زیارت ناحیه مقدسه منبعی ارزشمند برای ذاکران اهل بیت (ع)

زیارت ناحیه مقدسه از جانب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) حاوی مفاهیم ارزشمند پیرامون جایگاه امام حسین (ع)و اصحاب ویاران ایشان ونحوه شهادت آن بزرگوار وصبرو تحمل خاندان اهل بیت (ع)برمصائب عاشوراست.

به گزارش خبرگزاری شبستان، نجم الدین طبسی پیرامون سند زیارت ناحیه مقدسه ی گوید، زیارت ناحیه معروف، از جانب امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) به ما رسیده آن، غیر از زیارت الشهداء یوم عاشورا است که راوی آن، سید بن طاووس در کتاب اقبال می‌باشد.

تاریخ صدور توقیع
تاریخ صدور توقیع، سه سال قبل از ولادت امام زمان(علیه السلام) است. در جواب این اشکال می‌گوییم:1. ممکن است در نوشتن تاریخ اشتباهی از نسّاخ رخ داده باشد یا در خواندن و قرائت اشتباه شده باشد و عدد شش را به اشتباه پنج خوانده‌ باشند؛ یعنی تاریخ صدور آن 262ه‍ باشد.
2. ممکن است این زیارت، از امامین عسکریین(علیهما السلام) باشد؛ چون در سند، تصریح نشده که این زیارت، از ناحیه امام عصر است و فقط تعبیر عن الناحیة المقدسة آمده است.
وجود افراد مجهول در سند
در سلسلة سند این توقیع، افرادی مجهول‌الحال هستند که عبارتند از:1. محمدبن احمدبن عیاش 2. ابومنصور بغدادی 3. محمدبن غالب اصفهانی
در جواب این اشکال نیز می‌گوییم: برخلاف اشکال سندی، در تأیید این نقل چند قرینه هست:
1. این متن، در بر دارنده برخی معارف و اخلاقیات و نکات تاریخی است که با مضامین دیگر ادعیه و زیارات و نصوص معتبر مطابقت دارد که نمی‌توان تنها به دلیل ضعف سندی به آسانی از آن دست کشید؛ (فتأمل). شاید این روایت، نظیر زیارت جامعه باشد که سندش از نظر فنی دچار مشکل است (محمد بن موسی نخعی، راوی آن، مجهول است)؛ ولی بزرگان ما همانند امام خمینی فرموده‌اند: قطعاً این متن زیارت جامعه، از امام معصوم است و آیت‌الله وحید خراسانی می‌فرماید: این لفظ، لفظ غیر معصوم نمی‌تواند باشد و قطعاً از امام است. ما بعضی جاها باید از چارچوب تضعیف و توثیقات نجاشی و کشی خارج شویم.
بررسی شبهاتی پیرامون زیارت ناحیه مقدسه

عدم نقل در مفاتیح‌الجنان گفته می‌شود: اگر این زیارت مأثور می‌باشد، چرا شیخ عباس قمی، آن را در مفاتیح‌الجنان نیاورده است؟

جواب:

1. مرحوم قمی، این زیارت را در کتاب «نفس المهموم» آورده است.
2. این زیارت، طبق نقل ابن‌مشهدی، از زیارت‌های روز عاشورا است و مرحوم قمی، در باب زیارت عاشورا، در مقام استقصای تمام زیارات عاشورا نبوده است؛ بلکه فقط دو زیارت را آورده و به همان دو اکتفا کرده است.
3. آیا محدث قمی تعهد داده‌ است که تمام زیارات صحیحه را در مفاتیح الجنان جمع کند؛ که اگر در آن، زیارتی نقل نشد، آن را غیر صحیح فرض کنیم؟ آیا اصلاً کتب اربعه چنین تعهدی داده‌اند؟!
4. شاید مرحوم قمی، روال و مبنای خاصی برای تألیف مفاتیح الجنان داشته که این زیارت در آن چارچوب نمی‌‌گنجیده است. شریف رضی- مؤلف نهج‌البلاغه- نیز تمام خطبه‌های امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را در کتاب خود نیاورده؛ چراکه روش وی، جمع‌آوری خطبه‌هایی بوده است که جنبة بلاغی داشته باشند. شاید شیخ عباس قمی هم، مبنای خاصی برای تألیف مفاتیح الجنان داشته و برطبق آن، زیارت عاشورا را آورده و زیارت ناحیه را ذکر نکرده است؛ هر چند به آن مبنا اشاره‌ای نکرده است.
5. اصولاً مفاتیح‌الجنان، کتاب جامع و کاملی نیست؛ چراکه مرحوم قمی، تمام ادعیه و زیارات را نقل نکرده است. برای مثال، ایشان از 54 دعای صحیفة سجادیه، فقط یک دعا را در مفاتیح گنجانده است. هم‌چنین اعمال شب قدر را به طور مختصر ذکر کرده؛ با وجود آن‌که ابن طاووس در «اقبال»، اعمال شب قدر را مفصل آورده است. در بحارالانوار نیز چندین زیارت آمده، که ایشان در کتاب خود، آن‌ها را نقل نکرده است.
پس شیخ عباس قمی، بنا نداشته است که کتاب کامل و جامعی در ادعیه و زیارات بنویسد؛ بلکه بنا بر نقلی معروف، وی مفاتیح‌الجنان را به صورت یادداشت‌هایی برای خود نوشته بود تا بتواند به همراه داشته باشد.
6. شاید وی از اطاله پرهیز داشته و به دنبال اختصار بوده است؛ لذا زیارت ناحیه را- که با در نظر گرفتن اعمال خاص آن، بسیار طولانی می‌شود- ذکر نکرده است.
ممکن است گفته شود که ایشان، ادعیه و زیارات طولانی و مفصل دیگری را آورده است. جواب آن است که آن ادعیه و زیارات، بدل و جایگزینی نداشته؛ اما زیارت ناحیه، دو بدل داشته که ایشان در قسمت زیارات عاشورا نقل کرده است.

عبارت «ناشرات الشعور»

گفته می‌شود: عبارت «ناشرات الشعور» - که در این زیارت آمده است- را چگونه می‌توان پذیرفت؟ آیا می‌توان ادعا کرد زینب کبری علیها السلام و سایر مخدرات، پس از واقعة شهادت امام حسین (علیه‌السلام)، با گیسوان پریشان و بدون حجاب، سراسیمه از خیمه‌ها بیرون آمدند؟ آیا این صحنه، با مقام زنان اهل بیت (عجل‌الله‌تعالی فرجه‌الشریف) سازگار است؟
جواب: گیسوی پریشان، با مکشوف و بدون حجاب بودن سر، هیچ تلازمی ندارد؛ چون ممکن است - و حتماً نیز همین است - که گیسوان خود را به نشانة عزا و حزن و مصیبت، زیر عبا و حجاب کامل، پریشان کرده باشند؛ چنان‌چه این شیوه، بین زنان عرب، رسم و عرف بوده است.
همین شبهه را روزی از استاد بزرگوارم، آیت‌الله وحید خراسانی (حفظه الله) پرسیدم و آن بزرگوار، پاسخی به همین مضمون بیان فرمود.

نظر و اشکال مرحوم آیت‌الله خوئی

از علمای معاصر، تنها کسی که به کتاب المزار و مؤلف آن، نظر منفی دارد، مرحوم آیت‌الله خوئی است. روش وی در «معجم‌الرجال» این است که افراد موجود در اسناد کتب اربعه را- به تمام نام‌ها و عناوین و الفاظی که با آن ذکر شده‌اند- نام می‌برد؛ ولی ترجمه و شرح‌حال و اظهار نظر دربارة آن‌ها را در یک‌جا می‌آورد و این، برای تمیز مشترکات، بسیار مفید است.
به همین علت، در چند جا به مؤلف المزار اشاره کرده است:
الف. در مقدمة جلد اول، به اعتبار آن‌‌که می‌خواهد مبانی رجالی خود را نقل کند، در زمینة توثیقات عام، از ابن مشهدی و کتاب او نیز نام می‌برد. ایشان سخن ابن مشهدی در مقدمة کتابش170 را نقل می‌کند و می‌گوید: «این سخن ابن مشهدی، در این‌که تمام راویان سلسلة سند این کتاب (المزار) موثق هستند، صراحت دارد؛ ولی به دو دلیل، نمی‌توان به این سخن اعتماد کرد:
1. اعتبار کتاب روشن نیست؛ چون شخصیت محمد بن مشهدی معلوم نیست؛ یعنی مجهول‌الوصف و بلکه، شخص او برای ما مجهول است. هرچند محدث نوری اصرار دارد که ثابت کند مؤلف کتاب، همان «محمدبن‌جعفربن‌علی‌بن‌جعفر المشهدی‌الحائری» است؛ لیکن این کلام، موجب ظن است، نه اطمینان.
2. توثیقات متأخران، برای ما معتبر نیست؛ چون از روی حدس و اجتهاد گفته‌اند و آن‌چه از نظر ما معتبر است، حسّ می‌باشد.
ب. ایشان، هم‌چنین، شخصی را به نام «محمدبن ‌جعفربن ‌علی‌بن ‌جعفر المشهدی ‌الحائری» ذکر می‌کند و درباره او می‌فرماید: «الشیخ الجلیل السعید المتبحر ابو عبدالله المعروف بمحمد بن المشهدی و ابن المشهدی مؤلف المزار المشهور الذی اعتمد علیه اصحابنا الابرار الملقب بالمزار الکبیر فی بحار الانوار ذکره المحدث النوری فی عداد مشایخ محمد ‌بن‌جعفربن‌نما ‌ای الثالث من مشایخه».

ج. وی در جلد 15 کتاب خود، به نقل از «حرّ عاملی» می‌فرماید: «محمدبن جعفر المشهدی کان فاضلا محدّثا صدوقا له کتب یروی عن شاذان بن جبرئیل القمی».
د. ایشان در جای دیگری فرموده است: «محمدبن علی المشهدی ذکر صاحب الوسائل فی مقدمة الوسائل ان له کتاب المزار»

ه‍.. در جلد 17 این کتاب نیز آمده است:
«محمدبن المشهدی له کتاب یعرف بالمزار و تقدم فی المدخل أنَّ المحدث النوری قد أصّر فی الفائدة الثانیة من خاتمة مستدرکه التی شرح فیها حال الکتب المأخوذة عنها روایات المستدرک و حال مؤلفیها عن بیان حال کتاب المزار أنه محمدبن جعفربن علی ابن جعفرالمشهدی الحائری و ذکرنا أنَّ ما ذکره فی وجه ذلک لایورث الاالظن فانه لم‌یذکر دلیلا علی ذلک بل ینافیه کلام صاحب الوسائل فی مقدمة الوسائل من ان والده علی، و احتمال کونه من النسبة الی الجد یبعده أنَّ علیا المشهدی لم‌یکن من المعاریف بل لم‌یعلم انه کان من العلماء حتی ینسب حفیده الیه»
«ابن مشهدی کتابی دارد به نام مزار و در مقدمة کتاب اشاره کردیم که محدث نوری در خاتمة مستدرک- که شرح حال مؤلفان منابع کتاب مستدرک را آورده است‌- اصرار دارد که نویسندة کتاب مزار، محمدبن‌جعفربن‌علی‌بن‌جعفر مشهدی حائری است.
ما در پاسخ گفتیم: گفتة وی ظن‌آور است، نه یقین‌آور؛ چون ایشان دلیلی ارائه نکرده است. بلکه با کلام حرّ عاملی - صاحب وسائل- منافات دارد که پدر ابن‌مشهدی را «علی» ذکر کرده است؛ در حالی که مرحوم نوری، نام پدر ابن‌مشهدی را «جعفر» می‌داند.
ممکن است گفته شود: علی، نام جدّ او است ولی مانند برخی، چون «علی بن بابویه»، در اثر شهرت، به جدش منسوب شده است. ولی در جواب می‌گوییم: اولاً جدّ او از معاریف نبوده است و ثانیاً معلوم نیست که او از علما بوده باشد، تا نوه‌اش را به او نسبت دهند» (پایان سخن آیت‌الله خویی).
ولی به نظر ما اعتماد امثال ابن‌طاوس، شهید اوّل، مجلسی، حرّ عاملی، مرحوم ‌نوری، سید محسن ‌امین و شیخ ‌عباس ‌قمی، موجب علم به وثاقت ابن‌مشهدی می‌‌شود و ما نیز همانند استاد خود حضرت آیت‌الله‌ وحید خراسانی (حفظه‌الله‌) بر ابن‌مشهدی اعتماد کرده و او را معتبر می‌دانیم. 

نتیجه
1-این زیارت، از ناحیه امام زمان(علیه السلام) برای برخی از نواب صادر شده که به دست برخی از علما، مثل شیخ مفید و ابن مشهدی رسیده است.
2-این زیارت، دارای اسانید متعدد و معتبری است؛ چنان که ابن مشهدی به آن تصریح کرده است.
3-سید مرتضی، در اولین تشرف به کربلا، این زیارت را خوانده است.
4-بسیاری از عبارات این زیارت، با زیارات دیگر مطابق است.
5- در این زیارت معنویت خاصی مشهود است و مضامینی عالیه‌ دارد.
6-سید مرتضی، زیارت و آداب آن را این‌گونه آورده است:
فإذا اردت الخروج من بیتک فقل: اللهم الیک توجهت... فأذا بلغت المنزل تقول: رب انزلنی منزلا مبارکا... فاذا رأی القبة فیقول: الحمدلله و السلام علی عباده... فاذا قرب من المشهد یقول: اللهم الیک قصد القاصدون... فاذا بلغ موضع القتل یقول: اذن للذین یقاتلون بأنهم ظلموا ... ثم تدخل القبة و تقف علی القبر و تقول: السلام علی آدم صفوةالله... ثم تحول الی عند الرأس و قل السلام علیک یا ابا عبدالله ... ثم انکب علی الضریح و قبّل التربة و قل: السلام علیک یا اول مظلوم انتهک دمه.... ثم تحول الی جانب القبر و تستقبل القبلة و ترفع یدیک و تقول: اللهم ان استغفاری ایاک...
و بعد نوبت توسل می‌شود که: اللّهم انا نتوسل بهذا الصدیق الامام... ثم تحول الی عند الرجلین و قل: السلام علیک یا ابا عبدالله... ذکر زیارة علی بن الحسین(علیه السلام) ثم تحول الی عند رجلی الحسین فقف علی علی بن الحسین(علیه السلام) و قل: السلام علیک ایها الصدیق... ثم تقول: صلوات الله علیکم... ثم انکب علی القبر و قل: زاد الله فی شرفکم... زیارة الشهداء رضوان الله علیهم. ثم تتوجه الی البیت الذی عند رجلی علی بن الحسین(علیه السلام) و تقول: السلام علیک یا ابا عبدالله... ثم تسلم علی الشهداء من اصحاب الحسین(علیه السلام) و تستقبل و تقول: السلام علیکم یا انصارالله... ثم عد الی موضع رأس الحسین‌صلوات‌الله‌علیه و استقبل القبله وصل رکعتین صلاة الزیارة تقرأ فی الاولی الحمد و سورة الانبیاء و فی الثانیة الحمد و سورة الحشر أوماتهیأ لک من القران فاذا فرغت من الصلوة فقل سبحان ذی‌القدرة والجبروت... ثم قبِّل الضریح و قل: السلام
 منبع:مجله انتظاروبحارالانوار

پایان پیام/

کد خبر 206547

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha