خبرگزاری شبستان - قم: امروز، سه شنبه (28 آذر) سه شهید گمنام که از سه روز قبل وارد شهرمان شده اند با تشیع مردم و پس از عرض ارادت به ساحت مقدس بانی خوبی ها، حضرت معصومه (س) برای خاکسپاری به دانشگاه های قم و پردیس راهی می شوند.
از این شهدا که هم اکنون برای اقامه نماز بر پیکر مطهرشان به سمت صحن حرم مطهر حضرت معصومه (س) تشییع می شوند قرار است 2 شهید در دانشگاه قم و یک شهید در دانشگاه پردیس میهمان دانشجویان، اساتید و اهل علم شهرمان باشند ولی پیش از آن قرار است تا مردم شهید پرور قم این شهدا را از مسجد امام حسن عسگری (عج) تا حرم حضرت معصومه (س) با اشک های برگرفته از عشق و ارادتشان بدرقه کنند.
این مراسم از ساعت 9 صبح امروز در مسجد امام حسن عسگری (عج) آغاز شده است. مردم و مخصوصا مادران پا به سن گذاشته شهرمان حتی از دقایقی پیش از شروع مراسم در صحن مسجد حاضر شده اند. هنوز خبر درستی از مکان قرار گرفتن شهدا در مسجد در دست نیست.
یکی از همین خانم های پا به سن گذاشته، همراه خود را ترغیب می کند تا از آقایان سپاهی حاضر در مسجد مکان شهدا را بپرسد و در صورت امکان به زیارت آنها بروند، من هم پشت سر آنها روانه شدم. به سمت زیرزمین مسجد هدایت شدیم، پایین که رسیدیم 2 شهید را در قسمت آقایان و یک شهید را در قسمت بانوان برای وداع و تبرک جویی دوستداران قرار داده بودند تا رفاه حال بانوان نیز فراهم باشد. به بخش ویژه بانوان که با پرده ای از کل قسمت سالن زیرزمین مسجد جدا شده بود، وارد شدیم، باورم نمی شد تعداد زیادی از بانوان هم بودند که بسیار قبل تر از ما که به اصطلاح زودتر آمده بودیم برای واع با شهیدشان آمده بودند و تابوت حاوی تکه هایی از پیکر و یا یادگاری های شهیدشان را همچون صدف در برگرفته بودند، جا برای ما نبود، فقط دست هایمان را تا حد امکان کشیدیم، شاید تبرکی هم به ما بدهند برای آبرو داریمان در روز قیامت...
همراه با دیگر خانم ها در گوشه ای نشستیم، اکثرا کتاب ارتباط با خدا را در دست داشتند و برای شهیدشان ادعیه و زیارتنامه می خواندند. فضای روحانی مسجد همراه با صدای تلاوت قرآن کریم و نوای پرناله مادران جذبه ای دو چندان پیدا کرده و آدمی را با عالمی دیگر پیوند می زند، عالمی که از جنس زمین نیست، عالمی که اینجا می توان با لحظه های همنشینی با شهدا کمی از آن بهره برد، شهدایی که راحتی خیال، آسودگی ها و بودن در کنار خانواده هایشان را دادند تا امروز من و شما راحت باشیم...
کم کم مسجد شلوغ تر می شود، مادران جوان تر می آیند، دختران می آیند و کودکان هم. پیکر این شهدا همچون دیگر شهدا با پرچم زیبای ایران پوشیده شده، پوششی که نشان می دهد ما تا ابد وامدار شهدا هستیم. تصویر 2 کودکی که بر سر دست گذاشتن روی قسمت "الله" این پرچم تلاش می کردند از تصاویر جالب تابلویی بود که کم کم با حضور بیشتر مردم در مسجد در حال تکمیل بود. حاضران در مسجد از هر قوم و زبانی به نوعی طلب شفاعت از شهدا داشتند و برخی ها هم خودکار به دست مشغول نگارش دل نوشته هایشان بر روی تابوت با پرچم پوشیده شده حامل پیکر شهدا بوند.
کم کم همگی برای بدرقه این شهدا آماده می شدند، قسمت آقایان مسجد هم مملو از جمعیت شده بود. بیرون از مسجد هم عده ای به انتظار ایستاده بودند تا پیکر شهدا را تا حرم مطهر حضرت معصومه (س) بدرقه کنند. بوی اسپندی هم که در فضا پیچیده شده بود این بیت را به خاطرم آورد:
در میخانه را گیرم که بستند
کلیدش را چرا یارب شکستند
پایان پیام/
نظر شما