دست داده خود را باز یافت.

 

... و حالا شهید چینی! 

همه این داستان ها را گفتیم تا برسیم به ماجرای ورود مجسمه های چینی شهدا و علمای دین که خبر آن در روزهای گذشته، حاشیه های بسیاری به همراه داشته؛ رویدادی که پس از چندروز از انتشار خبر آن، هنوز متولی مشخصی ندارد و هریک از شخصیت های حقوقی و حقیقی، مسئولیت سفارش این مجسمه های هنری به صنعتگران چینی را بر گردن دیگران می اندازند.

 

 

به هر روی، مجسمه های چینی نیز، همچون همه کالاهای دیگر به زودی میهمان کشورمان خواهد شد، اما نکته ای که نباید از نظر دورداشت این که الزامی برای تجربه دوباره همه آن چه دنیا در سال های گذشته از سر گذرانده وجود ندارد. مجسمه شهدای انقلاب و دفاع مقدس، کالای تجاری نیست که بتوان به بهانه صرفه جویی در هزینه ها آن را به تولید انبوه صنعتی سپرد.

 

محمد پورعلم

پایان پیام/

 

 

 

 

 

 

 

کد خبر 207241

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha